خوانشهای دست راستی و لیبرال از آثار و رویکرد میشل فوکو موجب شدهاند این تصور پیش بیاید که مفاهیم فوکویی نسبتی با تحلیل طبقاتی ندارد. این متن میکوشد وفاداری فوکو به رویکرد مارکسی و مبارزات طبقه کارگر از دل آثار و مفاهیم فوکویی نشان دهد.
سیلویا فدریچی در مصاحبه زیر با وبسایت «پروگرس» از فعالیت دانشجویی در یک بستر جهانی میگوید. به زعم فدریچی نولیبرالیزه کردن دانشگاهها، حمله به آموزش بهعنوان یک خیر جمعی است.
متن پیشرو سخنرانی سیلویا فدریچی در رابطه با مفاهیمی حول محور سازماندهی مجدد و روابط کار و اقتصاد است. فدریچی در این سخنرانی با نیمنگاهی به متفکرین اتونومیست ایتالیایی، مفهوم کار بیثبات را از دیدگاهی فمنیستی نقد میکند.
اگر قرار باشد دریابیم سرکوب جنسیتی چگونه عمل، و خود را بازتولید، میکند، ترسیم تاریخ کلماتی که غالباً برای توصیف و خوارشماری زنان به کار میروند گامی ضروری است. در این زمینه تاریخ «خالهزنکی» نمادین است.
بیش از چهار دهه است که فعالیت و پژوهش فدریچی سرآمد موضوع کارخانگی بوده است. اجزوهی تاثیرگذار او، «دستمزد در قبال کارخانگی» (۱۹۷۵)، با رد یک دعوی مشهور شروعی تحریکآمیز دارد: «آنها میگویند عشق، ما میگوییم کار بیجیره و مواجب». فدریچی در این متن و متون دیگر خود مدعی است مطالبهی دستمزد نوعی شبکهی پیوند سیاسی ضروری است در راه سازماندهی زنان حول کار ازخودبیگانهای که همهی ما انجام میدهیم. سرمایهداری نمیتواند این مطالبه را برآورده کند، و نکته همین است؛ موفقیت در این راه مستلزم پیکربندی مجدد و همهجانبهی توزیع ثروت اجتماعی است.
با خواندن «کالیبان و ساحره» درمییابیم تا پیش از مواجهه با اثر فدریچی، چقدر کم درباره ساحرهکشی میدانستهایم. حکایتی که بسیاری از ما با آن آشنایی داریم، یعنی همان که حاکی از چگونگی تفوق نهایی خردگرایی و علم بر تفکر جادویی و سحرآمیز آن دوران است، عاری از تاریخچه خشونتی است که در این کتاب با آن رودررو میشویم. خواندن «کالیبان و ساحره» به ما یادآور میشود در کنار بسیاری از دانشمندان عالیرتبه که مشوق ساحرهکشی بودند، مقامات هم خواهان سرکوب تفکرات جادویی فرودستان بودهاند.
کتاب کالیبان و ساحره درباره چیست؟ هانا هِر، سردبیر مجله اینترنتی Mask، با سیلویا فدریچی، مادر فمینیسم ماتریالیستی و نویسنده کالیبان و ساحره، به بحث نشسته است تا راجع به درسهایی که هنوز باید از جنبش دستمزد برای کار خانگی و سایر سازماندهیها حول کار بازتولیدی بیاموزیم، گفتوگو کنند.
به جز دو سه مصاحبه هیچ متنی پیدا نمیکنم. ناخودآگاه احساس نوعی توطئه به من القا میشود. واقعاً ممکن است فدریچی از سر بداقبالی توجه هیچکس را به خود جلب نکرده باشد؟ تفاوت عمدهی فدریچی با بقیهی متفکرانی که معمولا ترجمه میشوند چیست؟ نثر باتلر به مراتب پیچیدهتر است و چالشهای کریستوا در زمینهای به مراتب ناآشناتر برای ما رخ میدهند. با این حال بازتولید اجتماعی، بدن زنان و زنانهسازی کار مفاهیمی هستند که از حوزهی علائق مشترک ما تبعید شدهاند. به خودم میگویم گنج باید همینجا باشد.
پرسش اساسی این است که چگونه خودگرانی را گسترش دهیم، چگونه روابط همبستگی تازهای شکل دهیم و چگونه بخشی از ثروتی که خود آفریدهایم را دوباره به کنترل خود در آوریم.