تاریخ جنبش زنان نشان میدهد که نقش مسئولان محلی و بهطور کلی اهمیت و ظرفیتهای حکمرانی محلی در کار کنشگران زن معمولا از قلم افتاده است. در این مقاله یک نمونه از همکاری سازماندهی شده کنشگران زن با دولت محلی در آفریقای جنوبی بررسی شده است.
برگرفته از مقاله «دولت محلی؛ محل نزاعی استراتژیک برای برابری جنسیتی» نوشته میریام ون دانک، مدیر موسسه توسعه شهری در جهت برابری ایسلاندا در آفریقای جنوبی
مجموعه «جنسیت و شهر»
تاریخ جنبش زنان نشان میدهد که کنشگران زن هنگام کار با دولت، بیشتر سراغ مقامات رده بالای حکومت و دولت مرکزی میروند و تلاش آنها معمولا در جهت بهبود قوانین و تصمیمگیریهای ملی در حوزه زنان است. به همین خاطر نقش مسئولان محلی و بهطور کلی اهمیت و ظرفیتهای حکمرانی محلی در کار کنشگران زن معمولا از قلم افتاده است. منظور از حکمرانی محلی، دولت محلی (Local Government) و ردههای پایینتر و اجرایی از حکومت است که اتفاقا بیشتر با مردم سروکار دارند. نزدیکترین وجه دولت به بطن جامعه و مردم اتفاقا همین دولت محلی است؛ یعنی کادر اداری، مدیریتی و اجرایی از ساختار دولتی که در سطح یک محله یا ناحیه کوچک در تماس مستقیم با مردم مشغول به کار است.
این مقاله نشان میدهد که کنشگران زن برای پیشبرد برنامههای خود میتوانند ظرفیتها و امکان همکاری با دولت محلی داشته باشند و حساسیت به مشکلات زنان در روند تصمیمگیری محلی را ارتقا دهند.
وابستگی زندگی روزانه زنان به دولت محلی
زندگی زنان بهشکل روزانه تحتتاثیر روند کاری و تصمیمگیری دولت محلی است. از آنجا که زنان مسئول نگهداری و تهیه غذا برای خانواده هستند، هر مشکلی در آب آشامیدنی و تصفیه فاضلاب و وضعیت بهداشت محله بهطور مستقیم روی زنان تاثیر میگذارد. وقتی عضوی از خانواده بهخاطر آلودگی محیط یا کمبود خدمات بهداشتی بیمار میشود، معمولا زنهای خانواده هستند که موظفاند از بیمار مراقبت کنند. زنان همچنین مصرفکنندگان اصلی خدمات دولتی از حمل و نقل عمومی تا تامین اجتماعی هستند و از این بابت هم زندگیشان بهطور روزمره تحتتاثیر امکانات و تصمیمات دولت محلی است. با وجود پیوند نزدیک کار دولت محلی و زندگی زنان، کنشگران زن معمولا اهمیت دولت محلی را دستکم میگیرند.
نمونه موفق گروه «گاپ» در آفریقای جنوبی
یک نمونه از همکاری سازماندهی شده کنشگران زن با دولت محلیشان، گروه «گاپ» [۱] Gender Advocacy Program (GAP) در آفریقای جنوبی است. باور این گروه این است که سکونت زنان سیاهپوست در مناطق محروم و فقرزده و بهطور کلی فقر زنان سیاهپوست به یک نُرم بدیهی در جامعه آفریقای جنوبی تبدیل شده است و مورد توجه لازم قرار نمیگیرد. به نظر این گروه، تصمیمگیریهای محلی باید تجربه و وضعیت این زنان را مورد توجه جدی قرار دهند و در جهت بهبود وضعیت زنان باشند. در همین راستا این گروه تلاش کرده است اهمیت و ظرفیتهای همکاری با دولت محلی را به کنشگران زن نشان دهد و میان فعالان محلی زنان و نمایندگان شهر ارتباط برقرار کند. گروه «گاپ» در کنار فعالیتهای مذکور، رویکرد سازمانهای محلی نسبت به دغدغههای زنان را ارزیابی میکند و با دولت محلی در جهت افزایش آگاهی و حساسیت نسبت به تبعیض علیه زنان همکاری مینماید.
