آیا باید از جامعه در برابر آگامبن دفاع کرد؟
به نظر میرسد آگامبن هم به طرز خطرناکی، همچون رهبران اقتدارگرا تهدید عارض از ویروس کرونا را دستکم میگیرد. آیا باید از جامعه در برابر آگامبن دفاع کرد؟
با اعمال قرنطینه کامل در بسیاری از کشورهای اروپایی در حال حاضر فرصت کافی برای تامل پیرامون وضعیت جاری ایجاد شده است. بسیاری از اندیشمندان سرآمد نظریه انتقادی دیدگاههایشان را از طریق ستونهای جراید و وبلاگها با ما سهیم شدهاند. در این میان یکی از نمونههای دردسرآفرین یادداشتی بود که جورجو آگامبن برای وبلاگ ناشر ایتالیایی خود کوودلیبت نوشت. مطابق انتظار، آگامبن با بهکارگیری حربه اعلام وضع اضطراری برای مهار بحران قویا مخالفت کرده است. چرا که برای اکثریت بیماران، کووید-۱۹ بیش از آنفولانزایی ساده دردسر درست نمیکند. هراس آگامبن، از این رو، آن است که قواعدی که امروز به صورت استثنایی اعمال میشوند به طرز خطرناکی نامتناسباند. اگر خواننده تصور میکند که چنین اظهار نظری آگامبن را در ردیف منکران ویروس کرونا همچون بوسونارو یا ترامپ قرار خواهد داد، باید اذعان کنم که حق با آنهاست. به نظر میرسد آگامبن هم به طرز خطرناکی، همچون رهبران اقتدارگرای کذا که سلامت جهانی را فدای هوای نفس خود میکنند، تهدید عارض از ویروس کرونا را دستکم میگیرد. حال سوال این است که آیا باید از جامعه در برابر آگامبن دفاع کرد؟
پرداختن به این مساله برای من به طور خاص فوریت دارد. زیرا از خود میپرسم که آیا من بهعنوان دانشجوی فسلفه در مقطع دکتری که رسالهاش حول کار نظری آگامبن است، باید در پژوهشم زینپس خود را بهکل از اشاره به آگامبن در معذور بدارم؟ آیا باید در جلسه دفاع دکتریام به بسیاری از پرسشهایی که در رابطه با نظرات آگامبن راجع به ویروس کرونا مطرح میشود پاسخ دهم؟ روشن است که من مسئول خزعبلاتی نیستم که پیرمرد هفتادوهفتسالهای در ایتالیا به زبان آورده است، اما در عین حال، نمیتوانم برابر آنچه که موضوع رساله دکتریام است مسئول نباشم. اتفاقا اگر نمیتوانم از این فکر احتراز کنم که طرح پیشنهادی آگامبن یعنی کاری نکردن کمتر از وضعیت حاضر یعنی قرنطینه سراسری مشکلدار نیست، درست به دلیل همدلیام با مفهوم «طرد» نزد او است که بر قرارداشتِ جان برهنه آدمها در معرض تصمیم مرگوزندگی برای [و نه از جانب] آنها دلالت دارد. طرفه اینکه چنین موضعی از جانب آگامبن تا همین چندی پیش او را در اتفاق نظر با [سران] ایالاتمتحد، بریتانیا و هلند قرار میداد. اما آیا این کاری نکردن به منزله خواست سیاستمداران برای فدا کردن ضعفا و آسیبپذیران جامعه در راستای «مصونیت جمعی» نیست، که نتیجتا سپردن سرنوشت کل جمعیت به فرمانروایی ویروس و تصمیمی که بر سر مرگوزندگی آنها خواهد گرفت نیست؟ آیا این واقعا برای آگامبن اظهرمنالشمس نیست که چگونگی قرنطینه سراسری امروز برای افراد بسته به مزایای طبقاتیشان متفاوت است؟ طبقات بالا و متوسط میتوانند از خانه کار کنند، در حالی که کارگران و پناهجویان و بیخانمانان به حال خود رها شدهاند. برای اینکه آگامبن را از فرصتی درخور در مواجهه با این معضل برخوردار کرده باشیم، من در اینجا سه استدلالی را که توسط او علیه اتخاذ وضعیت اضطراری اقامه شده جداجدا میآورم:
