نه!
برای بسیاری واژه یونان مترادف است با حرام شدن میلیاردها یورو از پول مالیاتدهندگان شمال اروپا و ناتوانی در اصلاحات اقتصادی. در سالهای پس از بحران بدهی اتحادیه اروپا، پروپاگاندای سنگین رسانهای علیه یونانیان همواره پر بوده است از ادعاهایی مبنی بر بخشندگی کشورهای شمال اروپا در برابر حرص، طمع و ناتوانی در اصلاح یونانیان. اما آیا واقعیت آن چیزی است که در رسانههای کشورهایی همانند آلمان جلوه داده میشود؟ هدف یادداشت پیش رو بررسی دقیقتر و افسانهزدایی از چنین ادعاهایی ست که یونان و اتحادیه اروپا را تا مرز گسست به پیش برده است.
Nein! Keine weiteren Milliarden für die gierigen Griechen!
نه! نه به خرج کردن چند میلیارد دیگر برای یونانیان حریص!
تیتر روی جلد روزنامه بیلد پرتیراژترین روزنامه آلمان
مالیاتدهندگان اروپایى در سالهاى اخیر چند صد میلیارد یورو به یونانىها کمک کردهاند. چرا آنها به جاى قدردانى از این بخشندگى، آینده اتحادیه اروپا را گروگان گرفته و از اروپا باج میخواهند؟
برای اینکه ببینیم واقعا مثلث اتحادیه اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول (ترویکا) چقدر خرج مردم یونان کرده است، باید به این نگاه کنیم که چه مقدار از پول دو برنامه نجات مالی یونان خرج کسری بودجه دولتی و مخارج عمومی یونان شده است. از کل هزینه ۲۵۵ میلیارد دلاری دو برنامه نجات مالی یونان فقط کمتر از ۱۱ درصد آن هزینه کسری بودجه و دیگر مخارج دولت یونان شده و بخش عمده پول پرداختی به یونان در قالب سود و بازپرداخت بدهی دوباره به کشورهای پرداختکننده برگشته است. به عبارت سادهتر بخش عمدهای از این بستههای نجات مالی هیچ وقت به یونان نرسیده و در کشورهای پرداختکننده باقی مانده است!
چیزی که میگویید با عقل جور نمیآید! چرا ترویکا باید به یونان پول بدهد، در حالی که قرار است پول به سمت خودش بازگردد؟
نکته قضیه و چیزی که دولتهای شمال اروپا سعی دارند مخفی کنند همینجاست. قبل از اینکه برنامه اول نجات مالی یونان در سال ۲۰۱۰ اجرا شود، بخش عمده بستانکاران دولت یونان بانکهای شمال اروپا به خصوص بانکهای فرانسوی و آلمانی بودند. این بانکها جسورانه سالها کسری بودجه دو رقمی دولت یونان را تامین مالی کرده بودند، به طمع سودی که از خرید اوراق بهادار دولتی دریافت خواهند. سال ۲۰۱۰ پس از سرایت بحران اقتصادی ۲۰۰۸ به اروپا معلوم شد که یونان ناتوان از پرداخت بدهی خود به این بانکها خواهد بود. اگر یونان اعلام ورشکستگی میکرد اوراق قرضه دولت یونان که این بانکها در اختیار داشتند بیارزش تلقی شده و بزرگترین بانکهای اروپا در خطر فروپاشی قرار میگرفتند. در صورت فروپاشی بانکها، دولتهای شمال اروپا همانند کاری که آمریکا و انگلستان در سال های قبل برای نجات بانکهای خود کرده بودند، برای جلوگیری از فرو ریختن سیستم مالی اروپا ناچار از نجات مالی بانکها و قبول ضرر آنها بودند.
راه حل اروپا برای این مشکل چه بود؟ قرض دادن پول به یونان برای پرداخت بدهیاش به بانکهای بزرگ اروپا و جلوگیری از ورشکستگی آنها و در نهایت انتقال این بدهی به دولتهای اروپایی. سال ۲۰۱۰ اتحادیه اروپا یونان را نجات نداد، بانکهای بزرگ اروپایی را نجات داد. به مردم شمال اروپا به دروغ گفته شده که پول مالیاتشان خرج نجات حقوق و مستمری بازنشستگی یونانیها شده است! دیاگرام زیر این قضیه را بهتر توضیح میدهد.
بانکهای بزرگ اروپایی نجات پیدا کردند، قبول! اما اتحادیه اروپا و کشورهایى مانند آلمان ادعا میکنند دلیل رسیدن به بنبست امروز ناتوانى یونان در اعمال اصلاحات اقتصادى مندرج در دو برنامه نجات اقتصادىاش بوده است و یونانیها اصلاحپذیر نیستند.
