skip to Main Content
نگاهی از نزدیک به زیست تبعیدیان توده‌ای
زیراسلایدر فرهنگ

معرفی و بررسی کتاب «دلدادگی و عصیان»

نگاهی از نزدیک به زیست تبعیدیان توده‌ای

نامه‌های احمد قاسمی به همسرش اعظم صارمی در نوع خود یگانه است. این نامه‌ها بیانگر امید و آرزو، رنج و اندوه و مردی به همسرش است که روزگاری در شکل بخشیدن به جریان چپ ایران نقشی انکارناپذیر داشته است.

کتاب «دلدادگی و عصیان»؛ نامه‌های احمد قاسمی عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران به همسرش اعظم صارمی که به کوشش حمید شوکت گردآوری و به تازگی از سوی نشر اختران منتشر شده است، بر احوال یکی از متفکران حزب توده که از او کمتر شنیده‌ایم و خوانده‌ایم، نوری تازه می‌تاباند.

به گفته شوکت در پیشگفتار کتاب: «نامه‌های احمد قاسمی به همسرش اعظم صارمی در تاریخ سیاسی ایران در نوع خود یگانه است. این نامه‌ها بیانگر امید و آرزو، رنج و اندوه و عشق بی پایان مردی به همسرش است که روزگاری در شکل بخشیدن به جریان چپ ایران نقشی انکارناپذیر داشته است… بررسی این نامه‌ها نگاهی از درون به زندگی و زمانه مردی است که در نبرد کار و سرمایه نماد بارز کمونیستی با سرشت ویژه بود. این سرشت ویژه‌ معنای واقعی خود را بیش از هر چیز در نظمی آهنین، ایمانی خلل‌ناپذیر، شکیبایی در برابر دوستان و ناشکیبایی در برابر دشمنان یا آنچه دشمن می‌پنداشت بازمی‌یافت. قاسمی از چنین دیدگاهی به خود و پیرامونیان خود می‌نگریست. در جهانی که بر گستره بوم و بام آن جز نیک و بد، جز خدمت و خیانت و جز سیاهی و سپیدی تصویر دیگری نقش نمی‌بست و خاکستری‌ها را نمی‌شناخت. گویی با نبرد برای بهروزی و نیکبختی فرودستان، عمری را افتان و خیزان در راه نظامی که بنیادش بر تازیانه استوار بود سپری کرده باشد.» (۹)

این نامه‌ها توسط دلارام سروش دخترخوانده احمد قاسمی در اختیار تنظیم‌کننده کتاب، حمید شوکت، قرار گرفته است و شوکت در ابتدای کتاب در گفت‌وگویی با سروش، تلاش کرده است پیشینه و روند نامه‌های منتشرشده در این مجموعه را به دست آورد و تصویر همه‌جانبه‌تری از زمینه و شرایطی که در نامه‌ها نوشته شده، به دست دهد. نگارش این نامه‌ها که پیش از دستگیری قاسمی در بهمن ۱۳۲۷ آغاز شده بود، در زندان قصر و سپس با وقفه‌ای در دوران مهاجرت به شوروی، آلمان شرقی و غرب ادامه یافته است.

احمد قاسمی از نام‌آوران حزب توده ایران بود. او با عضویت در هیئت تحریریه «نامه رهبر» ارگان مرکزی آن حزب، جایگاه ویژه‌ای در دستگاه تبلیغاتی حزب داشت. این جایگاه با عضویت‌اش در کمیسیون تفتیش و بعدها در کمیته مرکزی حزب توده ایران توان او را در شکل بخشیدن بر سیاست‌های حزب دوچندان می‌کرد. نام قاسمی نخستین بار با ماجرای قیام افسران خراسان در مرداد ۱۳۲۴، هنگامی که مسئولیت کمیته ایالتی حزب توده را در گرگان بر عهده داشت بر سر زبان‌ها افتاد.

پانزدهم بهمن ۱۳۲۷ در پی تیراندازی ناصر فخرایی به محمدرضا شاه در دانشگاه تهران که ممنوعیت حزب توده و دستگیری و محاکمه سران آن حزب را به دنبال داشت، به ده سال زندان محکوم شد. او در آذر ۱۳۲۹ هنگامی که دوران محکومیتش را در زندان قصر می‌گذراند، همراه چند نفر از رهبران حزب از زندان گریخت. ماجرای گریز او و سران حزب از زندان و مهاجرت آنها به شوروی در شمار رویدادهای پرماجرایی است که چند و چون آن اینجا و آنجا، همچنان در هاله‌ای از راز و رمز پنهان مانده است.

