زنان ورزشکار افغانستان راه سختی طی میکنند تا به زمینهای ورزشی برسند. بسیاری از دختران که استعداد خوبی در یک رشته ورزشی دارند، به خاطر دید منفی جامعه و فشار و مخالفت خانوادههایشان از ورزش حرفهای باز میمانند.
سارا بنیعامریان در این یادداشت نگاهی داشته به تاریخ زنان افغانستان و مقاومتهایشان علیه زنکشی حتی در تاریکترین و مرتجعترین حکومتها و تجربه کارزاری علیه یک جنایت را روایت میکند که موجب تغییر قانون ناعادلانه در پاکستان شد.
زنان افغانستان سالهاست برای به دست آوردن حقوق برابر میجنگند. این متن نگاهی به تاریخ این مبارزه میکند و موانع پیش پای آن را معرفی میکند.
«زنان و طبقه اناث را به چشم حقارت می بینند... فدراسیون فوتبال،عزت لازم را برای یک بانو ندارد... در طول مسیر از گزند حرف و دست درازی مردان در امان نیستیم». این تنها گوشه ای از سخنان برخی از اعضای سابق و کنونی تیم ملی فوتبال زنان افغانستان است. در پس هر کدام از این گلایه ها مسایل عمیق تری وجود دارد که زنان ورزشکار افغان، به دلایل قوانین سنتی و اسلامی سختگیرانه حاکم بر فضای اجتماعی افغانستان کمتر به آن می پردازند.
یگانه در حال حاضر به عنوان یکی از چهرههای شاخص مبارزه با خشونت علیه زنان و افزایش مشارکت سیاسی آنها با چند بنیاد مردمنهاد در افغانستان همکاری میکند. او پس از انتشار روشنای خاکستر توانست به سمبلی از رنج و امید زنان افغانستان تبدیل شود؛ سمبلی از روشنای خاکستر.
یازده سال کسی او را به نام صدا نکرد. «شوهرم مرا «هی» میگفت، پدر شوهرم سگ، برادر شوهر بزرگ فاحشه.» زندگی مهتاب ٢٥ ساله پنجشیری در یازده سال گذشته شبیه افسانههای قدیمی است. دخترهایی که زیر دست نامادریهای نامهربان رنج میکشیدند به امید آمدن ناجی و باطلشدن طلسم جادوگر؛ اما کسی برای نجات مهتاب نیامد. دست سه پسرش را گرفت و شبانه به ایران گریخت.
دو خط مورب اخم، میان دو چشم قهوهای و خال هندو بر گونه راست در صورت «داکتر گلالی نور صافی» است. زنی زاده کابل با نسب بلخی که هر روز روبهروی صدها مرد متعصب مجلس افغانستان میایستد و بر حقوق زنان پا میفشارد و اکنون که برف سفید از آسمان آبی میبارد، میهمانِ سردترین صبح تهران است.