هفتهنامهی نوول اُبزرواتور در پاریس: آیا دو جور پناهجو داریم؟ «خوب» و «بد»؟ یعنی آنهایی که شبیه به اروپاییها هستند و بقیه؟ فیلسوف اسلونیایی توضیح میدهد که اعتبار اروپا و جهان در آیندهی ژئوپولیتیک میتواند منوط به این مسئلهی انسانی باشد.
امر اروتیک سنجهای است میان حس خود بودن ما و آشوبِ قدرتمندترین احساساتمان. حسی درونی از رضایت است که به محض تجربه کردنش، احتمالاً آٰرزومندش شدهایم. زیرا اگر کمالِ چنین عمق احساسی را تجربه کنیم و قدرت آن را بازشناسیم، دیگر نمیتوانیم سطح کمتری از ارجمندی و عزتنفس برای خود بخواهیم.
حداقل دستمزد بر اساس چه سازوکاری تعیین میشود؟ آیا این نرخ حاصل محاسباتی دقیق و برآمده از متن زندگی روزمره کارگران است یا صرفا با توجه به یک سری دیدارها و چانهزنیهای بدون استناد به واقعیت جامعه، رقم نهایی تعیین میشود؟
مدرنسازی، تجدد، مدرنیت یا آستانه تجدد، در ۱۰۰ سال گذشته، با رویکرد مشخصتری از دهه ۳۰ شمسی به بعد، با تمام دلالتهای گفتمانی خود ظهور ارباب بر بالین بافتهای تاریخی را انذار داد، اربابی که ماموریت خود را تنظیف، نظمدهی و زیباسازی این بافتها (حذف و بهسازی آنها) میدانست و این میراث را با جابجاییهای کوچکی به نسل بعدی انتقال داد، ارباب جدیدی که همان ماموریت را با دلالتهای متفاوتی پیش میبرد اما خطبه مشروعیتش را در این اقدامات اربابان دهه ۳۰ خوانده بودند.
آیا ارتباطی بین رشد سیاستهای اقتصادی خشونتآمیزِ تحمیلیِ غیردموکراتیک، ناعادلانه و نابرابر و رشد جنایات علیه زنان وجود دارد؟
وقتی من چیزی مینویسم به من میگویند «دهنت را ببند، تو آنها را متهم به نژادپرستی و همجنسگراستیزی میکنی، تو آنها را به درد میاروی.» اما وقتی طبقه کارگر خودش به سخن میآید همین آدمها خطاب به این طبقه میگویند «دهنتون را ببندید شماها نژادپرست و همجنسگراستیز هستید.» این آدمها میخواهند به هر قیمتی که شده مانع شنیده شدن صدا و به جنبش درآمدن آدمهای طبقه کارگر شوند. بورژوازی یک نظام پرتناقض دائمی ست که همیشه در آخر میگوید «صدای آنها را خفه کنید.»
با مقایسهی فضای قلعهی حیوانات و ۱۹۸۴ و فضایی که نظریهپردازان سیاسی از یک جامعهی «توتالیتر» ترسیم کردهاند، میتوانیم بگوییم هدف جورج اورول بیش از آنکه صرفاً بهتصویرکشیدنِ یک جامعهی کمونیستی بوده باشد، بهتصویرکشیدنِ یک جامعهی توتالیتر بوده است.
فمنیسمِ آینده فمنیسمِ «دیگر» است. نوعی از فمنیسم که میکوشد شاملتر باشد و پیوندهایش را با سایر جنبشهای رهاییبخش و کنشگران مستحکمتر کند، از جنبشهای آنتی-کاپیتالیست، آنتی-امپریالیست، ضد نژادپرستی و ضد قومیتگرایی گرفته تا کنشگران محیطزیست و فعالان جامعه الجیبیتیکیو. فمنیستهای آینده نه تنها برای زنانِ برآمده از طبقات اجتماعی مختلف، با نژادهای گوناگون و گرایشهای جنسیِ متفاوت و همچنین زنان با ناتوانیهای جسمانی خواهند جنگید، بلکه گامی فراتر از مرزهایشان خواهند برداشت و برای بیش از مسئله زنان مبارزه خواهند کرد.
آلندۀ انقلابی کشته شد و پینوشۀ کودتاچی به قدرت رسید. طبق سناریوی همیشگی نئولیبرالها ابتدا فضا امنیتی- پلیسی میشود، نهادها و مجموعههای اقتصادی و صنعتی از دولت سلب مالکیت میشوند و به اسم آزادسازی و خصوصیسازی در دامن بخش خصوصی میافتند، رفاه رخت بر میبندد، کالای رایگان، ناگهان پولی میشود. اما بخش اصلی سناریو هنوز مانده؛ تعدیل ساختاری.
فرهنگ سرمایهداری در جوامع امروز به مرور آب را از مایملکی عمومی به کالایی با ارزش مبادلهای بدل کرده است. در چنین شرایطی مسلم است که آب نیز چون دیگر کالاها خرید و فروش میشود و چون هر چیز ارزشمند دیگری در دست ثروتمندان انباشت میگردد.