سینمای اخلاقی اغلب به معنای فیلمهایی با محتوای اخلاقگرایانه تعبیر میشود. اما اخلاق در سینما معنایی متفاوت دارد. هر فیلم در ساختار خود روابطی را برقرار میکند و نسبتی میان بیننده و اثر میسازد. مهدی فیضی در این یادداشت استدلال میکند که چرا سینمای اصغر فرهادی بر پایهی فریب بنا شده و آنچه او «اخلاق تعلیق» مینامد را رعایت نمیکند.
این مقاله یکی از چهار مقالهای است که سایت کوکر در بخش «برخورد نزدیک» منتشر کرده تا «حال و هوای حاکم بر کوکر را نمایان کند». این متنها تلاش میکنند پاسخ نویسنده به سوال «دو سه چیزی که از سینمای ایران دوست داری چیست؟» باشند. نویسنده در این مقاله سراغ مقطعی از تاریخ سینمای ایران میرود تا کشمکش بین «نیروی سینما» و «نیروی جهان» در فیلمهای این دوره را برجسته کند.
مستند «تئوریسین خشونت» ساخته محسن کوقان به یکی از چهرههای مناقشهبرانگیز دهه ۱۳۶۰ ایران یعنی سید احمد فردید پرداخته است. این مستند از جمله تولیداتیست که به جای خود واقعیت تاریخی دلبسته نگاه ایدئولوژیک و افسانه واقعیتاند.
درخت گلابی وحشی نشان داد چرا بیگله جیلان به اعماق بنبست شهرستان میرود و تاریکترین نقاطش را بهتصویر میکشد. این مقاله تلاشی است برای فهم نقش «شهرستان» در سینمای بیگله جیلان.
ارائه تصویری از جامعه طبقاتی بهعنوان یک پدیده طبیعی، پیش از هرچیز به عادیسازی آن دامن میزند، امری که میتواند در نتیجه تکرار آن در سایر محصولات فرهنگی بیش از پیش تقویت شود.
فیلم پلتفرم در عموم تحلیلها فیلمی در توصیف یا ضدیت جامعه سرمایهدارانه خوانده شده، یادداشت پیشرو اما نگاه دیگری را پیش میکشد.
گدار زیادی سریع و زیادی باهوش بود. او راههایی برای فیلم ساختن پیدا کرد که هنوز ورای تصور بسیاری از کارگردانها و تماشاگران سینماست اما گدار عشق دیوانهواری به تلویزیون و ویدیو هم داشت. دنیای رسانه اگر بتواند تغییرات بنیادینی در خود بهوجود بیاورد شاید دوباره گدار هم به زندگی ما بازگردد.
در اواخر دهه شصت موجودات و فیگورهایی در سینمای ایران سربرآوردند که تا پیش از آن به ندرت اثری از آنها به چشم میخورد: غولها، هیولاها...دیوار واقعیت در فضای اجتماعی آن سالها به حدی استوار و مستحکم است که برای شکستن و عبور از آن باید از متحدان فراواقعی کمک گرفت.
«ماجرای نیمروز» فرزند زمانه اعتدال است؛ اعتدال نه به معنای ریشهشناسانه کلمه که فارابی آن را عدلورزی، فعلیتبخشیدنِ عدل و برافراشتهکردن عدالت میداند، بلکه به معنای امروزی و سیاستورزانهاش؛ یعنی نه سیخ بسوزد و نه کباب.