مال و هژمونی فرهنگ نئولیبرال
پژوهشگر از مراجعين به مالها درباره تصورشان از خوشبختی سوال میكند. پاسخها نشان میدهد برای اغلب افراد خوشبختی امری فردی است و در تصور آنها از خوشبختی اثری از امر اجتماعی ديده نمیشود. برای آنها شرايط اجتماعی و سياسی و آنچه در جهان میگذرد جایی در تصورشان از خوشبختی ندارد. برای برخی راهحل مسائل اجتماعی چون نابرابری و فقر هم در برخی كنشهای فردی و خيريهای است. میثم سفرچی در كتاب «تجاریسازی و مصرفگرايی» اين موضوع را نشانهایی از هژمونيک شدن فرهنگ نوليبرالی در ايران پس از انقلاب تفسير میكند.
کتاب «تجاریسازی و مصرفگرایی» را به یک اعتبار میتوان ردیهای بر دیدگاهی دانست که فضاهای تجاری و مالها را به مثابه عرصه مقاومت جوانان ایرانی در برابر فرهنگ رسمی به واسطه نوع پوشش یا رفتار صورتبندی میکند. سفرچی در این کتاب کوشیده است از منظر نقد اقتصاد سیاسی فرآیند توسعه فضاهای تجاری در چارچوب پروژه بزرگتر توسعه شهری را با بررسی تاریخی تغییرات کالبدی و زیرساختی تهران توضیح دهد؛ آنچه در عمل حاصل در کنار هم قرار گرفتن نئولیبرالیسم و اسلامگرایی در دهههای گذشته است. این نکته یکی از مهمترین مضامین کتاب به شمار میآید که برای فهم سیاستهای شهری امروز تهران در دوره نواصولگرایی حاکم بسیار کلیدی و روشنگر است. به علاوه او تلاش میکند از طریق فهم جهان ذهنی مراجعهکنندگان به مالها در سطحی دیگر یعنی تغییرات فرهنگی به مصرف فضا پرداخته و نسبت آن را با تغییرات کلان توسعهای در شهر روشن کند. در واقع این کتاب همانطور که از نامش پیداست «تجاریسازی» در عرصه تحولات توسعه شهری را به «مصرفگرایی» در سطح سبک زندگی یا به عبارت دیگر «تحول فضا» را به «تغییر فرهنگ» مرتبط میسازد. از این جهت این کتاب به سبب توجه همزمان به هر دو سطح تحلیل و تلاش در جهت برقراری نسبت میان آنها در تاریخ مطالعات شهری ایران درخشان است.
در فصلهای پنجم و ششم کتاب، برمبنای مصاحبه با گروهی از مراجعین به مالها به تفصیل به رابطه فضا و فرهنگ پرداخته شده است. نویسنده تلاش کرده از خلال انبوه موضوعاتی که از افراد درباره مالها، رفتارهایشان در مال و نگرش به مال بیان کردهاند، تمهای اساسی را استخراج کند و تصویری جامع از تلقی ذهنی مراجعهکنندگان به مال به خواننده ارایه کند. سفرچی نشان میدهد یک فضای تجاری شبه عمومی مانند مال چه اتمسفر اجتماعی را شکل میدهد و چگونه ارزشها و رفتارهای مخاطبانشان را دستکاری میکند. او نشان میدهد مال برای مراجعین نماد پیشرفت، آزادی، به رسمیت شناخته شدن و حق انتخاب و تجربه امنیت است؛ آنچه آن را نمونههایی از دفرمه شدن مفاهیم در فرهنگ نئولیبرالی تعبیر میکند. «آزادی مصرف به جای آزادی سیاسی و اجتماعی، توسعه فضاهای تجاری به جای توسعه در مقیاس ملی، به رسمیت شناخته شدن به عنوان مشتری به جای به رسمیت شناخته شدن در قالب شهروند و امنیت گلخانهای به جای امنیت به عنوان حق شهری در همه فضاهای شهری.» به علاوه در بخشی دیگر نویسنده با تیزهوشی نشان میدهد برخلاف آنهایی که فضای مال را پذیرا و همهشمول میدانند چگونه این فضاها طبقاتی عمل میکنند و سازوکارهای طرد در آنها فعال است.
نکته بسیار مهم در تشریح جهان ذهنی پاسخگویان تلاش محقق برای بیرون کشیدن همه ابعاد و ظرایف موجود در مصاحبههاست. سفرچی به عنوان یک پژوهشگر حرف خود را از زبان مصاحبهشوندگان بیان نمیکند و اتفاقا با جزییات بسیار پیچیدگیها و حتی تناقضها در نگاه افراد را نشان میدهد. او به وجوه مثبت فضای مال از نگاه مردم به تفصیل پرداخته و از طرف دیگر نشان میدهد بسیاری مراجعین از پیامدهای منفی مالها بر کسب و کارهای خرد یا فساد در فرآیند اخذ مجوز و آنچه بر سر شهر میآورند، آگاهند. پایبندی به اصول یک تحقیق آکادمیک سبب شده کتاب خصلتی شعارگونه نداشته باشد و خواننده در هر بخش با مجموعهای از ایدهها و نکات متعدد مواجه میشود که پیچیدگی واقعیت را به رخ میکشد.
یکی از خواندنیترین بخشهای کتاب در فصل ششم جایی است که پژوهشگر از مراجعین به مالها درباره تصورشان از خوشبختی سوال میکند. پاسخها نشان میدهد برای اغلب افراد خوشبختی امری فردی است و در تصور آنها از خوشبختی اثری از امر اجتماعی دیده نمیشود.
به عبارت دیگر آنها در توصیف رویای خوشبختیشان به پیشرفتهای مادی مانند شغل خوب یا درآمد بالا یا رضایت از اطرافیان مانند روابط حسنه با دوستان و خانواده و مانند آن اشاره میکنند که اجتماعیترین آن در حد خانواده باقی میماند. برای آنها شرایط اجتماعی و سیاسی و آنچه در جهان میگذرد جایی در تصورشان از خوشبختی ندارد. برای برخی راهحل مسائل اجتماعی چون نابرابری و فقر هم در برخی کنشهای فردی و خیریهای است. سفرچی این موضوع را نشانهایی از هژمونیک شدن فرهنگ نولیبرالی در ایران پس از انقلاب تفسیر میکند. در برابر آنهایی که فضاهای تجاری مال را عرصه مقاومت و کنش فعال در برابر فرهنگ رسمی میدانند، این شواهد تجربی سویه دیگری از سوژه خلق شده در مال را نشان میدهد که مشتری بیتفاوت و کول محافظهکارترین تعبیر برای آن است.
همه تلاش سفرچی در این کتاب این است که جامعهشناسی فرهنگ را در کنار نقد اقتصاد سیاسی قرار دهد. او تلاش کرده است در این مسیر هم از تقلیلگرایی فرهنگی فاصله بگیرد و هم اسیر اقتصادزدگی رایج در نقد نئولیبرالیسم نشود. تسلط سفرچی به مباحث نظری و دقت و تیزبینی در کار تجربی و میدانی به او کمک کرده است اثری درخشان و ماندگار از خود به جای بگذارد. گرچه بسیاری از مباحث او ناتمام باقی ماند و صد حیف که دیگر در میان ما نیست تا این پروژه تحقیقاتی را چندین گام دیگر به پیش برد.