skip to Main Content
آیا آموزش می‌تواند جامعه را تغییر دهد؟
زیراسلایدر سیاست فرهنگ

آیا آموزش می‌تواند جامعه را تغییر دهد؟

کتاب «آیا آموزش می‌تواند جامعه را تغییر دهد؟» مروری‌ست بر تلاش‌های نظری و عملی فعالان این حوزه در بررسی رابطه آموزش با ساختارهای قدرت.

مایکل دبلیو. اپل، استاد امریکاییِ «مطالعات سیاست آموزشی» در دانشگاه ویسکانسین- مدیسن، در طول دهه‌ها فعالیت در پی بررسی و توضیح رابطه آموزش با ساختارهای قدرت بوده است. این آموزش‌گر ۷۵ ساله در یازدهمین کتاب خود پرسشی را مطرح می‌کند که تلاش‌های نظری و عملی افراد گوناگون برای پاسخ‌گویی به آن دست‌کم بازه‌ای صدساله را در برمی‌گیرد. بخش زیادی از کتاب «آیا آموزش می‌تواند جامعه را تغییر دهد؟» کوشش‌های این فعالان را از دریچه نگاه منتقدانه و دقیق اپل مورد بررسی قرار می‌دهد. در این کتاب که ناشر انگلیسی آن‌را «اثری معیار» می‌خواند او می‌کوشد برای خواننده توضیح دهد پاسخ پرسش محوری کتاب بیش از آنکه «بله» یا «خیر» باشد به موارد زیادی گره خورده که بدون مواجهه و تلاش برای تبیین آنها پاسخ صحیح و کارآمدی به دست نخواهد آمد. اپل در هشت فصل در کنار معرفی دیدگاه‌های خودش و تعدادی از افراد تاثیرگذار در این حوزه به شرح تجربیات آموزنده و راه‌گشا در این مسیر می‌پردازد و با نگاهی جزئی‌نگرانه تلاش می‌کند نظریاتش را با مسائل عینی و عملی بسنجد و از خطر جدایی نظریه و عمل، هشداری که مدام به ما یادآوری می‌کند، برکنار بماند. 

در فصل یکم نویسنده به موضوعاتی که در نوشته‌های پیشینش بسط داده اشاره می‌کند و زمینه‌سازی مناسبی برای مباحث بعدی فراهم می‌کند؛ از جمله اینها یکی لزوم «اتحادهای نامتمرکز یا پراکنده» در به چالش کشیدن ساختارهای مسلط و دیگری نقش «محقق/فعالان» در این مسیر است. اپل در مورد اهمیت مدارس می‌نویسد دانش‌آموزان «در داخل این ساختمان‌ها از یک سو با روابط قدرت و از سوی دیگر با کار عاطفی‌ای درگیرند که به مدیریت ابراز وجود [ابراز خود] و بودن با دیگرانی مربوط می‌شود که هم مشابه‌اند و هم متفاوت. تحولات در محتوا و ساختار این سازمان کلیدی بر منش‌ها و ارزش‌هایی که ما براساس آن‌ها عمل می‌کنیم (و نمی‌کنیم) و بر این‌که فکر می‌کنیم چه کسی هستیم و چه‌کسی می‌توانیم بشویم تاثیرات پایداری دارند.» 