«گاپ» همچنین معتقد است که تغییر وضعیت زنان فقرزده فقط با بهبود امکانات مالی و مادی انجام نمیشود؛ تنها وقتی میتوان ادعا کرد که دولت زنان فقیر را در نظر میگیرد که با آنها با احترام و با توجه به خواستههای انسانی برخورد کند و به آنها نسبت به وضعیت زندگی حق انتخاب بدهد. دغدغه اساسی «گاپ» این است که آیا دولت محلی تلاش پیگیری برای تغییر وضعیت زنان آفریقای جنوبی که از نظر طبقه، جنسیت و نژاد مورد تبعیض هستند میکند یا نه.
دولت محلی؛ عملی کردن ظرفیتها
دولت محلی نسبت به دولت مرکزی به چند دلیل دارای ظرفیتهای قابل تاملی برای همکاری و مشارکت گروههای زنان است. اولا مدیران و مسئولان اجرایی شهری و روستایی خود از اعضای ناحیه هستند و مستقیما با مردم ناحیه پیوند آشنایی و خویشاوندی دارند و یکی از اهالی ناحیهاند؛ بنابراین گاهی فرض میشود که بیشتر از دولت مرکزی درگیر نیازهای مردم است. ثانیا حضور مسئولان در ناحیه نیز قاعدتا دسترسی به آنها را آسانتر میکند. بنابراین انتظار میرود دولت محلی در دسترستر باشد و با درک بهتری اعضای ناحیه را در تصمیمگیریها شرکت دهد.
اما در عمل خیلی از ظرفیتها به دلایل مختلف به عمل درنمیآیند؛ از جمله علل این موضوع ناآگاهی و بیاعتنایی مردم به اهمیت دولتهای محلی است. مردم معمولا مسئولان محلی را بهخوبیِ سیاستگذاران دولت مرکزی نمیشناسند. ممکن است خبرهای سراسری را بهخوبی دنبال کنند و در جریان تصمیمات دولت مرکزی باشند، اما از اینکه نمایندهشان در شورای شهر کیست و اصلا تصمیمات در سطح محلی چگونه و توسط چه کسی گرفته میشود بیاطلاعند. در واقع دولت محلی مفهومی مجهول و نامعلوم است، تا آنجا حتی هنگام انتخابات محلی که نقش مهمی در زندگی مردم دارد، تعداد رایدهندگان کم است. معمولا زنان نسبت به مردان اطلاع کمتری از سازوکار دولت محلی دارند.
موانع بر سر راه استفاده زنان از دولت محلی
زنان بهخاطر امورات روزمره خانگی و مسئولیت مداوم مراقبت از دیگران، بیشتر تحتتاثیر وضعیت خدمات اولیه یعنی آب و برق و وضعیت مسکن هستند. در حوزه دریافت خدمات هم تبعیض علیه زنان با اندک دقتی مشهود میشود. مهمترین مشکل سر راه سرویسدهی و مشارکت زنان در دولت محلی این است که در جامعه مردسالار، دولت محلی مانند ساختار اصلی قدرت نسبت به تبعیض علیه زنان ناآگاه و یا بیاعتنا است. فرض دولتمردان که همچنان اکثریت بدنه دولتی را تشکیل میدهند اینست که تصمیم در جهت منافع عمومی (common good) برای منفعت زنان کافی است و نیازی نیست توجه مضاعفی به وضعیت زنان شود. منافع و منابع تنها وقتی بهشکل برابر توزیع میشوند که روابط قدرت حاکم بر جامعه در ماهیت منابع و شکل توزیع آنها لحاظ شود.
