skip to Main Content
اقتصاد سیاسی فوتبال در روزگار نئولیبرالیسم
اسلایدر جامعه

اقتصاد سیاسی فوتبال در روزگار نئولیبرالیسم

نئولیبرالیسم به‌عنوان گفتمانی جهانی، از امکان‌های فوتبال برای تاثیرگذاری بر اجتماع، ایجاد ایدئولوژی متناسب با هدف و از همه مهمتر بستر بی‌نظیرش برای انباشت سرمایه آگاه است.

سایمون کریچلی کتاب خود را با پرسشی آغاز می‌کند که اتفاقا نام کتاب هم است. او می‌پرسد: «وقتی به فوتبال فکر می‌کنیم به چه فکر می‌کنیم؟» و در ادامه پاسخ می‌دهد: فوتبال درباره خیلی چیزها است، چیزهای پیچیده، متناقض و متعارض بسیار، حافظه، تاریخ، طبقه اجتماعی، جنسیت با تمامی تنوع پر مساله‌اش، هویت خانوادگی، هویت قبیله‌ای، هویت ملی، ماهیت گروه‌ها، هم‌ گروه‌ بازیکنان و هم گروه طرفداران و روابط خشونت‌آمیز ولی گاه آرام و تحسین برانگیز بین گروه‌ ما و گروه‌های دیگر.

به بیان دیگر فوتبال هم می‌تواند نماد جنبش‌های اعتراضی و هم نماد کنش‌های فاشیستی، هم نماد سلطه بدن‎های مردانه و هم صدای اعتراض زنان و مقاومت باشد. فوتبال نشان داده هم‌زمان که حامل پیام دست‌ خدای مارادونا یا سرودخوانی اعتراضی جوانان هوادار تیم الرجای مراکش به نظام استبدادی حاکم بر این کشور است، هم‌چنین می‌تواند فرصتی را برای بازنمایی حمایت بازیکنان تیم ترکیه از تجاوز رژیم اردوغان به خاک سوریه فراهم کند. فوتبال می‌تواند هم‌زمان که تفریح ارزان جوانان در کشورهای توسعه‌نیافته است، ستاره‌هایش دستمزدهای چند صد میلیون دلاری بگیرند.

 

جام جهانی ۲۰۱۴ و المپیک ۲۰۱۶ ریو دیگر رویداد ورزشی بود که بهشت تاجران سکس و جهنم زنان و کودکانی بود که به دلیل فقر فزاینده ناشی از سیاست‌های نئولیبرالیستی برای بقا، فروشندگان ارزان و خوبی برای خریداران سکس بودند.

نگرانی فعالان حقوق کودکان از تجارت سکس در زمان برگزاری بازی‌های جام‌جهانی برزیل، به جایی رسید که پیش از آغاز آن کمپینی با نام « نه به توریسم سکس، خرید سکس یک ورزش نیست» به راه افتاد و با شعارهایی مثل «جوانمردانه بازی کن، سکس نخر» تا به آگاه سازی در این زمینه بپردازند.

 

این تناقضات در واقع نه تنها بیانگر چرایی اهمیت فوتبال و محوریت یافتن آن در مرکز معادلات جهانی است، بلکه گویای استعمار میدان ورزش و فوتبال توسط نظم جدید جهانی و گفتمان نئولیبرالی است. روندی که اگرچه تمامی ابعاد فوتبال را به تصرف درآورده و به ظاهر موفق بوده، اما همچنان با مقاومت‌هایی روبه‌روست، مقاومتی که سرچشمه آن به ماهیت بازی فوتبال بازمی‌گردد.

پیش از آغاز جام‌جهانی ۲۰۱۴ برزیل بزرگترین تظاهرات قرن در این کشور علیه سیاست‌های سازمان‌های دولت که همه خدمات عمومی و اجتماعی را قربانی برگزاری جام‌جهانی کرده بودند راه افتاد و معترضان خواهان توقف برنامه‌های فیفا بودند.

