هست شدنِ آنچه تاکنون نیست بوده، مستلزم روایتی نقادانه از گذشته است. روایتی نقادانه که به ایدۀ آیندهای برابر میپیوندد و نظمی متفاوت را جستجو میکند.
گفتگو با بهرنگ صدیقی درباره چیستی جامعهشناسی مردممدار و نسبت آن با «مردمان»، جامعهشناسی آکادمیک و ساختارهای قدرت.
هانا آرنت ریشهی شر و ابتذال را عدم توانایی افراد در خلوت کردن با خود میداند. جنیفر استیت در این مقاله به کمکِ تحلیلِ هانا آرنت دربارهی یکی از افسرانِ نازی به نامِ آدولف آیشمان در خلال محاکمهی او، نشان میدهد که چگونه وقتی هیچ فرصتی برای خلوت کردن با خود درنظرنمیگیریم، کمکم فرآیند تفکر در ما متوقف میشود و صرفاً تبدیل به بازیچهای میشویم که با پیروی کورکورانه از جمع دست به کارهایی خواهیم زد که نه تنها به هیچ وجه منطقی و توجیهپذیر نیستند، بلکه میتوانند پیامدهای وحشتناکی هم داشته باشند.
اگر پشت توصیفهای آگاهانه از وضعیت موجود و تلاش برای پیشبینی رخداد، نگاهی انتقادی هم وجود داشته باشد، حافظۀ جمعی ما خواهد توانست گذشته خود را به طرق گوناگونی بازخوانی کند و متناظر آن امکانهای گوناگونی را نیز برای آینده خود ببیند.
کازیموی اشرافزاده از پدر و خانواده رو بر میگرداند و بالای درختان بلوط سکنی میگزیند. او میتواند از درختی به درختی دیگر بپرد و سفر کند و از زاویهای نو به دنیای پایین نگاه کند. این داستان کتاب بارون درخت نشین نوشته ایتالو کالوینو است. اومبرتو اکو، کازیمو را روشنفکر ایدهآل میداند چرا که قادر است روحیه انتقادی را همیشه حفظ کند.
مهدلی بهلولی در نوشته زیر که در روزنامه شهروند منتشر شده است، با ارائهی آماری گویا به رد این استدلال مدافعان خصوصیسازی مدارس میپردازد که بالا بودن تعداد دانشآموزان در ایران را توجیهی برای هموار ساختن مسیر سیاستهای اقتصادی مطلوب خود قرار میدهند. وی به سادگی نشان میدهد که "ایران در پولیسازی آموزش و پرورش، گوی سبقت را از کشورهای سرمایهداری جهان هم ربوده است"