آبراهاميان با انتقاد از تصور متعارف درباره استبداد شرقي كه هم به بهترين شكل و هم به متعارفترين شكل در كارهاي همايون كاتوزيان تجلي پيدا ميكند، مشخصا در سلطنت قاجارها نشان ميدهد كه شاهان قاجار مستبداني بدون ابزار استبداد بودند و برخلاف آن تصور رايج توانايي اعمال استبداد در پهنهاي كه امروز ايران خوانده ميشود را نداشتند.
امین بزرگیان با اشاره به این نکته که در فقدان یک چپ پویا و سازماندهی شده که به آرمانهای اندیشه انتقادی معتقد باشد، آنچه که رخ داده هضم چپ در معده راست است، او میگوید: در فرانسه کسی وجود ندارد که اعتراضات را نمایندگی کند در چنین شرایطی، شکاف موجود را کسانی پر میکنند که از نارضایتیها سوءاستفاده میکنند. در نهایت ممکن است جریاناتی حاکم شوند که هم به شکاف طبقاتی بیشتری دامن بزنند و هم حداقل ارزشهای دموکراتیک حامی حقوق و آزادی انسانها را از بین ببرند.
تحولات اخیر نشان داده است که امکان دستیابی به تغییر سیاسی و شکستن «نئولیبرالیسم واقعاً موجود» وجود دارد. این تحولات اهمیت سیاست «جبههای» را افزایش داده است. در چنین شرایطی، مفاهیمی مانند «بلوک تاریخی» گرامشی به ما امکان بازنگری سیاست از یک منظر استراتژیک را میدهند.