با وجود پیوند نزدیک کار دولت محلی و زندگی زنان، کنشگران زن معمولا اهمیت دولت محلی را دستکم میگیرند.مضاف بر تبعیض نهادینه در ساختار حکومت، افکار سنتی هم میتواند مانع ارائه خدمات به زنان شود. مثلا در بعضی از مناطق آفریقای جنوبی، پیرمردان روستایی معتقدند آب نباید به خانهها لولهکشی شود، چون باعث میشود زنان یادشان برود که موظفاند برای تهیه آب به چشمه بروند. از این نگاه سنتی، ارائه خدمات اولیه دولتی نباید در جهت بهبود وضعیت زنان باشد، چون این خدمات زنان را تنبل میکند و یا آنها را زیادی مستقل میکند. این به نوبه خود تعادل در جامعه را بر هم میریزد.
موضوع دیگر استطاعت مالی زنان در بهرهگیری از خدمات محلی است. مثلا در بعضی از مناطق با وجود اینکه آب لولهکشی وجود دارد، زنان همچنان آب از چشمه میآورند چون استطاعت مالی آب لولهکشی را ندارند. مضاف بر این، وجود خدمات دولتی در یک منطقه، الزاما به معنی بهره بردن زنان از آن نیست. مثلا در برخی از مناطق برقرسانی به خانههای روستایی کار خانگی زنان را راحتتر نکرده است، چون برق معمولا برای دیدن تلویزیون توسط مردان خانه استفاده میشود.
موانع برسر راه ارتباط زنان و دولت محلی
همانطور که اشاره شد فرض بر این است که دولت محلی بیشتر در دسترس مردم و بهخصوص زنان است، اما در واقعیت چنین نیست. طبق تحقیق «گاپ»، زنان بهخاطر کار خانه و فرزندداری فرصت شرکت در جلسات محلی و آشنایی با سازوکار تصمیمگیری محلی را ندارند. مشکل دوم امکان تردد است. در خیلی از جاها زنان بهخاطر نداشتن وسیله نقلیه شخصی کمتر از مردان امکان رفت و آمد دارند و مقاصد قابل در دسترس برای آنها جاهایی است که اولا محل جلسه در زمان ایاب و ذهاب امن باشد و ثانیا با وسیله حملونقل عمومی قابل سفر باشد. عرف عمومی و نگاه جامعه به زنان مشارکتکننده در جلسات هم میتواند مانع حضور پیوسته آنها شود و حتی نگرانی درباره امنیت شخصی بهوجود آورد. موضوع دیگر اعتماد به نفس حضور در فضای تصمیمگیری و صحبت است. خیلی وقتها زنان حتی اگر مثلا از جلسه محلی برای ابراز مشکلات خود آگاه باشند، یا اصلا شرکت نمیکنند یا اگر بروند صحبت نمیکنند، مخصوصا اگر در جلسه مردان هم حضور داشته باشند. غیر از جلسات محلی، شکل دیگر مشارکتدهی زنان استفاده از سازمانهای زنان بهعنوان واسطه و یا محل جمع شدن زنان و یا جلسههای مختص مسئولان با زنان محله است که بر اساس ساعت و محل مناسب برای زنان و با آگاهی به مشکلات احتمالی انتخاب شده باشد.
یکی دیگر از مشکلات معمول در ارتباط با گروههای به حاشیه راندهشده و فقرزده این است که شکل نوشتاری ارتباط که شکل معمول اداری است، ممکن است بهترین راه ارتباط نباشد. بعضی از اعضای مناطق محروم بهعلت عدم دسترسی به امکانات آموزشی لازم، سواد کافی برای فهم ادبیات نوشتاری اداری و سیاسی و نوشتن پاسخ مناسب را ندارند. گاهی رادیو شکل بسیار موثرتری برای آگاهیرسانی عمومی در سطح محلی است؛ با اینحال تعداد شهرداریها و دولتهای محلی که بهطور پیوسته از رادیو برای اطلاعرسانی و ارتباط با مردم استفاده میکنند بسیار کم است.
