مهناز دوبار در زمان حکومت قبلی افغانستان به وزارت امور زنان رفت. به گفتهی مهناز با کمک این وزارت در دادگاه درخواست تفریق از شوهرش را کرد. در یک قدمی جدایی از همسرش؛ اما طالبان بر افغانستان مسلط شدند: «پیش از آمدن طالبان فقط مانده بود که مهریهام را بدهد و شاهدان را ببریم و پای سند طلاق شصت کنیم.» اما ماهها است که به گفته مهناز دیگر کسی لای پروندهاش را در نهادهای قضایی باز نمیکند.
با حس خوشحالی صبح وقت به دانشگاه رفت؛ اما وضعیتی که در دانشگاه سمنگان دید، برایش غیر قابل باور بود. محدودیتهای زیادی که به گفتهی مینا، یک لحظه او فکر کرد به جای غیر از دانشگاه آمده است: «ما حیران مانده بودیم نکند ما به جای اشتباه آمده باشیم چون دختران با پوشش قبل نبودند. همه لباسهای سر تا پا به رنگ سیاه و فراخ به تن داشتند و فقط چشمهای شان به بسیار مشکل نمایان بود گویا کسی بهجبر برای شان پوشانده بود گاهی رویشان را باز میکردند وگاهی با دیدن نیروی طالبان بسته.»
آمار و تحقیقات و گزارشهای سازمانهای بینالمللی نشان میدهد که گروه طالبان از بدو ظهور تا هنوز، نه تنها ناجی کودکان افغانستان نبودند بلکه بزرگترین دشمن کودکان این سرزمین هستند. طالبان در طول جنگهای پراکنده و نظامیشان در افغانستان همیشه از کودکان به عنوان سرباز استفاده کردند. طالبان ۷۲ پسربچه را که تعدادی از آنها فقط هشت سال سن داشتند استخدام و در حملات انتحاری از آنها به عنوان سرباز فدایی استفاده کردند.
زنانی که از بدو نخستین روزهای قبضهی قدرت از سوی طالبان، آگاهانه به خیابان رفتند؛ اعتراض کردند؛ عاملیت انسانیشان را در تعیین سرنوشت جمعی به کار بستند و تا این دم در محاصرهی انواع تهدید، خطر و خشونت تنها ماندهاند یگانه نیروی مقاومت در برابر گفتمان حذف و خصم اند.
معصومه میگوید تا گردن داخل آب میرفتند و سپس سوار قایقهای کوچکی میشدند. این وضعیت برای زنی که ماههای آخر بارداریاش را میگذراند واقعا سخت و مشقتبار بود. دراین قایقها که ظرفیت حمل دو سه نفر را دارد هشت نفر را سوار کرده بودند او بهخاطر وضعیتش در پایینترین قسمت قایق نشسته بود چرا که ضربه کمتری به او وارد شود. امیدی به رسیدن به مقصد نداشت و هرلحظه نگران این بود که کودکش با این تکانهای شدیدی که به او وارد میشود سالم خواهد ماند یا خیر؟
صبور مرتب از آه و ناله زیاد و بدون اراده دستان خود را به چهره و زانوهایش میکوبد، تا دردش را کمی التیام بخشد: «ما انسان هستیم و اشرف مخلوقات. خلقت ما [بیناجنسیها] به دست خود ما نبوده است. میله را با پیکنیک گاز داغ کردند و همینجا را داغ کردند.»
چهارمین روزی سقوط کابل بهدست طالبان است. شب گذشته اولین گروه «هیپهاپ» در کابل تصمیم میگیرند تا افغانستان را ترک کنند. منیژه دستهای برادر ۱۳سالهاش را گرفته و در روشنی سپیدهدم، در یکی از کوچههای طولانی و ناهموار غرب کابل میدوند.