 

فوتبال پایگاه ایدئولوژیک نئولیبرالیسم

بی‌شک به‌خاطر پتانسیل‌ فوتبال در ساخت ظرفیت‌های ناهمگون است که نئولیبرالیسم در راستای تثبیت سلطه و گسترش خود به سراغ آن می‌رود و بیش از هر رشته ورزشی دیگری روی فوتبال سرمایه‌گذاری می‌کند. چرا که می‌داند فوتبال اگرچه ماهیتا ورزشی جمعی و به تعریف کریچلی فرم سیاسی مناسب با آن سوسیالیسم است، اما نئولیبرالیسم می‌تواند با تغییر فرم روابط درونی و بیرونی میدان فوتبال آن را به محملی امن برای پیشروی خود بدل کند. نئولیبرالیسم به‌عنوان گفتمانی جهانی و ناهمگون‌ساز که هدف آن تغییر در منطق عقلانیت سیاسی است، از امکان‌های فوتبال برای تاثیرگذاری بر اجتماع، ایجاد ایدئولوژی متناسب با هدف و از همه مهمتر بستر بی‌نظیرش برای انباشت سرمایه آگاه است. پس به سراغ فوتبال می‌رود تا گفتمان خود را قدری آسان، با کمترین تنش و درگیری هژمونیک سازد. بدون تردید این امر جز با کمک امپراطوری رسانه‌های جمعی میسر نمی‌شد. امپراتوری‌های رسانه‌ای چون «نیوز کورپوریشن» که توسط رابرت مرداک در سال ۱۹۷۹ همزمان با آغاز سلطه جهانی نئولیبرالیسم تاسیس شد و اکنون با ده‌ها شبکه تلویزیونی چون فاکس نیوز، اسکای و …. یکی از بازیگران اصلی جهانی‌سازی فوتبال بوده‌اند.

اکنون که فوتبال از فرم «بازی» به فرم «ورزش مدرن و نمایشی» درآمده و حرفه‌ای شده، با کمک رسانه‌ها به‌عنوان کالا، از دریچه تلویزیون‌ها توسط تماشاگران و هواداران به مصرف می‌رسد. اما در این فرآیند مبادله‌ای کارویژه مهم دیگری بر عهده دارد، بازتولید نئولیبرالیسم. یعنی القای ایدئولوژی نئولیبرالی از طریق حمل مفاهیمِ حولِ منطقِ این گفتمان در سراسر جهان با کمک رسانه‌، برگزاری رویدادهای مهم فوتبالی چون جام‌جهانی و در نهایت کمک به ادغام ساختار سیاسی کشورهای برگزار کننده این رویدادها در نظم جدید جهانی.

تقریبا سه‌سال پیش بود که گرانترین انتقال تاریخ فوتبال با جابه‌جایی نیمار ستاره برزیلی بارسلونا به پاری‌سن ژرمن فرانسه انجام شد. انتقالی که بیشتر از آن‌که ورزشی باشد، سیاسی و اقتصادی بود، چرا که انگیزه اصلی پشت این انتقال و دیگر نقل و انتقالات امروزه دنیای فوتبال، گردش مالی ناشی از آن و ابقای اقتدار سیاسی اقتصادی حامی فوتبال است.

همچنین بخوانید:  مهاجران افغان چه طور خود را به شهرهای ایران می‌رسانند؟

 

در قرن بیست و یکم و هم‌زمان با گسترش سلطه نئولیبرالیسم، فرمی از ورزش و فوتبال در سطح جهان گسترش یافته که ویژگی‌های اصلی آن گردش مالی عظیم، کالایی‌شده، رقابت‌محوری، علمی‌گرایی و نخبه‌گرایی است. تبعات چنین ورزشی را هم می‌توان در رشد فزاینده استثمار، انواع فساد مالی، تقلب، دیاسپورای ورزشی (جوامع دور از وطن)، دوپینگ و تجارت سکس مشاهده کرد. به همین دلیل است که ژان ماری بروم جامعه‌شناس نئومارکسیست فرانسوی با بدبینی تام، فوتبال را «افیون جدید توده‌ها» می‌نامد.

تجاری‌سازی فوتبال در سایه هژمونیک شدن گفتمان نئولیبرالی، منجر به تغییرات عمده‌ای در فوتبال و ماهیت آن شده است. در یک سو خود بازی را تغییر و آن را تا سر حد نمایشی جذاب برای اوقات فراغت تنزل داده و با سوژه‌زدایی از بازیکنان، آن‌ها را به ابژه‌هایی بدل کرده که در منطق کالایی حل شده‌اند. همچنین بازیکنان را به کالایی لوکس بدل کرده که قیمت‌شان را دلالان تعیین می‌کنند که اختیار تام و تمام آن‌ها را دارند. از دیگر سو از فوتبال برای خود پایگاهی ایدئولوژیک ساخته که از طریق آن به بازتولید خود می‌پردازد.

