skip to Main Content
حکایت زنانی که زیر سلطه طالبان خواستار طلاق هستند
«فکر کردی طالب به تو حضانت بچه را می‌دهد؟»
۲۴ اسفند ۱۴۰۰
مهناز دوبار در زمان حکومت قبلی افغانستان به وزارت امور زنان رفت. به گفته‌ی مهناز با کمک این وزارت در دادگاه درخواست تفریق از شوهرش را کرد. در یک قدمی جدایی از همسرش؛ اما طالبان بر افغانستان مسلط شدند: «پیش از آمدن طالبان فقط مانده بود که مهریه‌ام را بدهد و شاهدان را ببریم و پای سند طلاق شصت کنیم.» اما ماه‌ها است که به گفته مهناز دیگر کسی لای پرونده‌اش را در نهادهای قضایی باز نمی‌کند.
بیشتر بخوانید
روایت دانشجویان از روز اول بازگشایی دانشگاه‌ها
«احساس کردم از دانشگاه زندان ساخته‌اند»
۹ اسفند ۱۴۰۰
با حس خوشحالی صبح وقت به دانشگاه رفت؛ اما وضعیتی که در دانشگاه سمنگان دید، برایش غیر قابل باور بود. محدودیت‌های زیادی که به گفته‌ی مینا، یک لحظه او فکر کرد به جای غیر از دانشگاه آمده است: «ما حیران مانده بودیم نکند ما به جای اشتباه آمده باشیم چون دختران با پوشش قبل نبودند. همه لباس‌های سر تا پا به رنگ سیاه و فراخ به تن داشتند و فقط چشم‌های شان به بسیار مشکل نمایان بود گویا کسی به‌جبر برای شان پوشانده بود گاهی روی‌شان را باز می‌کردند وگاهی با دیدن نیروی طالبان بسته.»
بیشتر بخوانید
مکثی بر کارنامه‌ی سیاه طالبان در قبال کودکان افغانستان
۴ اسفند ۱۴۰۰
 آمار و تحقیقات و گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که گروه طالبان از بدو ظهور تا هنوز، نه تنها ناجی کودکان افغانستان نبودند بلکه بزرگترین دشمن کودکان این سرزمین هستند. طالبان در طول جنگ‌های پراکنده و نظامی‌شان در افغانستان همیشه از کودکان به عنوان سرباز استفاده کردند. طالبان ۷۲ پسربچه را که تعدادی از آنها فقط هشت سال سن داشتند استخدام و در حملات انتحاری از آنها به عنوان سرباز فدایی استفاده کردند.
بیشتر بخوانید
تحلیلی بر متن و حواشی ناپدید شدن قهری فعالان زن در افغانستان
جنسیت، سیاست و داغ ننگ
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
زنانی که از بدو نخستین روزهای قبضه‌ی قدرت از سوی طالبان، آگاهانه به خیابان رفتند؛ اعتراض کردند؛ عاملیت انسانی‌شان را در تعیین سرنوشت جمعی به کار بستند و تا این دم در محاصره‌ی انواع تهدید، خطر و خشونت تنها مانده‌اند یگانه نیروی مقاومت در برابر گفتمان حذف و خصم اند.

بیشتر بخوانید
روایتی از خط مقدم رزم؛ و این نوید یک انقلاب است!‌
۶ بهمن ۱۴۰۰
آن شب به جرم مبارزه‌ی سیاسی و دادخواهی جمعی، از سوی طالبان که در کوچه در جستجوی‌مان بودند از سوی خویشاوندان میزبان، جلوی همسر و فرزندان‌ام تحقیر و مجازات شدم. کنار آمدن و ته‌نشین کردن این همه جهل و نادانی کار ساده‌یی نیست. اما هم‌زمان می‌دانم بخشی از مبارزه با هیولا و هیولاصفتی در این دوران باید این باشد که خود مومنانه یک انسان باقی بمانم. حالا در اولین مجال فراغت از آن چند شبانه‌روز سیاه، دریافته‌ام که این راه در سرآغاز است!‌

بیشتر بخوانید
بیناجنسی افغان: «من را سوختاندند، مرگ از این زندگی بهتر است»
۲ دی ۱۴۰۰
صبور مرتب از آه و ناله زیاد و بدون اراده دستان خود را به چهره و زانوهایش می‌کوبد، تا دردش را کمی التیام بخشد: «ما انسان هستیم و اشرف مخلوقات. خلقت ما [بیناجنسی‌ها] به دست خود ما نبوده است. میله را با پیکنیک گاز داغ کردند و همین‌جا را داغ کردند.»
بیشتر بخوانید
حاکمیت طالبان و سرگردانی دختران برای پیدا کردن خوابگاه
۷ آذر ۱۴۰۰
خوابگاه‌های دخترانه در کابل در حالی بسته شده که دختران مجرد برای پیدا کردن خانه کرایه‌ای با محدودیت‌های زیادی روبه‌رو هستند. صاحبان خانه با دختران مجرد قرارداد کرایه اتاق نمی‌بندند. زنان و دختران باید در زمان قرارداد یک مرد از خانواده‌یشان را به‌عنوان طرف قرارداد معرفی کنند. از سویی با به‌قدرت رسیدن طالبان، کرایه و هزینه‌ی غذا، آب و برق خوابگاه‌های خصوصی دخترانه از ۳ هزار و پنج‌صد به ۴ هزار و پنج‌صد تا ۵ هزار افزایش یافته است.
بیشتر بخوانید
Back To Top
🌗