فرا رفتن از دیوارهای مدرسه

اپل که در زمان حیات پائولو فریره، آموزش‌گر برجسته‌ برزیلی، گفت‌وگوهای زیادی با او در حوزه‌ آموزش داشته در فصل دوم با عنوان «پائولو فریره و وظایف محقق/فعالان منتقد در آموزش» نتایج برآمده از ایده‌های اصلی فریره را بررسی می‌کند. اهمیت فریره برای نویسنده جدای از نظریاتش تلاش‌های عملی و هدف‌مند و پی‌گیرانه‌ او برای تغییر نظام آموزشی مسلط و رسیدن به تعلیم‌وتربیتی انتقادی است. نویسنده با اعلام اعتراض نسبت به آنچه «صنعت فریره» می‌خواند از لزوم کشف دوباره‌ دیدگاه‌های او سخن می‌گوید و در انتقاد از به حاشیه راندن ایده‌های فریره به فضای امن و بی‌تحرک دانشگاه می‌نویسد: «من به همه کسانی که زبان و نام فریره را به کار می‌برند اما خود در مسیر تحقق بخشیدن به این هدف تلاشِ کافی نمی‌کنند بدبین‌ام.» کنش‌گرانی که در سطح پایه کار می‌کردند موضوع فصل سوم کتاب با عنوان «جورج کاونتس و سیاست‌های تغییر رادیکال» است. چهره شاخص این گروه در ایالات متحد جورج کاونتس است که در سال ۱۹۳۲ کتاب مهم و جریان‌ساز «آیا مدرسه می‌تواند نظم اجتماعی تازه‌ای ایجاد کند؟» را می‌نویسد. کاونتس تحت تاثیر گرامشی معتقد بود: «آن افرادی که به تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی رادیکال در این جامعه متعهدند باید در اکثر جبهه‌ها و موقعیت‌ها-اقتصاد، رسانه، مدرسه و دیگر سازمان‌های فرهنگی-و در بیش‌تر سطوح، از محلی‌ترین گرفته تا جهانی‌ترین، مبارزه کنند.» اما کاونتس یکسره به دفاع از نهاد آموزش به عنوان فضایی برای مبارزه نمی‌پرداخت بلکه عقیده داشت که آموزش در سوی دیگر «می‌توانست برای برانگیختن دشمنی نژادی، خشونت، و صورت‌هایی از ملی‌گرایی به کار برود که از لحاظ داخلی و خارجی بسیار خطرناک بودند». اپل به دو نکته مهم درباره کاونتس اشاره می‌کند؛ یکی این‌که او را «به اندازه کافی سخت‌گیر» در حوزه «فرایندهای نژادی‌سازی در ایالات متحد» نمی‌بیند و دیگری حملات و اتهاماتی است که تلاششان خدشه دار ساختن وجهه عمومی کاونتس بود. 


آموزش ضدنژادپرستی

در فصل «دوبوا، وودسون و سیاست‌های تغییر و تحول» اپل به معرفی سه تن از فعالان برجسته آفریقایی-امریکایی، دبلیو. ای. بی. دبوا، کارتر جی. وودسون و بوکر تی. واشنگتن می‌پردازد که در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم فعال بودند و به خصوص بر نگرش‌های نژادی در آموزش تاثیر بسیار گذاشتند. نویسنده در مقایسه دیدگاه های دوبوا و واشنگتن می‌نویسد: «بینش او در مورد آموزشِ ضدسلطه هم گسترده‌تر و هم بخصوص از لحاظ اجتماعی و فرهنگی انتقادی‌تر از موضع سازش‌گرانه واشنگتن بود.» وودسون عقیده داشت «آموزش انتقادی باید از آن بناهایی که ما آن‌ها را مدرسه می‌نامیم فراتر برود» و در عنوان کتابش واژه «مدرسه» [school] را به «آموزش» [Education] تغییر داد؛ «آموزش» مفهوم جامع‌تری از «مدرسه» را در بر می‌گیرد همان‌طور که برای نمونه وودسون به کلیساها نظر دارد و اپل درخصوص پاسخ او به پرسش مطرح شده می‌نویسد: «اگر اشکال و نهادهای مذهبی در پرتو تجربیات سیاه‌پوستان به عنوان مراکز مراقبت، محبت و هم‌بستگی در نظر گرفته شوند، پاسخ وودسون نیز بله خواهد بود.»

