کشاورزان در تنگنا
خوزستان در کانون طرحهای توسعه آبی و برنامههای سدسازی کشور قرار دارد. اما نتیجه واقعی شعارهای توسعهای و نحوه پیادهسازی آنها برای زندگی مردم منطقه چه بوده است؟
کشاورز تا یک قدمی مرگ رفته بود. پنج سال بعد از روزهایی که گفته بودند که سد گتوند علیا که بیاید، با خودش آبادانی و آب میآورد. وعده داده بودند که محصولاتش چند برابر میشود و زمینهایش پرآب. از وعدههایی که داده بودند، فقط همین آخری تعبیر شد، زمینهایش رفته رفته در آب غرق شدند و محصولاتش خیس روی دستش ماندند. آب تا کمر خانهها هم آمد. سد مثل سیل عمل کرد و همه چیز را شست و با خودش برد. مردم یکی در میان به شهرهای دیگر پناهنده شدند. کشاورز پنج سال بعد سکته کرد و اکنون تنها میتواند کلمات را کنار هم قطار کند. جوانترها از کشاورزی منطقه «آب ماهیک» خوزستان جز چند تصویر پراکنده از مرکز خرید گندم در خاطر ندارند. حافظهشان تنها به تصویر کوچ اجباری و بیکاری قد میدهد، تصویری که کشاورزان استان این روزها از تداعی شدن آن برای خودشان در سایر شهرها واهمه دارند.
«تو که آبتو نبردن، خاکتو نبردن» این صدای زنی بود که در جریان اعتراضهای یک هفته اخیر در خوزستان منتشر شد. صدایی که تاکید داشت اعتراض، مسالمت آمیز است و تاکیدش روی آب بود. آبی که مردم استان میگویند این روزها از آنها دریغ شده و نفس دامها و زمینهایشان را به شماره انداخته است. کشاورزان در اعتراضها از حقابه خودشان میگفتند و دامداران از مرگ گاومیشهایشان پردهبرداری میکردند. آب در سالهای اخیر با هر بهانه و اتفاقی کم و شور شد. حالا هم که خشکسالی در خوزستان چنبره زده، شرایط طاقتفرسا شده است.
زمینها شور شدند
کارون مهد زندگی کشاورزان و دامداران بود. از سال ۱۳۲۸ و بعد از طرحهای انتقال آب از سرچشمه در سالهای ۶۷ و ۷۱ و ۸۴ و ۹۱ نمک آب در پایین دست زیاد شد و رفته رفته پای آب شور به زندگی و زمینهای کشاورزی مردم باز شد. در سرزمینی که حدود ۱۴ درصد از محصولات کشاورزی کل کشور در آن تامین میشود و این یعنی حدود ۱۲ درصد از گندم کل کشور. سجاد سعیدی پور که خودش کشاورز است و دبیر گندمکاران استان خوزستان و ساکن ایذه، میگوید مردم در شهر با انتقال آب برای آشامیدن مخالف نیستند هرچند که آن هم مشکلاتی دارد: «در واقعیت اما انتقال آب برای بخش صنعت است، صنایع آببری که باید در کنار دریا احداث شوند. سالهاست به خوزستانی که حدود ۴۰ درصد از منابع آب سطحی را دارد گفته میشود، برنج نکارید، در حالیکه همین اتفاق اکنون در کویر رخ میدهد حتی چندین حوضچه پرورش ماهی راهاندازی شده است.»