۱. آگامبن اولا افسوس میخورد از اینکه فیالحال بقای زیستی از هر دلمشغولی دیگری برای ما ارجمندتر است، زیرا به نظر میرسد که جمعیتهای انسانی حاضرند از همه چیز -شغلشان، زندگی اجتماعیشان، دیدار خانوادهشان- دست بکشند تا زنده بمانند. آگامبن میخواهد بگوید که ببینید فرامین زیستشناختی تا کجا بر ما غالب شدهاند که جان خود را اولی از هرچیز دیگری میشماریم؛ اما خب که چه؟ وقتی مرگ به سراغمان بیاید، دیگر چیزی برای لذت بردن از مراودات اجتماعی و دیدار خانوادگی باقی نخواهد ماند. بقای زیستی شرط ضروری برای برداشت سایر ارزشهای اجتماعی است. بنابراین، اولویتبخشی به بقای زیستی در وقت مقتضی را نمیتوان با هیچ صفتی مگر «درخور» توصیف کرد. از سوی دیگر، اگر این واقعیت را لحاظ کنیم که ویروس کرونا آنقدرها هم مرگآور نیست، دعاوی آگامبن روا به نظر خواهد رسید. تنها اقلیت اندکی از بیماران دردْنشانهای وخیم بیماری را از خود بروز میدهند و در میان آنها اقلیتی باز اندکتر جان خود را از دست میدهند. با این حال، سوء قضاوت آگامبن در جایی است که تصور میکند تهدید ویروس معطوف به مساله بقا یا مرگ است. آنچه ویروس کرونا را بسیار خطرناک میکند نه مرگآوری آن بلکه توان بالای آن در رخنهیابی است. مشکل ناشی از مقاومت ویروس کرونا برابر تلاش دولتها در مهار شیوع آن است. همانطور که بیفو [براردی][۱] برای مطالعه آثاری از فرانکو «بیفو» براردی به فارسی به رک. میدان و نقد اقتصادسیاسی اخیرا در مطلبی برای وبلاگ انتشارات ورسو نوشته است، «نه سامانه ایمنی و نه علم پزشکی چیزی درباره عامل نمیداند. امر ناشناخته ماشین را از کار بازمیدارد، عامل زیستی به یک ویروس اطلاعاتی بدل میشود و ویروس اطلاعاتی زنجیره واکنشهای روانی را قطع میکند.» عملکرد کووید-۱۹ به سان یک ویروس اطلاعاتی است که برنامه دولتها برای ایمن نگه داشتن جمعیت را برهم میزند. به دلیل سالها قطع بودجه در زمینه خدمات سلامت، بیمارستانها و درمانگاهها بهخوبی مهیای رویارویی با این چالش نیستند. بدین معنی، چه بسا درخورتر آن است که این اعلامهای وضعیت اضطراری را نشانههایی از اختلال نهادی قلمداد کنیم تا دستاویزی اقتدارگرایانه برای به کرسی نشاندن چیرگی کامل بر جمعیت.
۲. نقد دوم آگامبن این است که هراسی که نسبت به شیوع بیماری از جانب دولتها ترویج میشود هر فرد را به منبع بالقوه انتقال بیماری تبدیل میکند. در طول جنگ علیه تروریسم [نیز]، ناگهان هر فرد تروریستی بالقوه شد که یعنی میشد با او به همان ترتیبی تا کرد که با یک تروریست. این روزها مردم ناگهان تهدیدی برای سلامت همدیگر شدهاند. این نهتنها به دولتها جواز اعمال محدودیت، حتی بر شهروندان سالم، میدهد، بلکه پیوندهای اجتماعی را از هم میگسلد. مردم دیگر جرات نمیکنند به هم دست بدهند و اینترنت دارد میترکد از وفور پیغامهای آدمهای بیکس و تنها در قرنطینه که در حسرت آغوش گرمی میسوزند. آگامبن حق دارد که ارتباط جسمانی برای بهبود اجتماعی ضرورت دارد. یکی از تبعات اصلی قرنطینه سراسری بحران سلامت ذهنی، آن هم در مقیاسی بیسابقه، خواهد بود. انزوایی که اکنون تجربه میکنیم بر بسیاری از ما اثراتی طولانیمدت خواهد گذاشت. از سوی دیگر، آگامبن نباید در حدت این مشکل مبالغه کند. من فکر نمیکنم که به محض ازسرگذرداندن این بحران مردم برای در آغوش گرفتن عزیزانشان درنگی به دل راه دهند. اعمال محدودیتها بر تعامل اجتماعی موقتی است و واقعا دلیلی ندارد که جور دیگری فکر کنیم. در عین حال، همبستگی به شیوههای بدیلی حفظ شده است. برای مثال، دانشگاهی که من در آن در حال تحصیلم سازوکاری ترتیب داده است تا دانشجویان منزوی در قرنطینه کنونی بتوانند از طریق آن با هم در تماس باشند. آدمها بیوقفه راههای جدیدی برای دستگیری از هم در این زمانه وانفسا مییابند، میخواهد با بلا چائو خواندن از روی بالکنهایشان باشد، یا دوختن نقابهای دهانگیر برای بیمارستان محل خود، و یا نگهداری از فرزندان پرستاران و پزشکان. افسوس خوردن برای پیوندهای اجتماعی، همچون آگامبن، ناشی از دستکم گرفتن چسبندگیای است که انبوهه را قوام میدهد.