سوژه‌زدایی، کالایی شدن بازی و بازیکن

اگر روزی فوتبال برای بیان تعصب، اتحاد، هماهنگی و مقاومت بازی می‌شد، امروز دیگر آن‌چه که به فوتبال سامان می‌دهد، انگیزه‌های تجاری و گردش مالی است. ورزشکار توان جسمی خود را در اختیار کسانی می‌گذارد که آن را از طریق رسانه‌ها به مخاطبان می‌فروشند. بازیکنان اساسا افراد بی‌قدرتی هستند که تصور می‌کنند اختیار و قدرت دارند، میل و اختیار و اراده آن‌ها را دلالان، برندهای تجاری و حامیان مالی باشگاه و تیم تعیین می‌کنند. به همین دلیل است که تونی کالینز مورخ برجسته تاریخ فوتبال معتقد است: «فوتبال به همان‌ اندازه محصول مستقیم توسعه سرمایه‌داری است که کارخانه.»

حضور برندهای معروف تجاری روی لباس بازیکنان، تبلیغات کنار زمین، هم‌زمان با برگزاری بازی در قاب تلویزیون و … فقط بخشی از فروش فوتبال به مخاطبان است. بخش دیگر این فرآیند مالی پُر سود در مافیای نقل و انتقالات بازیکنان در مدارس فوتبال و باشگاه‌ها است. تا جایی‌که در آمریکای جنوبی و آفریقا مدارسی به شکل دوران برده‌داری به کار تربیت بازیکن مشغول هستند تا برای انجام بازی‌ زیبا به اروپا صادر شوند. در این میان از علمی شدن کار دلالی نباید غافل شد. دلالان تحت عنوان «ایجنت رسمی» با مجوز از کنفدراسیون‌ها و نهادهای رسمی چون فیفا مشغول جابه‌جایی «قانونی» بازیکنان‌اند و در واقع یکی از عاملان اصلی پشت پرده گرداننده جریان فوتبال در دنیا دلالان هستند.

تماشای فوتبال که روزگاری سرگرمی ارزان‌قیمت طبقات پایین جامعه بود، در طی فرآیند سلب مالکیت تبدیل به کالایی شده که با اعیانی‌سازی (Gentrified) ورزشگاه‌ها و گران شدن قیمت بلیط‌ها منجر به حذف تماشاچیان سنتی و از دسترس همگان خارج شده است.

جروم والکه از گردش مالی و سود ۳.۵ میلیارد دلاری در جریان برگزاری بازی‌ها در برزیل سخن گفته بود و معتقد بود این سودی است که به کل فوتبال جهان می‌ رسد. اما آیا چنین است؟ بر این اساس حدود ۴۰۰۰ کارگر در جریان این ساخت و سازها مرده‌اند.

 

تجاری‌سازی حتی مفهوم لذت را نیز دستخوش تغییر ساخته است. تاریخچه زیبایی و هیجان فوتبال با مهارت‌های فردی، شانس و تصادف ساخته شده. اما امروزه رسانه‌ها مشغول ساختن درک جدیدی از لذت هستند که بر پایه منطق نتیجه‌گرای بورژوایی بنا است که توجه را از فرآیند بازی به نتیجه نهایی یعنی بُردن و کسب پیروزی با توسل به مفاهیم عمده نئولیبرالی یعنی علمی بودن، موفقیت فردی، قهرمانی و نخبه‌گرایی معطوف ساخته است.

جدیدترین نوآوری، در تغییر فرم بازی هم‌پای گردش مالی را در ورود تکنولوژی VAR به امر قضاوت باید دید. ورود VAR با اسم رمز کاستن از خطاهای انسانی و انجام بازی عادلانه و منصفانه؛ در حالی‌که پیشاپیش فوتبال تجاری عاری از هرگونه عدالتی است؛ دست به خلق بازاری نو برای تکنولوژی زده و هم‌زمان معیار حقیقت‌گویی و سوژه حقیقت‌گو را به بیرون از زمین بازی فرستاده است.

