رفراندوم و رای نه مردم یونان به شرایط تحمیلی از سوی مثلث کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول (ترویکا)، رویدادی کمنظیر در سالهای اخیر است. اهمیت این اتفاق از مرزهای یونان و اروپا فراتر میرود. اسلاوی ژیژک در این یادداشت به رابطه یونان و اتحادیه اروپا میپردازد. به نظر وی با توجه به چشمانداز اقتصاد یونان در سالهای اخیر هدف واقعی وامهای پرداخت شده نه برداشت سود هنگام بازپرداختها بلکه تداوم رابطه طلبکار-بدهکار است که وامگیرنده را در موقعیت وابستگی و سرسپردگی دائمی قرار میدهد. در این وضعیت گناه سریزا برهم زدن همین رابطه قدرتی است که قدرتهای اتحادیه اروپا تلاش دارند آن را بازتولید کنند. در مورد این رفراندوم و بحران یونان در میدان بیشتر بخوانید.
برای بسیاری واژه یونان مترادف است با حرام شدن میلیاردها یورو از پول مالیاتدهندگان شمال اروپا و ناتوانی در اصلاحات اقتصادی. در سالهای پس از بحران بدهی اتحادیه اروپا، پروپاگاندای سنگین رسانهای علیه یونانیان همواره پر بوده است از ادعاهایی مبنی بر بخشندگی کشورهای شمال اروپا در برابر حرص، طمع و ناتوانی در اصلاح یونانیان. اما آیا واقعیت آن چیزی است که در رسانههای کشورهایی همانند آلمان جلوه داده میشود؟ هدف یادداشت پیش رو بررسی دقیقتر و افسانهزدایی از چنین ادعاهایی ست که یونان و اتحادیه اروپا را تا مرز گسست به پیش برده است.
پس از ماهها کشمکش میان دولت جدید یونان و مثلث کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول (ترویکا) بر سر بحران بدهی یونان، حالا آلکسیس سیپراس نخستوزیر یونان بسته نهایی پیشنهادی ترویکا را به رفراندوم گذاشته است. بستهای که در آن ریاضتهای جدید اقتصادی بر یونانیان تحمیل خواهد شد که شامل کاهش دوباره مستمری بازنشستگان و افزایش مالیاتها خواهد بود. سران اتحادیه اروپا تهدید کردهاند که در صورتی که یونانیان به ریاضتهای جدید اقتصادی «نه» بگویند جایی در اتحادیه اروپا نخواهند داشت. جوزف استیگلیتز اقتصاددان آمریکایی برنده جایزه نوبل در یادداشتی توضیح میدهد که اگر یونانی بود در رفراندوم پیش رو چگونه رای میداد.