دولتها نتوانستهاند تاریخساز باشند. اما همواره خواهان ساختن جغرافیا بودهاند؛ پایتخت را انتقال دهند، آب شور را از دریای عمان به کویر لوت و از دریای (دریاچه) خزر به کویر مرکزی بیاورند، جهت مهاجرت را معکوس کنند، مسکن مهر و ملی بسازند و حاشیهنشینی را جمع کنند و...
وضعیت مسکن در ایران بهتنهایی وضعیتی غیردموکراتیک، طردکننده و تبعیضآمیز است. این نوشتار تلاش دارد استراتژیهای ضروری برای مقابله با این وضعیت را تنظیم کند تا بتوان سیاست را، به این واسطه، در مسکن ممکن کرد.
مستاجران گروهی هستند که بیهیچ بهرهای از بازار مسکن و در فقدان دخالت کنترلکننده یا برنامههای حمایتی دولت هر روز بیشتر به بیرون پرتاب میشوند و پرداختن به مشکلات آنها هم به سطح فردی و در حد مواجهه افراد با یکدیگر تقلیل پیدا میکند. در چنین شرایطی جمع شدن کنار هم، تشکلیابی و فکر کردن به راه حل میتواند قدم اول باشد.
وام اجاره مسکن به نفع چه کسی است؟ مستاجران، مالکان یا دولت؟
آیا ساختن خانههای ۲۵ متری به سادگیِ تقسیم کردن یک خانۀ ۱۰۰متری بر چهار است؟ این متن میکوشد نشان دهد ماجرا فقط تقسیم چند عدد نیست و «ناامنی خانگی» و حق سرپناه، فقط با چهار عمل اصلی ریاضی قابل توضیح نیستند.