۳. قویترین استدلال آگامبن این است که قدرت مقررات سختگیرانه در نتیجه فوریت اوضاع امروز میتواند سازوبرگی برای سرکوب فردا بشود. معمولا آنچه بهعنوان میزان عمل در حین وضعیت استثنا سربرمیآورد، با فروکش کردن بحران به سلاحی دائمی در زرادخانه حکمرانی بدل میشود. همین حالا چین در حال بههنجارسازی برخی موازین فوریتی برای پاییدن مردم است. دولت این کشور سامانهای متصل به اپلیکیشن را برای رمزگذاری سطح سلامت به کار گرفته است که با استفاده از رنگهای متفاوت بهعنوان رمزگانْ مشخص میکند هر یک از شهروندان تا چه حد در تماس با مناطق کرونازده بودهاند. دسترسی به حملونقل عمومی و امکانات شغلی میتواند منوط به دادههای این سامانه باشد. بنابراین سلامت عمومی میتواند بهسرعت به عنوان دستاویزی برای «مخاطرهسنجی» شهروندان و یا حتی قلع و قمع پنهانی دگراندیشان سیاسی عمل کند. همچنین در کشورهای غربی کُپهای از سرمایهداری فاجعه حول بحران حاضر در حال شکلگیری است. هیچینشده شرکتهای خصوصی آغاز به طراحی اپلیکیشنهایی برای تلفیق دادههای مکانیابی و سطح سلامت افراد جهت نظارت بر زیست عمومی کردهاند. همانگونه که آگامبن هم اشاره میکند، دانشگاهها هم در راستای کمینهسازی میزان شیوع دارند به آموزش آنلاین روی میآورند، اما واقعا چیزی مانع خواهد شد که [در ادامه] آموزش آنلاین را به قاعده خود بدل کنند؟ به جای سرمایهگذاری روی واحدهای اداری و کادر آموزشی درخور، برای آنها خیلی بهصرفهتر خواهد بود که یکباره هزینهای را برای ساخت قالب آموزشی آنلاین به یک اینکاره بپردازند و بعد چندرغازی نثار یک دانشجوی مقطع دکتری کنند تا به صورت آنلاین سوالات دانشجویان را پاسخ دهد. آیا واقعا غلط است که بپنداریم دانشگاهیان با ضبط کلاسها از خانهْ خود را از کار بیکار میکنند؟
همه اینها در حالی است که توسل به ترفند اصلی، یعنی تظاهرات عمومی، برای مخالفان چپگرای وضع موجود ناممکن شده است. سادهلوحانه خواهد بود اگر فکر کنیم سوسیالیسم پیشاروی ماست، صرفا چون دولتها به صرافت درآمد پایه همگانی یا خدمات همگانی سلامت افتادهاند. اگر یک چیز بوده باشد که میبایست از یک دهه ریاضت فراگرفته باشیم، این است که نولیبرالها هرگز نمیگذراند موقعیت خطیر بحران به هدر برود. ممکن است به مقتضای زمانه سیاستهای کینزی و نومارکسیستی را سرلوحه کار قرار دهند، اما در صورتی که پسزمینه سیاسی واقعی برای تثبیت این سیاستها ایجاد نشود، آنها خیلی زود به برگی از تاریخ بدل میشوند. اگر چپها از بهحرکتانداختن نیروی جنبشی انباشته در این لحظه تاریخی باز بمانند، این بار نیز به محض بازگشت امور به روال عادی، آش همان خواهد بود و کاسه همان. لیکن با آسایشِ کنونی در خانه که کنشگری را به حجم فزایندهای از کلیکهای باریبههرجهت تقلیل داده است، چگونه میتوان دست به سازماندهی جبهه مخالف زد؟ چپها در حالی با چالشی برای بازسازی جهانِ پس از کووید-۱۹ رویارویند که نیرومندترین سلاح در زرادخانهشان را از دست دادهاند. تا اینجای کار، کرونا تنها جهان را به طرق مختلف دستخوش تغییر کرده است. حالا نکته این است که تعبیر درستی از این تغییرات به دست داده شود تا [فرصت تاریخی ناشی از این] تغییرات به هدر نرود.[۲]برای نقد دیگری از موضع آگامبن در سپهر نظری فارسی رک. مطلب مهتاب دهقان «کرونا: آیا وضعیت استثنایی است؟» در … Continue reading
تیم کریستیانس نویسنده این یادداشت در سایت Critical Legal Thinking متولد ۱۹۹۲ است و در بلژیک زندگی میکند. حوزه مطالعات او فلسفه سیاسی است و درباره موضوعاتی چون مالیسازی، طرد اقتصادی-اجتماعی و رقابت در بازار آزاد از نظرگاه متفکران انتقادی نظیر فوکو، دلوز، آگامبن و… پژوهش میکند.
