طی نیم قرن گذشته بیش از ۸۰ میلیون نفر در سراسر جهان تنها به واسطه ساخت سدهای مخزنی مجبور به جابهجایی از محل زندگی خود به مکانی دیگر شدهاند. اگرچه دادههای دقیقی در خصوص «مهاجرت تحمیلی» یا همان «آوارگی» مردم محلی به واسطه ساخت سدهای مخزنی در ایران در دسترس نیست، اما برخی پژوهشهای انجام شده بیانگر این است که طی ۸ دهه گذشته زندگی بیش از دو میلیون نفر از مردم ایران نیز تحت تاثیر سدسازی قرار گرفته است.
ساخت سد چمشیر در دولت روحانی درست در زمانی کلید خورد که رسانهها پر بود از انتقاد به سد گتوند؛ بزرگترین رسوایی تاریخ مهندسی ایران که به قولی موزه عبرت سدسازی است. سد چشمشیر نیز بدترین و خطرناکترین جایگزینی را داشته و ۷۰ درصد مخزن سد در سازند گچی-نمکی گچساران است.
وزارت نیرو برای ساخت سد فینسک میخواهد سه روستا را به زور غرق کند؛ روستاییان اجازه ندارند درگذشتگان خود را در روستا دفن کنند و هیچ مکان جدیدی هم برای سکونت آنها در نظر گرفته نشده است؛ در حالیکه پولی که به ازاء هر متر زمین به ساکنان روستا پرداخت میشود «اندازه یک متر موکت است».
سیل اخیر چه تاثیری بر وضعیت سد گتوند، گنبدهای نمکی آن و خاک خوزستان خواهد داشت؟ ادعاهای وزارت نیرو درباره اثرات سیل، و از جمله سودمندیهای آن، چه نسبتی با واقعیت ماجرا دارد؟
رضا اردکانیان، وزیر نیرو، چند روز پیش بهشکلی کاملاً غیرمتعارف و نیمهپنهانی کلنگ سدی را زد که حتماً برگی سیاه در کارنامهاش محسوب خواهد شد؛ سدی که هم تالاب انزلی و هم جنگلهای هیرکانی را بیشتر به مرگ نزدیک میکند.