نویسنده: تری ایگلتون | اسلاوی ژیژک، فیلسوف و نظریه پرداز اسلاوینایی، در طول ده سال اخیر از تاثیر گذارترین چهرههای اندیشه در جهان بوده است در عین حال که میزان نفود و تاثیرگذاری او به صورت غریبی از کشورهای توسعه یافته گرفته تا کشورهای در حال توسعه به هیچ وجه قابل انکار نیست، همیشه با مناقشه و جنجالها و حتی به باور گروهی رسواییها و سر و صداهای تبلیغاتی همراه بوده است. امروز اما، به رغم تمام موافقتها یا مخالفتهایی که میتوان با شخصیت فردی ژیژک و نحوه ورود او به عرصه عمومی و طرح نظریاتش داشت، نمیتوان منکر تاثیر گزاری این افکار بود. اغلب مخالفان ژیژک بیشتر از آنکه به نقد نظرات او بپردازند به جنبه جنجالی بودن شخصیت او پرداختهاند و بر این امر تاکید کردهاند که ژیژک بیشتر یک پدیده ناشی از مد و فخر فروشی علمی است تا یک پدیده واقعا مهم و پایدار فکری. ژیژک نقشی انکار ناپذیر در مبارزه جهانی با سیاستهای ویرانگر نولیبرالی داشته است و از این گذشته نفوذ فکری او را در میان نه تنها اقشار روشنفکر جامعه بلکه افکار عمومی حتی با لاکان نیز نمیتوان مقایسه کرد و این نفوذ بیشتر او را در رده ستارگان سینمایی قرار داده است و همین امر نیز بسیاری از اندیشمندان را نسبت به وی بدبین کرده و می کند. با وصف این، باید پذیرفت که ژیژک چه به دلیل نظریاتش و چه به دلیل پیآمدهای این نظریات که امروز در هزاران کتاب و مقاله و نوشته علمی و مطبوعاتی و سایتهای فلسفی و اجتماعی و غیره، دامن زده است، به احتمال زیاد نامی است که در تاریخ تفکر دوران ما باقی خواهد ماند. انتشار آخرین کتابهای ژیژک اما خون تری ایگلتون، نظریهپرداز و منتقد ادبی بریتانیایی را به جوش آورده است. او که پیش از این هم نقدهای تندی بر آثار ژیژک نوشته، این بار هم با انتشار نقدی بلند بالا در هفته گذشته در نشریه گاردین، ژیژک را دیوانهای پرسر و صدا خواند که مدام از کتابهای خودش دزدی میکند و دیگر حرف تازهای برای گفتن ندارد.
کتاب «آیا آموزش میتواند جامعه را تغییر دهد؟» مروریست بر تلاشهای نظری و عملی فعالان این حوزه در بررسی رابطه آموزش با ساختارهای قدرت.
تبدیل شدن داستان به «واقعیت» در ذهن آدمها زیاد رخ میدهد. اما هنگامی که چنین تحریفهایی با انگیزههای سیاسی و اجتماعی شکل میگیرند و داستانهایی ساخته و پرداخته و بیاستناد به «حقیقتی تاریخی» بدل میشوند مسئله جدیتر و تاثیرگذار است. مسئلهای که با آن زیاد رو بهروییم و نبایست از کنارش بیتفاوت گذشت.
پس از انتشار مصاحبه میدان با کمال اطهاری انتقاداتی از او مطرح شد. از جمله در نظرها کمال اطهاری به تناقض گویی و تلاش شکست خورده برای آشتی دادن ادبیات انتقادی با مواضع محافظه کارانه متهم شد. او در این یادداشت کوتاه پرسشهایی را پیش روی منتقدانش گذاشته است.