کارشکنی احزاب محلی
یک معضل دیگر بر سر راه رابطه موثر میان مردم و دولت محلی، احزاب محلیاند که صرفا بهدنبال امتیاز هستند. برخی از احزاب سیاسی محلی، انتخابهای مردم را کنار زده و کسانی را برای نمایندگی انتخاب میکنند که ناشناختهاند و به این خاطر دسترسی به آنها مشکلتر است. در دسترس بودن یک نماینده و مسئول، با میزان شفافیت و اتکاپذیری او نسبت مستقیم دارد. وقتی مسئول حوزهای در میان مردم شناختهشده نیست، امکان اینکه آن شخص به تعهد و مسئولیتهای خود وفادار باشد کمتر است. یکی از کارهای «گاپ» در محلات محروم در آفریقای جنوبی برگزاری جلساتی است که طی آن مردم محله بهخصوص زنان با مسئولان محلی آشنا شوند. گاهی مسئولان از شرکت در این جلسات سرباز میزنند، اما به گفته «گاپ» آن دسته از مسئولانی که میآیند، میگویند تا به حال راه مناسبی برای ارتباط مستقیم برای شنیدن مشکلات زنان محله پیدا نکرده بودند و یا نمیدانند چگونه زنان را در روند تصمیمگیری محلی مشمول کنند. از سوی دیگر زنان شرکتکننده نیز میگویند با برگزاری این جلسات، درک بهتری از مشکلات سر راه مسئولان دارند. میتوان گفت ارتباط مستقیم و روند مشارکتی نه فقط به نفع مردم است، بلکه میتواند حمایت از مسئولانی که قصد کار دارند و با مشکلات مختلف سروکله میزنند را به همراه داشته باشد.
تنها وقتی میتوان ادعا کرد که دولت زنان فقیر را در نظر میگیرد که با آنها با احترام و با توجه به خواستههای انسانی برخورد کند و به آنها نسبت به وضعیت زندگی حق انتخاب بدهد.حتی وقتی دولت مرکزی قصد اصلاح در روند تصمیمگیری را دارد، ممکن است دولت محلی همکاری لازم را نداشته و از برنامه عقب باشد. مثلا در آفریقای جنوبی دوران آپارتاید، بسیاری از دولتهای محلی در مناطق سیاهپوست اساسا بهدنبال ارائه خدمات به مردم نبودند. بعد از براندازی آپارتاید، تفاوتهایی جدی میان نیاز محلات مختلف وجود داشت، چون بعضی از محلات قبلا خدمات خوبی گرفته بودند و بعضی دیگر از هرگونه خدماتی محروم بودند. به بیان دیگر، یک دولت محلی حتی بعد از تغییر اعضای گردانندهاش، گاهی بهخاطر تبعیضهای نظاممند میراثی از خود بهجا میگذارد که تغییر آن به تلاش مضاعف نیاز دارد.
اما مهمترین موضوع مساله نمایندگی (representation) زنان در دولت محلی است؛ اینجا هم فرض بر این است که دولت محلی بهخاطر در دسترس بودن و پیوند مردمی بیشتر از دولت مرکزی، در اختیار مردم است و امکان نمایندگی گروههای مختلف را میدهد. اما تا به حال دولتهای محلی الزاما نماینده اقشار مختلف محله اعم از زن و مرد و قومیتهای مختلف نبودهاند؛ در محلات محروم معمولا زنان در اکثریت هستند، اما تعداد نمایندگان زن از مرد بسیار کمتر است. از این گذشته، فرض اینکه حضور یک زن مشکلات ساختاری را حل میکند نادرست است.
برای بالا بردن مشارکت مدنی در سطح محلی، یکی از کارهای گروههای مدنی میتواند بالا بردن آگاهی عمومی نسبت به اهمیت دولت محلی و ایجاد امکان مشارکت در روند تصمیم گیری سیاسی محلی باشد.
آنچه نیاز است آگاهی جنسیتی است. تنها راه برنامهریزی محلی در جهت رفع تبعیض علیه زنان حساسیت به تبعیض و اتخاذ تصمیمهای جنسیت-آگاه است.
پانویسها
↑۱ | Gender Advocacy Program (GAP |