ماهنامهی «تجربه» در شماره جدید خود پروندهای دربارهی مناقشات بین آزاده مسیحزاده، مستندساز، و اصغر فرهادی بر سر داستان محوری فیلم «قهرمان» منتشر کرده است؛ یکی از مطالب این پرونده، مصاحبه با آزاده مسیحزاده است که در طی آن، روند ساختن فیلم مستند خود، «دو سر بُرد - دوسر باخت» و نسبت آن با فیلم «قهرمان» را روایت میکند. این مصاحبه بعد از درج در نشریهی تجربه، در خبرگزاری صبا بازنشر شده است و میدان نیز آنرا از خبرگزاری صبا بازنشر میکند.
سینمای اخلاقی اغلب به معنای فیلمهایی با محتوای اخلاقگرایانه تعبیر میشود. اما اخلاق در سینما معنایی متفاوت دارد. هر فیلم در ساختار خود روابطی را برقرار میکند و نسبتی میان بیننده و اثر میسازد. مهدی فیضی در این یادداشت استدلال میکند که چرا سینمای اصغر فرهادی بر پایهی فریب بنا شده و آنچه او «اخلاق تعلیق» مینامد را رعایت نمیکند.
در بررسی سینمای «فرهادی»، امری که اغلب از آن غفلت شده، تحلیل و کنکاش در سازوکار تصویرسازی اوست؛ سازوکاری که موجب دستیابیاش بهگونهای واقعنمایی بهشدت ساختارمند شده است که از منظری جامعه شناختی-انتقادی میتواند دربردارنده سویهای ایدئولوژیک باشد.
اشتیاقِ ملالآورِ فرهادی به داوریِ اخلاقی و واگذاریِ چندباره آن به تماشاگر، زمینه شکلگیریِ پرسش و پاسخهایِ فراوانِ پس از پایان فیلم را فراهم میکند که نه تنها مانعی برای پرداختن به ایده متن اصلی را فراهم میکند، بلکه مقامِ داوری، آن هم از نوع اخلاقی را به چنین مرتبهای فرو میکاهد.
آیا فروشنده اصغر فرهادی، که حول داستان تجاوز به یک زن روایت میشود، به اندازه کافی آنچه را بر این زن گذشته روایت میکند یا داستان زن برایش بهانهای برای روایت مردانگی شوهر است؟