یکی از مهم‌ترین بخش‌های کتاب فصل پنجم با عنوان «زنده نگه‌داشتن تغییروتحولات: آموزه‌هایی از جنوب» است که در آن اپل نمونه‌ای از تلاش‌های به‌ثمر نشسته فعالان حوزه آموزش را در منطقه‌ای از پورتوآلگره برزیل مورد توجه قرار می‌دهد. اهداف پروژه «مدرسه شهروندی» که توسط سیاست‌های «دولت مردمی» پی‌گیری می‌شد «نه‌تنها ایجاد مدرسه‌ای بهتر برای محرومان بلکه هم‌چنین راه‌اندازی پروژه بزرگ‌تری از دموکراسی رادیکال بود.» ویژگی‌های امیدبخش این پروژه چه بود؟ یکی جایگزینی ساختار تازه‌ای به نام دوره‌های تکوین (Cycles of Formation) به جای ساختار سنتی نمر‌ه‌دهی در طول یک‌سال که در نتیجه آن و «با استفاده از مفهوم متفاوتی از یادگیری/زمان، مدرسه شهروندی دانش آموزان را به این دلیل که در فرایند یادگیری خود «کند» هستند «تنبیه» نمی‌کند.» و  «نتیجه‌ نهایی این بود که مدرسه باید ساختار خود را متناسب با دانش‌آموزان تغییر دهد نه برعکس». از دیگر تحولات مهم ایده «گره‌های موضوعی» (thematic complexes) بود که به واسطه آن «تاریخ را با شروع از تجربیات تاریخی خانواده‌های خود و مضمون های اجتماعی و فرهنگی مهم را با تمرکز بر تجربیات فرهنگی خود و با تقویت آن‌ها مطالعه می‌کردند.» مدیر در این مدارس با رای‌گیری در شورای مدرسه که متشکل از نمایندگان دانش‌آموزان، والدین، معلمان و کارکنان مدرسه بود، انتخاب می‌شد و همان شورا بر فعالیت‌های او کنترل داشت. موضوع دیگری که یادآور ایده «استادِ نادان»رانسیر است این بود که «مدرسه از تقسیم افراد به آن‌هایی که «می‌دانند» و «آموزش» می‌دهند (کارکنان آموزشی) و آن‌هایی که «نمی‌دانند» و باید «آموزش ببینند» فاصله گرفته. شیوه‌ نوینی از تفکر نه‌تنها در آموزش، بلکه در مورد کل جامعه، در حال شکل‌گیری است.» اپل که در تمام بررسی‌هایش سعی بر همه‌جانبه‌نگری دارد دراین‌جا هم به مشکلات بیرونی و درونی این پروژه اشاره می‌کند و می‌نویسد: «دولت مردمی باید به طور مداوم علیه توانایی گروه‌های مسلط در مواردِ زیر مبارزه می‌کرد: حفظ کنترل سلطه با توانایی مهار فضاها در مقابلِ نفوذ احتمالی جایگزین‌ها، توانایی استفاده از رسانه برای انتشار خوانش‌های منفی از تغییر و تحولات آموزشی و اجتماعی‌ای که دولت مردمی در آن نفوذ داشت و دراختیارگرفتنِ مجدد فضاهای استدلالی‌ای که به‌صورت موفقیت‌آمیزی از سوی گروه‌ها و حکومت‌های پیش‌رو دوباره اشغال شده بودند.» با این حال چالش وسیع‌تر پیش‌روی آنان این بود که «چه‌گونه یک دولت شهری می‌توانست سیاست آموزشی‌ای را اجرا کند که آشکارا مخالفت بسیاری از جنبه‌های سیاست‌های ملی برزیل بودند، سیاست‌هایی که کاملا تحت تاثیر حرکت‌های نولیبرال قرار داشتند.»


کدام آزادی؟

همچنین بخوانید:  دورکاری؛ استثنا یا قاعده؟

اپل در فصل ششم، «آمریکا زیر سلطه وال‌مارت: تحول اجتماعی و تاثیر آموزش» با اشاره به بحران به وجود آمده توسط فروشگاه‌های بزرگ زنجیره ای وال‌مارت، «سرمایه‌گذاری عمیقاً ضد دخالت و ضد اتحادیه»، این پرسش را طرح می‌کند که چه‌گونه استراتژی وال‌مارت برای کمک به به تغییر جامعه از آموزش بهره می‌برد؟ یکی از مهم‌ترین پاسخ‌ها در تغییر مفهوم «آزادی» توسط گروه‌های مسلط در نظر شهروندان نهفته است: «اگر آنها بتوانند اکثر مردم را قانع کنند که آزادی اساسا یک مفهوم اقتصادی است و نه سیاسی، که اساس و پایه آن در عملکردهای تنظیم‌نشده بازار قرار دارد، آن‌گاه انباشت سرمایه «خصوصی» نیز می‌تواند با خیر عمومی یک‌سان تلقی شود.» و به عبارت دقیق‌تر «با ترکیب اخلاق «خدمت» و ادراکات مذهبی (انجیلی) و آن‌گاه با تغییر برنامه درسی این نهادهای آموزشی، به‌گونه‌ای که کسب‌وکار و امور مالی به رشته اصلی آموزش تبدیل شوند، این ارتباط ها به راه‌های تحرک اجتماعی دانش‌جویان در وال‌مارت و دیگر کسب‌وکارهای مشابه منجر شده است.» وسعت این فعالیت‌ها نه تنها عامه مردم و حتی معلمان را در بر می‌گیرد بلکه شامل کودکان هم می‌شود. 