پانویسها
↑۱ | برای مطالعه آثاری از فرانکو «بیفو» براردی به فارسی به رک. میدان و نقد اقتصادسیاسی |
↑۲ | برای نقد دیگری از موضع آگامبن در سپهر نظری فارسی رک. مطلب مهتاب دهقان «کرونا: آیا وضعیت استثنایی است؟» در رادیو زمانه |
و این متن هم
https://criticallegalthinking.com/2020/04/09/begin-from-the-beginning-revisiting-agamben-critique-in-times-of-corona/
به نظر من باید از آگامبن در برابر جامعه توتالیتر دفاع کرد.
اگر حوصله داشتید این متن را هم بخوانید .
https://criticallegalthinking.com/2020/04/29/the-plague-was-already-present-critique-in-times-of-coronavirus/
خیلی خوب میشه که شما پژوهش خودتون رو درباره موضوع دیگه ای انتخاب کنید تا حداقل برای من خواننده این باشه که اول نظرات اون بنده خدا رو که تیتر کردین بخونم و بعد با نقد مستقیم و صرفا کاملا سطحی از روی حرف های این ادم رو به رو بشم .
من واقعا تعجب میکنم، محتوا و دغدغه ی یک آگامبن پژوه در این سطح مبتذل تنزل یافته که : حالا که کرونا اومده بیاییم بیرون یا نه! از جامعه چگونه در برابر آگامبن محافظت کنیم! خطوط به خطوط این متن ربطی به مساله فلسفی آگامبن نداشت، در ایران هم نقد هایی که به آگامبن شده بود در همین سطح مبتذل بود که البته هیچ درکی از تفکرات آگامبن رو واضحا نداشتن، من رساله ی ارشدم در باب تفکرات آگامبن و متمرکز بر مباحث حقوقیش بود، اینو میگم برای اینکه مخاطب این کامنت بدونه که این متن از نظر کسی که فلسفه حقوق آگامبن رو میدونه ربطی به اصل تفکر آگامبن نداشت، چیزی که بود همان در خانه ماندن یا نماندن بود، مساله آگامبن آخر الزمانی شدن بود، قدرت گرفتن آپاراتوس هایی بود که به اشکال مختلف در رسانه، فضای مجازی، تلوزیون و … به ساخت هایی می پردازن که درونا انسان قرن ۲۱ ام رو مطالبه گر وضعیت استثنایی میکنند، پناه بردن انسان به مقوله ها چیزی هست که پیش از کرونا بوده و هست، آگامبن کرونا رو مساله سازی نمیکنه، از دل کرونا مساله هایی بیرون میاد که به حیث انسان شناختی و سیاسی انسان رو به تامل وا میداره، در هر حال توضیح اضافی ای ندارم بگم و البته بازخورد هایی که در ایران هم شکل گرفته هم چندان مهم نیست، روال همیشه در ایران همین بوده، انتظاری نیست حقیقتا، یادداشتی بنویسم در له یا علیه، فرقی نمیکنه، ترجمه کنم در له یا علیه، کافیه در چیزی که سرچ میکنم تمایلاتم محقق بشه. به هر ترتیب نظری نقدی اگر بود به جیمیل من ارسال بشه چون فکر نمیکنم دوباره برگردم و به این یادداشت نگاهی بندازم:
http://www.mohammad.zaffarani@gmail.com