سرمایهداری صنعتی زمین را بهطور بیسابقهای گرفتار بحرانهای زیست محیطی کرده است و در این میان کشورهای موسوم به «کشورهای جنوب» اوضاع و احوال نامساعدتری نسبت به «کشورهای شمال» دارند. فشار بحرانهای محیطزیستی نیز مانند دیگر بحرانها، بر دوش آفرینندگان بحران و آنها که از آن سود میبرند نیست و این کشورها و گروههای فرودست هستند که باید بیشترین بها را در تحمل بحران بپردازند. در ایران نیز به نظر میرسد همین روند در جریان است؛ مرکزنشینان برای تمام کشور تصمیم میگیرند و این مردم حاشیهنشین هستند که تاوان سیاستهای نادرست را پس میدهند. توفانهای گرد و خاکی که در دهه گذشته استانهای جنوب و جنوبغربی کشور را درنوردیده، محصول اعمال سیاستهای نادرستیست که از دوران پس از جنگ به اسم «توسعه» در پیش گرفته شد. توسعه ناپایداری که از آن زمان هیچگاه از دستورکار دولتهای مختلف خارج نشده و تنها به اشکال و اسامی گوناگون، ماشین تخریب خود را بهپیش رانده است. پروژههایی که خاک به آسمان خوزستان پاشیدند، مهر تایید مسئولان کنونیِ سازمان محیطزیست، وزارت نفت و... را بر خود دارند. گزارش گاردین نگاهیست به آنچه طی چند دهه گذشته -به اسم توسعه- بر خوزستان رفته است. مرور این روند شاید به ما بگوید که چقدر میتوان به جدی بودن شعارهای حمایت از محیطزیست امیدوار بود.
گروههای اکتشاف نفت، بیوقفه در تالاب شادگان پیش میروند. و پرچمهای فتوحات خود را پیروزمندانه در جایجای هور بالا میبرند؛ پرچمهای کوچک قرمز و سفید در سمت راست جاده آبادان به ماهشهر. جاده از دل تالاب میگذرد و بعد از ماهها خشکیدگی با بارانهای آذرماه دوباره به محاصره آب درآمده است. گروههای نقشهبرداری با برافراشتن این پرچمها تالاب را برای گروههای بعدی لرزهنگاری نشانگذاری میکنند. لولههای بلند پلاستیکی که تا اعماق تالاب رخنه کرده و کابلهای چند کیلومتری زیر آب، حالا جایشان را به مرغابیها دادهاند. امسال مرغابیها راه گم کردهاند. و به جز معدودی کاکایی (پرندگان کنارآبزی) خبری از مرغابیها در این اطراف نیست.
پروژههای عمرانی غیرکارشناسی مانند سدسازیهای بیرویه، کشت نیشکر در زمینهای شور، ساخت سد در کنار کوههای نمکی و انتقال آب کارون به استانهای کویری شرایط زیست در خوزستان را به نابودی کشانده است. مردم آنقدر به پروژههای عمرانی بیاعتماد شدهاند که اجازه نمیدادند طرح مبارزه با ریزگردها اجرایی شود.
تالاب شادگان در خوزستان با پسابهای مزارع پرورش ماهی و صنایع شیمیایی و پتروشیمی و گونههای غیربومی و دهها مشکل دیگر دست به گریبان است اما در این خشکسالی ١٥ساله، نبود آب، بیش از همه شرایط را برای آن بحرانی کرده است.
با یاری طبیعت و فعالیتهای انجام شده بسیاری از تالابهای کشور در سال گذشته «نَمی» دریافت کردند و حال و روز بدی ندارند، اما این فرصتی کوتاه است که نباید از دست برود.