چهار روز است که محمد را به مدرسه راه ندادهاند. او افغان است و دانشآموز سوم راهنمایی یکی از مدارس پاکدشت. خانوادهاش از 230 هزار تومان هزینه شهریه، فقط توان پرداخت صد هزار تومان را داشتهاند. «پسرم را کتک زدند. گفتند تا باقی پول را نیاوردی مدرسه نیا. به خدا نداشتیم...» بغض در گلوی مادر میشکند و جملهاش با هق هق تمام میشود.
زنان ایرانی که پس از مهر ١٣٨٥ با اتباع خارجی ازدواج کردهاند، قادر نیستند برای فرزندان خود شناسنامه بگیرند. چنین کودکانی در واقع قادر به تحصیل در مدارس ایران، استفاده از بیمه درمانی و.. نیستند و تازه پس از رسیدن به سن ١٨ سالگی میتوانند برای داشتن «هویت» ایرانی، مراحل قانونی را دنبال کنند. تا آن زمان و در صورت وجود سند ازدواج پدر و مادرشان، تنها شانس آنها گرفتن کارت اقامت از طریق ارائه پاسپورت است. دستیابی به کارت اقامت نیز برای همه امکانپذیر نیست و همین امر، بسیاری را به سمت خرید شناسنامههای افراد متوفی و یا شناسنامههای جعلی سوق میدهد. در واقع این پول است که در تعیین «هویت» افراد نقش اصلی را بازی میکند و کسانی که قادر به خرید چنین شناسنامههایی نیستند، عملا به رسمیت هم شناخته نمیشوند. شادی خوشکار در گزارش زیر به مشکلات این کودکان و خانوادههایشان پرداخته است.
شیوا جمالی در گزارش زیر به مشکلات بخشی از مهاجران افغان در ایران پرداخته است که با مساله پیوند عضو دست و پنجه نرم میکنند. قانون ممنوعیت پیوند اعضا برای اتباع خارجی چندینبار دستخوش دگرگونی شده است؛ در حال حاضر اتباع افغان مقیم ایران میتوانند از هموطنان مقیم خود در ایران عضو پیوندی دریافت کنند اما آنگونه که در این گزارش آمده است «چون افغانهای مقیم ایران معمولا کارهای بدنی سنگین انجام میدهند، پیدا کردن دهنده عضو، کار خیلی سختی است». ضمن اینکه افغانهای تازهوارد به ایران «حتی قادر به دریافت عضو از یک افغان هم نیستند. افغانهایی قادر به دریافت عضو از یک افغان دیگر هستند که دارای کارت آمایش باشند یا پناهنده باشند یا گذرنامهشان مهر دایم داشته باشد». در واقع این خون افراد است که تعیینکننده امکان برخورداری آنها از حق درمان است. آن هم در سرزمینی که گرفتن تابعیت ایرانی، حتی برای افغانهای متولد ایران، امری بسیار دشوار است.