معلمانِ فاجعه دیده، امدادرسان شدند
فاجعه سیل اخیر در برخی شهرهای کشور از جمله گلستان، لرستان و خوزستان همچون فجایع مشابه، برخی از نهادهای مدنی و صنفی را برای تسهیل در امدادرسانی به منطقه کشاند. گرچه شنیدهها از محدودیتها و ناهماهنگیهای ساختاری و همچنین برخوردهای امنیتی به عنوان مانعی بزرگ برای حضور پررنگ فعالان و نهادهای مدنی مستقل در مناطق بحرانزده حکایت دارد، اما برخی از گروههای همیارِ مستقل توانستند با استفاده از ظرفیت نیروهای محلی به کمک مردم سیلزده بشتابند. یکی از گروههایی که در بحران سیل اخیر استانهای کشور در مدیریت بحران مداخله کرد «ستاد همیاری فرهنگیان» بود.
نقطه قوت: استفاده از ظرفیت نیروهای محلی
همزمان با وقوع بحرانی که شروعش از استان گلستان آغاز شد و سرانجام به لرستان و خوزستان کشیده شد، گروهی از معلمان و فعالان صنفی سراسر کشور هم راستا با سایر گروههای اجتماعی و مدنی، با تشکیل ستادی به کمک مردمان سیلزده این استانها شتافتند.
رویکرد این ستاد که به نوعی نقطه قوت فعالیت صنفی معلمان هم محسوب میشد، عدم ورود غیرضروی به مناطق بحرانی و حمایت و استفاده از ظرفیت گروههای محلی بود. دلیل اتخاذ این رویکرد هم چنانکه از اطلاعیه شماره یک این ستاد بر میآید، درنظر گرفتن نظر و خواست افراد بومی برای جلوگیری از پیامدهای منفی مدیریت بحران در مناطق تحت آسیب بود.
نیازسنجی توسط گروههای محلی و شناسایی مناطق نیازمند به امدادرسانی با محوریت کانون صنفی معلمان شهرستان الیگودرز و جمعآوری کمک در اقصی نقاط کشور و ارسال به منطقه از جمله فعالیتهای این ستاد در استان لرستان بود.
به گفته جعفر ابراهیمی فعال صنفی معلمان، «ستاد همیاری فرهنگیان» کارش را با یک کمپین مستقل در پلدختر و در خانه یکی از فرهنگیان بومی منطقه آغاز کرد. این فعال صنفی در گفتگو با جامعه نو، در خصوص نحوه تشکیل این ستاد میگوید: این ستاد که با همیاری و کمکهای نقدی و غیرنقدی کانونهای صنفی استان تهران، اسلامشهر، قزوین، گیلان، خمینی شهر و بوشهر، انجمنهای صنفز مریوان و سقز و کنشگران صنفی استانهای فارس و کرمانشاه تشکیل شد، در لرستان و با محوریت کانون صنفی معلمان شهرستان الیگودرز و در خوزستان با محوریت کانون صنفی معلمان استان خوزستان فعالیتش را ادامه میدهد.
او در پاسخ به این سوال که تمرکز فعالان ستاد فرهنگیان در کمکرسانی به سیلزدگان روی کدام گروهها بوده، گفت: با توجه به اینکه منابع ما محدود و عمق فاجعه بسیار زیاد بود، نیازسنجی انجام شده از سوی معلمان لرستان و کانون صنفی معلمان الیگودرز در خصوص نیازهای سیلزدگان باعث شد تا کمکها به سوی جامعه هدف که گروههای به شدت آسیبدیده هستند هدایت شود. در «معمولان» ، «نورآباد» و «پل دختر» کمکها را بعد از بستهبندی شدن، بر اساس نیازهای سیلزدگان به دست آنها میرساندیم. این روند هماکنون در خوزستان و در مناطق سیلزده این استان هم در جریان است.
