با حس خوشحالی صبح وقت به دانشگاه رفت؛ اما وضعیتی که در دانشگاه سمنگان دید، برایش غیر قابل باور بود. محدودیتهای زیادی که به گفتهی مینا، یک لحظه او فکر کرد به جای غیر از دانشگاه آمده است: «ما حیران مانده بودیم نکند ما به جای اشتباه آمده باشیم چون دختران با پوشش قبل نبودند. همه لباسهای سر تا پا به رنگ سیاه و فراخ به تن داشتند و فقط چشمهای شان به بسیار مشکل نمایان بود گویا کسی بهجبر برای شان پوشانده بود گاهی رویشان را باز میکردند وگاهی با دیدن نیروی طالبان بسته.»
کانکور رقابتیترین آزمون ورود به دانشگاه در افغانستان است اما برای یاسمن مهم نیست که دانشگاهها چه وقت بازگشایی میشوند. او نه به درس و آیندهی روشن امیدی دارد و نه هم به بازگشت مجدد دختران به دانشگاه. میگوید اگر دانشگاهها باز هم شود، با قوانینی که طالبان وضع خواهد کرد، انگیزهای برای ادامهی تحصیل در داخل کشور ندارد.
در سالهای ۱۳۵۸تا ۱۳۶۰ ما سقوط علمی کامل داریم. این سقوط علمی کامل همینطور در ایام جنگ ادامه پیدا میکند تا اینکه اتفاق عجیبی رخ میدهد، آن اتفاق متضمن یک انقلاب هومبولتی بود.
با شیوع کرونا، دانشگاهها به دانشجويان اولتيماتوم دادند، خوابگاهها خالی شد و هزاران دانشجو از شهر دانشگاهیشان به شهر محل زندگی خانوادهشان بازگشتند. برخی به هزار شرط و شروط در خوابگاه ماندند، برخی خانه گرفتند، بعضیها هم به پانسيونهای خصوصی نقل مكان كردند.
مسئله آموزش در ایران سالهاست که دچار بحران بیعملی و بیارتباطی با جهان پیرامون ما است. در این نوشتار سعید خاقانی نقدی بر آموزش دانشگاهی معماری در ایران ارائه کرده و از ماهیت قطبنمای تغییر جهت اساسی گفته است.
مدتهاست که در مقابله با سانسور، افراد یکدیگر را در دوگانهی «پذیرش» و «شورش» قرار میدهند و صِرفِ جدل و حتی به چالش کشیدنِ نهاد حاکمیتها در سانسور را به منزلهی پذیرشِ سانسور تلقی میکنند. حال اما داعیهدارانِ «شورش» نیز از حیث عملی راهکاری ندارند. نوع واکنش به سانسور چه باید باشد؟