همچنین بخوانید:  دولت؛ درمانده از درمان همگانی

بازتولید نئولیبرالیسم در میدان فوتبال

میدان ورزش که با مناسبات تجاری شکل گرفته، طبعاً تولیدکننده کنش‌های متناسب با این سازوکار مالی است. تأکید بر موفقیت فردی، قهرمانی، برتری و لزوم وجود ساختار سلسله‌مراتبی، ایجاد توهم برای ساخت مسیر موفقیت از طریق ورزش (به‌ویژه برای افراد درون طبقات پایین و تحت سلطه) از عمده مفاهیمی است که با ضلع دیگر آن یعنی نخبه‌گرایی و با کمک رسانه در میدان ورزش تولید و تکمیل می‌شوند و به کنش افراد شکل می‌دهند. سلبریتی‌هایی که کمترین نسبتی با هواداران ندارند به عنوان الگو و اسطوره حامل چنین مفاهیمی با کمک رسانه و بازنمایی موفقیت‌های فردی‌ آن‌ها و نشاندنش به جای موفقیت‌های جمعی به افکار اجتماعی شکل می‌دهند. به‌ویژه تاکید بر جدایی ورزش از سیاست که توسط سلبریتی‌ها و رسانه‌ها مداوم تکرار می‌شود و در ضمیر ناخودآگاه هواداران و مخاطبان می‌نشیند که ورزش خنثی و نمایشی شکل مطلوب ورزش و ورزشکار غیرسیاسی الگوی ایده‌آل است. این درحالی‌ست ‌که میدان ورزش پیشاپیش مورد هجوم منطق عقلانیت نئولیبرالیسم قرار گرفته است و کارویژه چنین تاکیدی بر سیاست‌زدایی از ورزش و فوتبال تثبیت سلطه گفتمان نئولیبرالی و سوژه‌زدایی از عاملیت ورزشکار است.

سازمان‌دهندگان جام‌جهانی با حمایت مالی کمپانی معروف تولید لوازم ورزشی « آدیداس» تیشرت‌های تبلیغی برای جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل طراحی کرده بودند که بر روی آن تصویر زنی بیکینی‌پوش با جمله« بفرمایید! سکس فراوان در برزیل» نقش داشت و و وعده سفر به سرزمین فوتبال با پذیرایی سکس ارزان را می‌داد. همچنین در طرح تی شرت دیگری جمله‌ «من عاشق برزیل هستم» و به جای عشق شکل قلبی طراحی شده که باسن زنانه‌ای در آن نشان داده شده بود، به فروش می‌رسید.

 

For the game, For the world

پیش از آغاز جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل دبیرکل فیفا، جروم والکه از گردش مالی سه و نیم میلیارد دلاری در جریان برگزاری بازی‌ها در برزیل سخن گفته بود که این گردش مالی برای کل فوتبال جهان سود دارد. شعار For the game, For the world دقیقا بر مبنای همین عقیده شکل گرفته است. این‌جا یک پرسش اساسی به میان می‌آید، پرسش از ماهیت و کیستی «کل»، به عبارت دیگر کل یعنی چه کسانی؟ آیا این کل یادآور همان استدلال حامیان نظام سرمایه‌داری نیست که بازار را مکانی برای رقابت برابر و آزاد می‌دانند؟ بخش عظیمی از این گردش مالی ناشی از کار کودکان، استثمار کارگران (به ویژه در جریان آماده‌سازی رویدادهایی چون جام‌جهانی) و تجارت سکس زنان در جام‌های جهانی ۲۰۱۰ آفریقا، ۲۰۱۴ برزیل، ۲۰۱۸ روسیه و ۲۰۲۲ قطر است. تجارت کثیفی که فوتبال را می‌گرداند تا جایی پیش رفته که کمپانی معروف تولید لوازم ورزشی «آدیداس» که حامی مالی رسمی فیفا است، تیشرت‌های تبلیغاتی برای جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل طراحی و به فروش رسانده بود که بر روی آن تصویر زنی بیکینی‌پوش با جمله «بفرمایید! سکس فراوان در برزیل» نقش بسته بود و وعده سفر به سرزمین فوتبال با پذیرایی سکس ارزان را می‌داد. شاید تمثیل فوتبال غرق در فساد امروز را در این جمله مارکس در دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ بتوان دید: «پول وفاداری را به بی‌وفایی، عشق را به نفرت، نفرت را به عشق، فضیلت را به شرارت، شرارت را به فضیلت، خدمت‌کار را به ارباب، ارباب را به خدمت‌کار حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبدیل می‌کند» و این نتایج ظهور فوتبال تجاری‌شده دنیای امروز است.

دستاورد عظیم چنین فوتبالی برای همه مردم جهان، نه سود، که کمک به افزایش شکاف طبقاتی موجود، سلب مالکیت از هواداران فوتبال، کالایی‌سازی آن و سوژه‌زدایی از ورزش و ورزشکار بوده است. چرخه استثمار و بهره‌کشی، تجارت سکس با جاذبه فوتبال، خرید و فروش اخلاق در میادین فوتبالِ آغشته به انواع فسادهای مالی، دوپینگ و… به کار گرفته می‌شود تا فوتبال بتواند برای عده‌ای خاص «سودآور و تجاری» باشد.

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