حاشیههای امنیتی، کمکرسانی را مختل کرد
جعفر ابراهیمی در ارتباط با رویکرد انجمنهای صنفی و تشکلهای مدنی در کمکرسانی مستقیم به سیلزدگان به نکات مهمی اشاره میکند. او میگوید: متاسفانه برعکس زلزله، حضور هویتی فعالان صنفی و مدنی (برای ارائه شماره حساب و جمع آوری کمکها) ممکن نبود. از همان روز اول بسیاری از حسابها مسدود شد و شورای هماهنگی فرهنگیان هم در بیانیهای دولت را مکلف کرد تا هرچه سریعتر اقدامات لازم را برای مدیریت بحران در استانهای سیلزده انجام دهد.
به گفته این فعال صنفی، تجربه تلخ تشکلهای صنفی از برخوردهای امنیتی در فاجعه زلزله کرمانشاه و پروندهسازیهایی که در پی جمعآوری کمکهای مردمی از سوی این نهادها صورت گرفت باعث شد شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در بحران سیل اخیر به صدور بیانیه اکتفا کند. در واقع ایجاد ستاد همیاری فرهنگیان، ابتکار خود فعالان صنفی بود که به گفته ابراهیمی تا به اینجا موفق بوده است و در ادامه فعالیتهایش به کمک سیلزدگان در سیل خوزستان هم شتافته است.
مورد بعدی که این فعال صنفی در ارتباط با حضور تشکلهای مدنی و صنفی در مناطق سیلزده به آن اشاره می کند، به برخوردهای امنیتی با برخی از فعالان صنفی در جریان امدادرسانی برمیگردد. «در لرستان و خوزستان خبرهایی از برخورد با فعالان مدنی که برای کمکرسانی مستقر شده بودند رسید که نگرانکننده بود. و این مساله هم میتواند دلیلی باشد بر اینکه فعالیت تشکلها در مناطق سیلزده با محدودیتهایی مواجه شد و بسیاری از آنها، امکان حضور در این مناطق را نیافتند.»
دولت و نهادهای مدنی، راه درازی دارند
این فعال صنفی در بخش دیگری از گفتگوی خود با جامعه نو، به مشاهداتی که در حین امدادرسانی در لرستان داشته اشاره میکند و میگوید: مجموعه مشاهدات من در منطقه «پل دختر» و «معمولان» نشان میداد که با توجه به عمق فاجعه، مدیریت بحران همچنان با مشکلات جدی مواجه است. فقدان مستندسازی و دستورالعملهای چگونگی مداخله در بحران، باعث شد به این نتیجه برسیم که علاوه بر دولت و نهادهای حاکمیتی که در این زمینه با مشکلات و کمکاریهای زیادی مواجه است، نهادهای مدنی هم راه درازی دارند تا فرآیند مدیریت و مداخله در بحران را بیاموزند و از تجربههای خود بهتر استفاده کنند.
این فعال صنفی همچنین به برنامهریزی آموزشی و سیاستهای آموزش و پرورش در خصوص مناطق سیلزده اشاره میکند و میگوید: متاسفانه آموزش و پرورش خیلی منفعل عمل کرده و تنها کاری که در مناطق سیلزده انجام شده، استفاده از فضای مدارس برای استقرار گروههای امدادی است.
به گفته ابراهیمی، تعداد مدارسی که در لرستان و به خصوص در بخشهای پل دختر و معمولان آسیب دیدهاند بالغ بر ۱۰۰ مدرسه است که قابل استفاده نیستند و ۳۰۰ کلاس تخریب شدهاند. مدارسی هم که آسیب ندیدهاند در حال حاضر در اختیار نیروهای امدادی هستند.