دامهایی که ناپدید شدند
هوریها دیگر در تالاب نیستند. دامی که حیاتش وابسته به تالاب بود. گلهها ۵۰ تایی داخل هور میرفتند میرفتند و ۱۰۰ تایی بر میگشتند. دامدارها با بلمهایی کوچکی هر چند وقت یکبار سراغشان میرفتند و بعد در پشتهها و جزیرههای کوچکی استراحتشان میدادند. تالابها زمانی قطب دامداری و مرکز هوریها بودند، حالا دیگر تعدادشان کم شده و آنهایی که هوری داشتند به سختی معیشت میکنند. فیصل عامری، کشاورز اهل شادگان است که کم آبی، نخلداری و گندمکاریش را از رونق انداخت. «میپرسید کشاورزان و دامداران چه میکنند، آنها به سختی زندگی میکنند ما نگران مردمی هستیم که در کنار هور دام عظیم دارند و امکان جابهجایی آن کم است، تولید دام بسیار کم شده است» عامری از هوریها میگوید و گاومیشها: «گاومیشها قدرت تعریق ندارند، این حیوان باید سر ظهر آب تنی کند، تالاب خشک است، یا درونش را پساب گرفته و این پساب به جای حقابه به مردم داده میشود.» نابودی هور اما یک روزه و دو روزه نبوده است. سامان فرجی، روزنامهنگار خوزستانی میگوید یکی از دلایل نابودی آن به سیاستهای شرکت نفت برای خاکریزی هور و از بین رفتن جریان و چرخه آب در آن بر میگردد. او بر این باور است که هورالعظیم رفته رفته خشک شد و رها سازی نشدن آب در سالهای اخیر باعث از بین رفتن معیشت مردم اطراف هور شد. هرچند که محمد جواد اشرفی، مدیرکل محیط زیست خوزستان گفته، خشک شدن بخشی از تالاب طبیعی است و خشکی تالاب متعلق به مخزن شماره یک تالاب است که با توجه به شیب منطقه، کم شدن آورد، گرما و تبخیر شدید یک روند طبیعی برای تالاب هورالعظیم که در ضلع شمالی این تالاب در حوضه چذابه است به شمار میرود و از چرخه تالاب نام برده است اما عامری میگوید این چرخه به واسطه از بین رفتن دشتها هم از بین رفته است: «تالابها یک چرخهای دارند و از برج تیر تا نزدیک زمستان باید قسمتی از آن خشک باشد. این خشک شدن در تابستان سبب کشت گیاهان تابستانی میشود، اینها چراگاه وسیعی هستند که وقتی دشتها در زمستان علوفه ندارند، این تالابها چراگاههای وسیع و عظیمی برای عشایر خوزستان دارند چه عرب چه بختیاری. عشایر چادر میزنند و آبی که در پاییز میآید کمکم به اول تالاب میرسد، دامداریها در اینجا استراحت میکنند و با رشد دشتها در هنگام بهار کوچ میکنند. متاسفانه ما هم دشتها به علت توسعه کشاورزی ناپایدار خراب کردیم و به جای حقابه تالاب پساب ریختیم و این وضعیت را برای دامداریها و کشاورزان ایجاد کردیم.»
آب کرخه که بیاید…
خشک شدن رودخانهها و تالابها در خوزستان، چشمانداز منطقه را طوری تغییر داده که جنگ هم تغییر نداده است. خوزستانیها از سد سیمرهای میگویند که در بالادست کرخه ساخته شده و به نوعی سبب کاهش کار کشاورزی و دامداری شده است. خبرهای تازه اما از باز شدن آب سد کرخه حکایت دارد. علی شهبازی معاون مطالعات جامع منابع سازمان آب و برق خوزستان چندی پیش گفته بود که با رهاسازی مشکل حل میشود. او همچنین تاکید کرده بود: «آب برای رسیدن از سد کرخه به هورالعظیم میبایست از یک شبکه شریانی ۵۶۰ کیلومتری عبور کند بههمین دلیل هر رهاسازی حدود ۵ یا ۶ روز زمان میبرد. او تصریح کرد: بررسیهای ما نشان میدهد که آورد آب حوضه کرخه در سال آبی جاری و نسبت به مدت مشابه سال قبل و حتی بلندمدت حدود ۵۰ درصد کاهش دارد که نشان دهنده خشکسالی شدید است.» با این حال کشاورزان از باز شدن آب خوشحال نیستند. عامری میگوید این مساله ممکن است باعث تنش آبی بیشتر شود و در عین حال تنها راهکار بلند مدت، انتظار برای بارش باران و وفق دادن زندگی و کشاورزی و کار با طبیعت است، آنچه در سالهای اخیر اتفاق نیفتاده است. سعیدیپور هم میگوید این باز شدن آب تنها تبخیر را افزایش میدهد: «میزان تبخیر در خوزستان حدود ۳۰ هزار میلیمتر است، این باز شدن آب در واقع تشت بزرگی از بخار ایجاد میکند و این یعنی تداوم همان اتفاقات قبلی. باز شدن مقطعی آب به وسیله اعتراضات درمان خوزستان نیست، مردم را عادت میدهند که اعتراض کنند و کشته دهند تا مشکل حل شود، این مساله تنها به واسطه مدیریت درست حل میشود و راهکار فوری ندارد، راهکار آن تعطیل کردن صنایع آببر در کویر است، راه آن اصلاح الگوی کشت است اما نه فقط در خوزستان بلکه در همه ایران.»