همچنین بخوانید:  بازاندیشی در ریشه‌های «تحلیل نظام‌های جهانی»


قاسمی پس از سیاست استالین‌زدایی خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی در سال ۱۹۵۶ به انتقاد از آن سیاست پرداخت. او با رشد اختلافات میان چین و شوروی به نقد سیاست حاکم بر حزب کمونیست شوروی دست زد و به مخالفت با آنچه از سوی حزب کمونیست چین رویزیونیسم خروشچفی نامیده می‌شد برخاست. در ادامه این روند، حزب توده در پلنوم یازدهم کمیته مرکزی، که در دی ۱۳۴۳ (ژانویه ۱۹۶۵) برگزار شد، او و غلامحسین فروتن عضو دیگر کمیته مرکزی را از آن تشکیلات اخراج کرد و عضویت عباس سغایی عضو مشاور کمیته مرکزی را به حالت تعلیق در آورد. با اخراج آنان از حزب و پیوستن‌شان به تشکیلاتی که در رویارویی با حزب توده شکل گرفته بود و سازمان انقلابی حزب توده ایران در خارج از کشور نام داشت، فصل تازه‌ای در زندگی سیاسی قاسمی آغاز شد؛ فصلی که با سختی‌ها و دشواری‌های فراوان همراه بود. عضویت قاسمی، فروتن و سغایی در سازمان انقلابی دیری نپایید. آنان به دنبال اختلافاتی که به‌ویژه در ارزیابی از پیشینه و ماهیت حزب توده شکل گرفت و بازتابی از نبرد قدرت در تشکیلات تازه‌پای سازمان انقلابی بود، در آذر ۱۳۴۵ (نوامبر ۱۹۶۶) از آن سازمان اخراج شدند. قاسمی و فروتن پس از اخراج از سازمان انقلابی در تیر ماه ۱۳۴۶ (ژوئیه ۱۹۶۷) دست به تشکیل سازمان مارکسیستی ـ لنینیستی توفان زدند. دفاع از جمهوری توده‌ای چین و آلبانی جای ویژه‌ای در سیاست این تشکیلات مائوئیستی داشت. توفان چون سازمان انقلابی، آنچه را که مبارزه با تجدیدنظرطلبی در اصول مارکسیسم ـ لنینسیم و وفاداری به آموزه‌های لنین، استالین و اندیشه مائو تسه‌دون می‌نامید بر پرچم خود نوشته بود.

قاسمی در بهمن ۱۳۵۲، هنگامی که ۵۸ سال داشت به سکته قلبی در مونیخ درگذشت. اکنون با گذشت پس از چهل‌وپنج سال از مرگ او، انتشار این نامه‌ها نور تازه‌ای بر زندگی سیاسی و شخصیت فردی او می‌افکند. او در این نامه‌ها نه‌تنها مسائل سیاسی را با همسرش که روزگاری عضو رهبری سازمان زنان حزب توده بود، در میان می‌گذارد و در هر عرصه‌ای با او به بحث و گفتگو می‌پردازد، بلکه با بی‌پروایی شگفت‌انگیزی احساساتش را نسبت به همسرش در جزئی‌ترین زوایا آشکارا بر روی کاغذ می‌آورد. چنین راه و رسمی به ویژه در فرهنگ سیاسی ما بی‌مانند است و دریچه‌ای می‌گشاید که می‌توان در پرتو آن به شناخت بهتری از دیدگاه‌های او و جهانی که در آن می‌زیست پی برد.

همچنین بخوانید:  تأملات پساشالاپ

اعظم صارمی، همسر احمد قاسمی نیز خود از مبارزان حزب توده بوده است. آن‌گونه که دلارام سروش در گفت‌وگو با حمید شوکت بیان می‌کند، صارمی پس از غیرقانونی اعلام شدن حزب توده و جدایی علی‌اصغر سروش (همسر اولش و پدر دلارام) به زندگی مخفی رو می‌آورد. او معاون مریم فیروز در تشکیلات زنان حزب توده بوده و تا مدت‌ها درگیری‌اش در روندهای حزبی ادامه داشته است.

بخشی از یکی از نامه‌های احمد قاسمی به اعظم صارمی: «عزیزم، عزیزم! الان از راه رسیدم. اکرم خانم (نام مستعار مریم فیروز) لطف کرده و کتابی برایم فرستاده است. نامه کوچکی نیز به ضمیمه است که در آنجا از احوال تو خبر می‌دهد و از خلال سطرهایش چنین برمی‌آید که از دست دادن یلدا برای تو زیان‌آور است و فقط یک راه باقی است، و آن هم پرورش یلدا و استراحت در اروپاست. اما تو این‌طور خبر نداده بودی. خبر اکرم خانم مرا سخت ناراحت کرد. نکند که تو باز به منظور ماندن در محل کار سلامتی خود را به بازی گرفته‌ای. این صحیح نیست. خوب می‌دانی که این همه دلبستگی من به تو چه رابطه مستقیمی با علاقه تو به کار و فعالیت دارد. تو خوب می‌دانی که موفقیت‌های تو در کار چه نشاط و سرمستی به من می‌دهد. پس اگر من به تو در حفظ سلامتی توصیه می‌کنم به هیچ‌وجه مبتنی بر تمایل بر تنبلی و در سایه پروردن تو نیست. بلکه لزوم حفظ ذیعلاقه به کار و فعالیت مرا وادار به این توصیه می‌کند و در اینجاست که دلبستگی من به تو نیز وارد میدان قضاوت می‌شود و نیروی زیادی را با خود می‌آورد. نه مصلحت کار، و نه مصلحت زندگی ما اجازه نمی‌دهد که تو سلامتی خودت را برای حرف این و آن خراب کنی. برای اینکه اشکال کمتری در کار باشد ممکن است با پول خودمان برای استراحت و معالجه بروی.» (۶۸)

نشر اختران کتاب «دلدادگی و عصیان؛ نامه‌های احمد قاسمی عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران به همسرش اعظم صارمی» را به کوشش حمید شوکت، با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۷۲ هزار تومان در ۶۱۵ صفحه منتشر کرده است.

This Post Has 0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