وضعیت بازنشستگان در ایران یک تراژدی تمام و کمال است؛ در سنی که باید این سرمایههای فرهنگی جامعه تجربیات خود را به نسل جوان منتقل کنند و پس از سی سال خدمت صادقانه استراحت نموده و به سلامت خود توجه نمایند، با سرکوب معیشت و سلامت و منزلت روبرو هستند.
سالهاست در بین تشکلهای صنفی معلمان و راهروهای مجلس از «نظام رتبهبندی» صحبت میشود. نظام رتبهبندی قرار است به متناسبسازی نظام پرداخت براساس قابلیتها، توانمندیها و شایستگیها بپردازد. مطالبات معلمان این است که در نظام پرداخت، شایستگی و قابلیت جای دستمزد براساس سنوات و سابقه صرف بنشیند و انواع فاصلههای تبعیضآمیز مزدی بین فرهنگیان کاهش یابد.
جعفر ابراهیمی معلم و پژوهشگر در حوزه آموزش کودکان از ضرورت آموزش رایگان و با کیفیت و نقش دولت و سمنها میگوید.
فاجعه سیل اخیر در برخی شهرهای کشور از جمله گلستان، لرستان و خوزستان همچون فجایع مشابه، برخی از نهادهای مدنی و صنفی را برای تسهیل در امدادرسانی به منطقه کشاند. گرچه شنیدهها از محدودیتها و ناهماهنگیهای ساختاری و همچنین برخوردهای امنیتی به عنوان مانعی بزرگ برای حضور پررنگ فعالان و نهادهای مدنی مستقل در مناطق بحرانزده حکایت دارد، اما برخی از گروههای همیارِ مستقل توانستند با استفاده از ظرفیت نیروهای محلی به کمک مردم سیلزده بشتابند. یکی از گروههایی که در بحران سیل اخیر استانهای کشور در مدیریت بحران مداخله کرد «ستاد همیاری فرهنگیان» بود.
طرحهایی چون کلاسهای نعلیشکل، حذف مشق شب و... که از سوی محمد بطحایی ارائه میشود، در یک ساختار مطلوب ممکن است منجر به کیفیتبخشی شود؛ اما در ساختار کنونی، وزیر میکوشد فقدان برنامه و رویکرد جدی در آموزش را با این طرحهای زیبا لاپوشانی کند. وزارتخانهای که طرح خرید خدمات آموزشی را در اولویت قرار داده و بهجای پذیرش دانشجو و تربیت معلمان توانمند، برای جبران کمبود معلم در پی استثمار معلمان در قالب طرح معلم تماموقت یا بهکارگیری جوانان بیکار در طرح خدمات آموزشی با کمترین هزینه است، هرگز نمیتواند مبتکر یک رویکرد نوین و مترقی آموزشی باشد.
«گرانی و تورم، پایین آمدن قدرت خرید معلمان، کیفیتزدایی از آموزش، ادامه بازداشت فعالان صنفی و...»: این خلاصهای از مسائل معلمان است که همصدا با دیگر مزدبگیران جامعه نسبت به آن اعتراض دارند و خواستار تغییر وضعیت هستند. هرچند این دغدغهها تاریخی چندساله پشت سر دارد اما در ماههای اخیر به دلیل افزایش ناگهانی نرخ ارز و به دنبال آن اعمال فشارهای تورمی بر معیشت مردم، صدای این اعتراضات بلندتر و رساتر شده است. جعفر ابراهیمی، فعال صنفی معلمان معتقد است، رابطه مستقیمی بین سرکوب تشکلیابی و سرکوب دستمزد وجود دارد، یعنی جایی که سرکوب تشکلیابی قویتر عمل میکند، گشایشهای دستمزدی نیز بسیار اندک است. او از تجربه دهه ۶۰ شاهد مثال میآورد که تشکلهای صنفی فرهنگیان در بحبوحه اختلافات سیاسی و حذف جریانهای مختلف چگونه از میان رفتند و این منطق همچنان با سرکوب نرم ادامه دارد.
ویدئوی کامل این گفتگو را در یوتیوب ببینید.
ویدئوی کامل این گفتگو را در یوتیوب ببینید.
نسب علوم اجتماعیِ دانشگاهی با آموزش و پرورش را بر اساس پارامترهای مختلف میتوان مورد بررسی و نقد قرار داد. در این یادداشت جعفر ابراهیمی بر اساس تجربه زیستهٔ یک معلم جامعه شناسی میکوشد تا رویکرد علوم اجتماعی را نسبت به آموزش و پرورش مورد واکاوی قرار دهد.
آنهایی که مدرسه را تجربه نکردهاند تا بتوانند از معلم فداکاری که نان قسمت میکند الگو بگیرند و کودکانی که اگر سقفی و دیواری برای پناهگاه داشته باشند، در هنگام فروریختنش هیچ معلمی برای کمک به آنها نخواهد شتافت. چه کسی آنها را میبیند؟
نصب دستگاه کارتخوان در برخی مدارس دولتی٬ نمود عینی تبدیل مدرسه به یک بنگاه اقتصادی است. کالایی شدن آموزش منطقش را گسترش میدهد٬ بیآنکه مقاومت جدی در برابر آن شکل گیرد.