سیلاب توسعه
جوان خودش را ۲۲ ساله و بیکار معرفی میکند. صدایش در اعتراضهای خوزستان به کمآبی پخش شده و دست به دست میشود. در ریشهیابی علل بیکاری در خوزستان بسیاری به حاشیهنشینانی اشاره میکنند که رونق از کشاورزیشان افتاده است و نتوانستند خودشان را به داشتن شغل دیگری وفق دهند. همچنانکه فرجی میگوید تعدد اعتراضهای اجتماعی در تمام این سالها بیشتر در شهرهایی مشاهده شده که تحت تاثیر سیاستهای سدسازی و انتقال آب بودند. او در میان حرفهایش به سد گتوند علیا اشاره میکند که بعد از آبگیری در سال ۹۲ مردم زیادی را حاشیه نشین کرد و شغل موروثیشان را از بین برد: «یک روستا کامل مراتع و زمینهای کشاورزیاش زیر آب رفتند، مردم به حاشیه شهرها رانده شدند. به آنها چند میلیون دادند، این آدم اما فردی نبود که بتواند خودش را با شرایط تازه وفق دهد، خانه خریده و کاسبی ایجاد کرده یا نکرده اما فرزندش که نسل بعدی او بوده و میبایستی شغلش را ادامه میداده، برای وضعیت جدید آموزش ندیده، این افراد هم رفته رفته به افراد مازاد جامعه تبدیل شدند.» علی رادیوسفی، یکی از دهها کشاورزی است که در هنگام آبگیری سد گتوند علیا در شهرستان لالی، از ۱۲ سال پیش تاکنون دچار خسارت شده است. سیلاب سد، حدود ۹۰ درصد از زمینهای ۴۲ روستا را زیر آب برد و حق حقوق بیش از ۴۰۰ خانوار که اکنون به بیش از ۸۰۰ خانوار رسیدند، از آن زمان تاکنون پرداخت نشد. او که حالا ساکن مسجد سلیمان است، میگوید: «تمام روستاییان آواره شدند و آب و برق منطقه آب ماهیک قطع است.» یوسفی آن زمان کشاورز و باغدار بود و کارگاه آرد سازی داشت: «فکر میکنم فقیرترین افراد در خوزستان افرادی باشند که بر اثر سد گتوند بیکار شدند، سدی که قرار بود زندگی ما را آباد کند اما زندگیها را زیر آب مدفون کرد. امکانات ما را قطع کرد، ما مرتب نامه نوشتیم اما هیچکس برای ما کاری نکرد. ما آوارهایم، بعضی از افرادی که دام سنگین داشتند مجبورند برگردند در محاصره دریاچه اما هرکدام از ما به شهر دیگری آواره شدیم» او افراد زیادی را به یاد میآورد که بر اثر خسارات ناشی از توسعه سکته کردند و از پا افتادند. مثل خودش که از پا افتاده است. کشاورزان خوزستانی از سرنوشت علی رادیوسفی میترسند، ترس از اجبار به رها کردن تنها شغلی که در خاطر دارند. نام سد و انتقال آب که میآید به تنشان رعشه میافتد: «در چند سال آینده بعید است زمین حاصلخیزی باقی بماند.» سعیدیپور میگوید کشاورزان در سالهای اخیر در خوزستان هم از خشکسالی آسیب دیدند و هم از سیل.
مسئولان اما از زاویه دیگری به اعتراضهای خوزستان و کم آبی آن نگاه میکنند. بنفشه زهرایی، مدیرکل دفتر مدیریت مصرف و ارتقای بهره وری آب و آبفای وزارت نیرو چندی پیش به پیام ما گفته بود: «بزرگترین مصرف کننده آب خوزستان بخش کشاورزی است و همچنین نیاز محیط زیستی زیادی در خوزستان وجود دارد. به دلایل متنوع حجم حقآبه محیط زیستی در خوزستان بالاست و اگر تامین نشود مشکلات زیادی را ایجاد میکند. نکته دیگری هم این است که به دلایل مختلف سیاسی و اجتماعی نارضایتیهایی متنوعی وجود دارد و بالاخره آب هم بهانهای برای بروز این نارضایتیهاست. در واقع همه مشکلاتی که اکنون در خوزستان بروز پیدا کرده است، فقط متاثر از کمآبی نیست».