عملکرد غیرمسولانه آموزش و پرورش
او در ادامه نقدی هم به سیاستهای آموزش و پرورش برای ادامه سال تحصیلی در مناطق سیلزده دارد. «آموزش و پرورش با حدود ۱میلیون معلم و ۱۳-۱۴ میلیون دانشآموز به جز در اختیار قرار دادن مدارس به نیروهای امدادی، هیچ خلاقیتی برای مدیریت بحران در مناطق سیلزده نداشته و اینکه وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده بود که مدیران کل در مراکز استانهای سیلزده، میتوانند پایان سال تحصیلی را اعلام کنند، نشاندهنده نوعی از سر بازکردن و بیمسولیتی است. این رویکرد نشان میدهد که هیچ برنامه کارشناسی شدهای در این سازمان عریض و طویل برای تعیین استراتژِی آموزشی در مواقع بحران وجود ندارد. از طرفی، چند روزی است که اعلام میشود تعدادی از دانشآموزان به کلاسهای درس بازگشتهاند و در برخی مناطق اعلام کردهاند که میخواهند مدارس را سه شیفته کنند. این خبرها امیدبخش است اما منوط به این است که شرایط و امکانات به سرعت برای بهینهسازی خدمات آموزشی فراهم شود.
او تعامل آموزش و پرورش با گروههای صنفی و مدنی و فعالان حوزه کودک را نامناسب ارزیابی میکند و میگوید: به دلیل رویکرد سنتی که بر ساختار مدیریتی آموزش و پرورش حاکم است، همواره درهای این سازمان به روی کنشگران مدنی و فعالان حقوق کودک بسته است. در حالی که در میان این گروهها، فعالان و انجمنهایی وجود دارند که به دلیل تجربیاتی که در حوزه بهداشت و آموزش دارند میتوانند در سیاستگذاری برای برنامهریزیها و به خصوص در مواقع بحران، مفید به فایده باشند.
معلمان و دانش آموزان سیلزده، نیازمند حمایت هستند
او در ادامه به بخشی از صحنههای تلخی که در شهرها و مناطق سیلزده دیده بود، اشاره میکند و میگوید «وقتی به آموزش و پرورش «معمولان» سر زدم با کوهی از تجهیزات مدرسه، مثل میز و نیمکتهایی که از بینرفتهاند مواجه شدم که بیش از سه چهار متر ارتفاع داشت. دیدن این صحنه بسیار تلخ بود. هر چه زودتر باید این تجهیزات نوسازی شود و وضعیت برای تحصیل کودکان مهیا شود. وقتی با برخی از دانشآموزانی که خانههایشان را سیل برده و یا ویران کرده بود صحبت میکردم، بسیار ناراحت بودند.»
ابراهیمی اضافه میکند«تجربه ما معلمها می گوید در شرایط عادی همواره بچهها از تعطیلی مدرسه استقبال میکنند ولی من این شرایط را در بین کودکان پلدختر ندیدم. دانشآموزان از ماندن در خانه و دیدن شرایطی که خانه و زندگیشان از بین رفته و خانوادهشان در شرایط سخت است، رنج میبردند. تنها در بخش معمولان ۷۰۰ دانشآموز درگیر از بین رفتن و ویرانی خانهها و از بین رفتن کتاب و دفترهایشان هستند. آموزش و پرورش باید برای این کودکان برنامه داشته باشد. از نیمه فروردین تا آخر اردیبهشت زمان زیادی است که آموزش و پرورش نمیتواند کودکان را به حال خود رها کند و این تصمیم وزارتخانه در زمینه تعطیلی مدارس چنان که اشاره کردم، غیرمسئولانه است.»
این فعال صنفی به وضعیت معلمان در مناطق آسیبدیده هم اشاره می کند و ضمن اعلام این نکته که گروههای امدادرسانی ستاد فرهنگیان از جمله معلمانی هستند که در سیل اخیر مانند سایر گروههای اجتماعی آسیب دیدهاند اما همگام با سایر امدادگران در منطقه حاضر هستند می گوید «در ارتباط با معلمان هم باید بگویم که علیرغم اینکه بسیاری از معلمان در راس کمکرسانی ها قرار دارند اما توجهی به وضعیت خود آنها نمیشود. بدهیهایی که آموزش و پرورش نسبت به پرداخت معوقات به معلمان همین استانهای سیلزده دارد، زیاد است و بهتر است در شرایط بحرانی که امروز معلمان درگیر آن هستند، حقوق عقبافتاده آنها پرداخت شود.»