نیکوس پولانزاس، در مقام یک مارکسیست، مشخصاً با دیدگاهی مقابله میکند که دولت را به عنوان «سوژه»ای در نظر میگیرد که خودخواهانه اراده خود را بر طبقات اجتماعی تحمیل میکند. ایدهای که دولت را از طبقات اجتماعی جدا میکند به نظر پوچ میرسد. پولانزاس همچنین با آنچه یک «افراط» دیگر مینامد مقابله میکند: رویکرد ابزارانگارانه به دولت.
هنگامی که آلکسیس سیپراس نخست وزیر یونان در سیزدهم ژوئیه پس از 17 ساعت مذاکره مداوم تسلیم خواستههای اتحادیه اروپا و مجبور به پذیرش بسته نجات مالی سوم یونان شد بسیاری با تعجب میپرسیدند که داستان چیست؟ یک هفته قبل اکثریت مطلق یونانیان در رفراندوم پنجم ژوئیه به ریاضت اقتصادی «نه» گفته بودند و کمتر کسی انتظار چنین عقب نشینیای از حزب حاکم چپ رادیکال یونان را داشت. برنامه نجات مالی سوم یونان شامل برنامه ریاضت اقتصادی سختی است که حزب حاکم چپ رادیکال سیریزای یونان چند ماه قبل با وعده باطل کردنش به قدرت رسیده بود. از پیروزی در رفراندوم 5 ژوئیه تا قبول شکست در مذاکرات 17 ژوئیه چه گذشت؟
برای بسیاری واژه یونان مترادف است با حرام شدن میلیاردها یورو از پول مالیاتدهندگان شمال اروپا و ناتوانی در اصلاحات اقتصادی. در سالهای پس از بحران بدهی اتحادیه اروپا، پروپاگاندای سنگین رسانهای علیه یونانیان همواره پر بوده است از ادعاهایی مبنی بر بخشندگی کشورهای شمال اروپا در برابر حرص، طمع و ناتوانی در اصلاح یونانیان. اما آیا واقعیت آن چیزی است که در رسانههای کشورهایی همانند آلمان جلوه داده میشود؟ هدف یادداشت پیش رو بررسی دقیقتر و افسانهزدایی از چنین ادعاهایی ست که یونان و اتحادیه اروپا را تا مرز گسست به پیش برده است.