در فصل «آموزش انتقادی، صحبت درباره حقایق، و واکنش» اپل سفر هیجان‌انگیز خودش را به کره جنوبی شرح می‌دهد؛ در مقطعی که این کشور درگیر بحرانی سیاسی بود و با اجازه به دانشگاهی برای دعوت محقق منتقدی چون او به نوعی سعی در کنترل فضای دانشگاهی و آرام‌تر کردن فضای آن را داشت. تا پیش از آن، دو کتاب از اپل به کره‌ای ترجمه شده بود و کتاب «ایدئولوژی و برنامه درسی»- از شناخته‌شده ترین آثار او- ممنوع اعلام شده بود. بخش ابتدایی سخنان اپل به طرح سوالات و پاسخ‌گفتن‌هایی می‌گذرد که در بخش‌های مختلف کتاب هم به آن‌ها اشاره کرده اما قسمت حساسیت‌برانگیز صحبت‌های او زمانی است که به شکلی قاطعانه دیدگاه‌هایش را به واقعیات جاری در جامعه آن روز کره متصل می‌کند: «اگر می‌خواهید روابط واقعی میان دانش، آموزش و قدرت را بفهمید، نگاهی به بیرون بیندازید. به نیروی پلیس و ماشین‌های مسلح نظامی نگاه کنید. […] این حکومت می‌داند که باید از فهم انتقادی شما و کنش براساس واقعیت وجودی خود [یعنی آن‌چه واقعا هستید] جلوگیری کند. می‌خواهد حلقه جمعی شما و رویاهای داشتن یک جامعه بهتر را در شما از بین ببرد. می‌خواهد مانع بازآموزی تاریخ، و استفاده از دیدگاه انتقادی بشود، […] و می‌خواهد این اطمینان را ایجاد کند که نظام آموزشی کره در تمامی سطوح کاملا از لحاظ ایدئولوژیک تحت کنترل است و بچه‌های شما تنها می‌توانند آن‌چه را صاحبان قدرت می‌خواهند بفهمند.» مطابق انتظار پس از این سخنرانی تحت حفاظت شدید امنیتی قرار می‌گیرد و سخنرانی دیگرش را هم به نوعی لغو می‌کنند و در میان این آشوبِ هراس‌آور به ما می‌گوید: «به یاد داشته باشیم رژیمی که سعی می‌کند همه‌چیز را کنترل کند اغلب ناکارآمد است.» اپل چند سال بعد با اطمینان از تلاش‌ها و مبارزات گروه‌های معترض به کره باز می‌گردد و با تغییر مواجه می‌شود: «این‌که اتحادیه در ابتدا غیرقانونی مستقل معلمان (اتحادیه معلمان کره) بعد از سال‌ها مبارزه در نهایت از سوی دادگاه عالی کره کاملا قانونی شناخته شد نتیجه تلاش‌های دسته‌جمعی فعالان اجتماعی و آموزشی در کره جنوبی و حامیان آن‌ها در سطح بین‌المللی است.»

نویسنده در جمع‌بندی کتاب در فصل پایانی اشاره می‌کند که دیدگاه‌هایش در این کتاب در عنوان کلی «برابری‌طلبی دموکراتیک رادیکال» ریشه دارد. علارغم این‌که «سرمایه‌داری» در خیلی‌ از بحث‌های کتاب محور اصلی است با این‌حال اپل آن را ریشه تمام مشکلات نمی‌داند و در کنار آن به ویژه مسائل نژادی و جنسیتی مورد توجه اوست. او به پرسش اصلی کتاب جواب مثبت می‌دهد اما با این توضیح که «اگر و فقط اگر آن‌چه ما انجام می‌دهیم ریشه در پروژه‌های وسیع تر داشته باشد، به تفاوت‌های ما احترام بگذارد، به فرایند ایجاد و دفاع از اتحادهای نامتمرکزی وصل باشد، که به ما قدرت خواهند بخشید، و این مسئله را نیز در نظر بگیرد که این راه طولانی و سخت و پرخطر خواهد بود.» در ضمن «باید جانب احتیاط را رعایت کنیم و به «اصلاح طلبی» ساده قانع نشویم.»  

 

همچنین بخوانید:  نژاد، برده‌داری و لغو آن در ایران

کتاب نوشته: مایکل دبلیو. اَپل – ترجمه نازنین میرزابیگی – نشر آگاه – چاپ اول ۱۳۹۵. 

 

توضیح: این کتاب تاکنون به چاپ چهارم رسیده و پس از آن کتاب دیگری از اپل به نام «دانش رسمی (آموزش دموکراتیک در عصر محافظه‌کاری)» در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است. در ضمن در سال ۹۷ مترجم کتاب، نازنین میرزابیگی، کتاب «ایدئولوژی، برنامه درسی و جامعه‌شناسی نوین آموزش» را در مورد آرای اپل تألیف کرده.

This Post Has 0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