منابع آب در ایران در طول دهههای گذشته با سرعتی باورنکردنی خالی شدهاند و رخدادهای خوزستان، به عنوان پر آبترین استان ایران، نشانهای از این است که وضعیت تا چه حد وخیم است. با این همه، این تنها نوک کوه یخ است و بحران، آنقدر با صنعت و کشاورزی ایران در هم تنیده شده که باز کردن این کلاف ناممکن به نظر میرسد.
خوزستان در کانون طرحهای توسعه آبی و برنامههای سدسازی کشور قرار دارد. اما نتیجه واقعی شعارهای توسعهای و نحوه پیادهسازی آنها برای زندگی مردم منطقه چه بوده است؟
شرایط کنونی خوزستان از سیاستهایی ریشه میگیرد که دههها در این استان اعمال شده است؛ از جنبه تخریب محیطزیست میتوان به پروژههای سدسازی، انتقال آب، خشک کردن هور برای استخراج نفت و.. اشاره کرد که این سرزمین حاصلخیز را بایر کردند و خاک به آسمانش پاشیدند. این متن نگاهی انداخته به آنچه به اسم «توسعه» بر خوزستان رفته است.
هورالعظیم تنها تالاب نیست. هور یعنی زندگی. یعنی ادامه حیات و درآمدزایی. 1.9درصد تولید ناخالص خوزستان سهم هورالعظیم است از اقتصاد این استان؛ سهمی بدون هیچ هزینه یا سرمایهگذاری. مرگ هورالعظیم یعنی فاجعهای اقتصادی.
زندگی، برای بسیاری از ما، بنبستی بدون راه گریز است. زندگی در تعلیق یعنی میان راههای مختلفی که به مخیله میآیند معلق و شناور هستیم، راههایی که همه گویی سرابی بیش نیستند و تا به آنها نزدیک میشویم ناپدید میشوند. آیا این معلق بودن آن چیزی است که ما را به هم پیوند میدهد؟
سالهاست که در فصل گرما، فریاد العطش از جنوب ایران شنیده میشود. مردمی که نیمه اول سال آب ندارند و نیمه دوم سال هوا، حالا تمام زیست خود را رو به نابودی میبینند. کشاورزی از یک سو تخریب میشود و دامهایشان از سوی دیگر در حال تلفشدن هستند. آب شرب یا نیست یا اگر هست سلامتش را نمیتوان تضمین کرد، بس که از دبهای به دبه دیگر منتقل شده تا به دست روستاییان برسد.