در تاریخنگاری ایدئولوژیها، قرن بیستم را بیش از هر چیز با یک رخداد شناسایی میکنند و آن ظهور و فروپاشی کمونیسم روسی است. اما در نیمه دوم این سده ایدئولوژی دیگری نیز رخ نمود و خاتمه منطقی خود را به نمایش گذاشت و آن چیزی نبود جز نئولیبرالیسم اتریشی-شیکاگویی.
خاورميانه در جهان امروز تبديل به يك مساله شده است مسالهای كه چه ساكنان آن و چه قدرتهای جهانی نمیتوانند نسبت به سرنوشت آن بیتفاوت و نظارهگر صرف باشند.
در پرو پس از فروپاشی اقتصادی دههی ۱۹۸۰، شمار آشپزخانههای باهمستانی افزايش يافت و زنان تلاش کردند که با کار کردن در کنار هم با يک راهبرد مشترک کار برای محله از بحران اقتصادی جان به در ببرند. اين الگو رونق يافت و مبارزهی روزمرهی زنان برای تغذيه خانواده شان به شکل فرصتی عالی درآمد تا بتوان آن را برای توانمندسازی زنان از نو طراحی کرد.
استقبال فوتبال از سرمایهگذاریهای کنترلنشده، نابرابری مالی رو به رشدی ایجاد کرده است که حالا غیرقابلپیشبینی بودن ذاتی این ورزش را رو به نابودی میکشاند.
نئولیبرالیسم بهعنوان گفتمانی جهانی، از امکانهای فوتبال برای تاثیرگذاری بر اجتماع، ایجاد ایدئولوژی متناسب با هدف و از همه مهمتر بستر بینظیرش برای انباشت سرمایه آگاه است.
این روزها تب صحبت از نئولیبرالیسم داغ است. اما آیا ماموریت ما یافتن واژه بهتر برای تفسیر وضع موجود است؟ یا میبایست تغییر را در میدانی بیابیم که جامعه تمام بدنش را در آن گذاشته؟
در این یادداشت با نیمنگاهی به ابعاد مشابه اجتماعی و فرهنگی ایران و یونان، به تحلیل و بازخوانی چند نمونه از فیلمهای سینمای این دو کشور پرداخته شده است.
ما احمق نیستیم، حتی اگر مثل احمقها با ما رفتار کنند. ما میدانیم انگیزه کسب سود چه بر سر خدمات عمومی میآورد.