دولت یونان از کسری بودجه منفی ۱۵.۶درصد در مدت چهار سال به مازاد ۲.۵ درصد رسیده، کاهش کسری بودجهای که شدت آن در تاریخ معاصر کشورهای غربی بیسابقه بوده، مستمریهای بازنشستگی تا ۴۸ درصد کاهش یافته و از متوسط دستمزدها ۳۷ درصد کاسته شده است.این هم یکی دیگر از افسانههایی است که در مورد بحران اقتصادی یونان زیاد میشنویم. اقتصاد یونان تحت نظارت ترویکا و بر اساس پیششرطهای بستههای نجات مالی تغییرات قابل توجهی کرده است: تعداد کارمندان بخش دولتی بیشتر از ۳۰% کاهش پیدا کردند. دولت یونان از کسری بودجه منفی ۱۵.۶ درصد در مدت چهار سال به مازاد ۲.۵ درصد رسیده، کاهش کسری بودجهای که شدت آن در تاریخ معاصر کشورهای غربی بیسابقه بوده، مستمریهای بازنشستگی تا ۴۸ درصد کاهش یافته و از متوسط دستمزدها ۳۷ درصد کاسته شده است. کمتر کشوری در دنیا در مدت چند سال به این میزان از تغییرات در اقتصاد خود دست زده است. اینکه یونان ناتوان از ایجاد تغییرات در اقتصادش بوده دروغ است. تغییرات انجام شده، اما نتیجه معکوس بوده است.
اگر اقتصاد یونان دستخوش چنین تغییرات عمیقى شده، پس چرا به جایى رسیدیم که یونان در شرف ورشکستگى است؟
از آنجایی که یونان در سالهای اخیر مجبور بوده سیاستهای تجویزی ترویکا را مو به مو اجرا کند، باید این سوال را از ترویکا پرسید. برای اینکه بدانیم سیاستهای تحمیل شده به اقتصاد یونان تا چه اندازه اشتباه بودند، خوب است پیشبینیهای ترویکا را با نتایج واقعی این سیاستها مقایسه کنیم. برخلاف پیشبینیهای ترویکا، اعمال سیاستهای ریاضت شدید اقتصادی به یونان منجر به رکود شدید اقتصادی و انفجار نرخ بیکاری شد. با ۲۷ درصد نزول تولید ناخالص ملی، نسبت بدهی به تولید ناخالص ملی یونان نه تنها کاهش نیافت که افزایش چشمگیری پیدا کرد. به عبارت دیگر، بعد از چهار سال رنج ناشی از ریاضت اقتصادی امروز یونان به واسطه سیاستهای ترویکا مقروضتر از سال ۲۰۱۰ است. اوضاع انقدر وخیم بود که در سال ۲۰۱۳ بخش تحقیقات صندوق بینالمللی پول پذیرفت که داروی تجویزی ترویکا برای یونان اشتباه بوده و نتایج فاجعهباری به وجود آورده است.
با این اوصاف در رفراندوم پیشرو رای “نه” یا “آرى” یونانیان به ریاضت اقتصادى چه نتیجهای خواهد داشت؟
اگر یونان در رفراندوم به بسته نهایی پیشنهادی ترویکا “نه” بگوید دست دولت یونان در مذاکراتش با ترویکا بازتر خواهد بود و ترویکا به طور مستقیم در برابر خواست دمکراتیک مردم یونان قرار خواهد گرفت. اگر ترویکا در برابر این خواست دمکراتیک مقاومت کرده و از پرداخت باقی مانده بسته نجات مالی یونان بدون اعمال ریاضت اقتصادی سر باز بزند، یونان از بازپرداخت بدهی خود به بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول ناتوان خواهد بود. عدم پرداخت بدهی منجر به قطع نقدینگی اضطراری بانک مرکزی اروپا به بانکهای یونانی خواهد شد، چون اوراق قرضه دولتی یونان که بانکهای یونانی به عنوان وثیقه برای دریافت نقدینگی نزد بانک مرکزی اروپا میگذارند، بیارزش میشود. عدم تزریق نقدینگی به ورشکستگی بانکهای یونانی منجر شده و دولت یونان را مجبور به چاپ پول میکند که این به منزله خروج یونان از منطقه پولی یورو خواهد بود.
چه نتیجه رفراندوم یونان “آری” باشد چه “نه” به نظر میرسد که یونان و اتحادیه اروپا در مسیر جدایی حرکت میکنند. جداییای که شاید سالها بعد تاریخنگاران از آن به عنوان نقطه شروع فروپاشی اتحادیه اروپا یاد کنند اتفاق دیگری که میتواند در صورت رای “نه” بیافتد این است که ترویکا در برابر خواست دمکراتیک مردم یونان کوتاه بیاید و به مصالحهای “شرافتمندانه” با دولت یونان برسد که شامل پرداخت پول در برابر ریاضت اقتصادی محدود باشد. این به دولت جدید چپگرای یونان مجال نفس کشیدن و اجرای برنامههایش را خواهد داد. زمزمههایی شنیده میشود مبنی بر اینکه هدف اصلی ترویکا از موضعگیری سخت در برابر یونان سرنگون کردن دولت چپگرای جدید این کشور است و مستقیما به بدهی این کشور مربوط نمیشود. دلیل این کودتای خاموش این است که ترویکا رشد احزابی همانند سیریزا در کشورهایی مثل اسپانیا را خطری جدی برای ثبات ساختار سیاسی اروپا میداند. بر اساس چنین ایدهای شانس تحقق سناریوی دوم کم است.
اگر یونان به بسته پیشنهادی “بله” بگوید، ادامه کار برای دولتی که با شعار عدم قبول ریاضت اقتصادی به قدرت رسیده دشوار خواهد بود. یانیس واروفاکیس وزیر امور مالی دولت یونان اعلام کرده که در صورت رای “بله” استعفا خواهد داد و احتمال اینکه نخستوزیر هم ناچار به استعفا شود وجود دارد. در این صورت دوباره باید انتخابات برگزار شود و احزاب جریان اصلی یونان به رهبری حزب دمکراسی نو دولت تشکیل دهند و برنامه جدید مبتنی بر ریاضت اقتصادی را اعمال کنند. ریاضت اقتصادیای که همه به شکستاش اذعان دارند و صندوق بین المللی پول در گزارش اخیرش اشاره کرده است که بدون چشم پوشی چشم گیر اتحادیه اروپا از بدهی یونان هیچ برنامه ای امکان موفقیت نخواهد داشت. چشم پوشی از بدهی یونان اما برای کشورهایی همانند آلمان به لحاظ سیاسی غیرقابل اجراست چرا که این دولت ها هنگامی که با پرداخت پول به یونان بانک های خود را نجات میدادند به مالیات دهندگان اروپایی اطمینان دادند که پول قرض داده شده پس گرفته خواهد شد. چه نتیجه رفراندوم یونان “آری” باشد چه “نه” به نظر میرسد که یونان و اتحادیه اروپا در مسیر جدایی حرکت میکنند. جداییای که شاید سالها بعد تاریخنگاران از آن به عنوان نقطه شروع فروپاشی اتحادیه اروپا یاد کنند.
البته یک موضوع رو نویسنده در نظر نگرفته و اون پول اولی هست که یونان از اتحادیه اروپا قرض گرفته. پولی که صرف فساد مالی، بیمه بیکاری، افزایش حقوق بازنشستگان و دیگر مسالی از این دست شده. شروع کننده ی این فاجعه یونان بوده نه اتحادیه ی اروپا.
در ضمن منهای آلمان، کشور هایی مثل لتونی هم مخالف سر سخت بخشودگی مالیاتی یونان هستند.
دوست عزیز
سران اتحادیهی اروپا دیروز عملا با استفاده از تعبیر (مرغ و تخممرغ) بحث شما رو رد کردند. در ثانی، فساد مالی؟! فساد مالی از طرف دولتهایی بوده که اتحادیهی اروپا تمام قد همواره ازشون دفاع کرده. شما انتخابات دو هزار و دوازده وقتی سیریزا نخستین بار وارد صحنهی سیاسی شد رو یادته؟ شما یادته که سران اتحادیهی اروپا یک سر از مردم میخواستن از تکرار «آزمودههای تاریخی» خودداری کنند و کشور رو به دست چپها ندهند؟! چه شد؟ پاسوک سر کار اومد و اتفاقا جواب فساد مالی اون دولت رو امروز سیریزاست که میده! افزایش حقوق بازنشستگان؟ شوخیت گرفته؟ کشورهایی مثل لتونی؟ ایتالیا و اسپانیا رو یادت رفت بگی! پرتقال چطور؟ این کشورها مخالف نباشند چیکار کنند؟! موافق باشند که کمک(!)های اتحادیهی اروپا به خودشون قطع شه و طی سه الی شش ماه برسند به وضعیت امروز یونان؟؟! که تمام طرحهایی که دولت یونان با شفافیت به رای گذاشت و هر روز همه جا در حال اجراست متوقف شوند و برسند به همین امروز یونان؟ و اونوقت آشوب داخلی علیه دولتها چی؟! بخشودگی مالیاتی؟! مگه اصلا بحث سر بخشودگی مالیاتیه؟! مگه اصلا کشوری وجود داره امروز که بدهکار نباشه؟ مگه اصلا ایده بر سر تمام شدن بدهیهاست؟ خیلی عجیبه والله! شما کیهان شریعتمداری رو میخوندی بحثات حل میشد نمیاومدی کامنت بذاری اینجا!