بهانههای مردان برنامهریز در بیاعتنایی به جنسیت
اینکه به خواسته فعالان حقوق زنان در طرحها و پروژههای برنامهریزی شهری توجه نشود، دور از انتظار نیست. اما این مقاله نشان میدهد که حتی وقتی دولت مرکزی در حوزه برنامهریزی شهری قدمهایی ابتدایی در جهت ایجاد حساسیت جنسیتی برمیدارد، حرکتش با مقاومت برنامهریزان مواجه میشود.
اینکه به خواسته فعالان حقوق زنان در طرحها و پروژههای برنامهریزی شهری توجه نشود، دور از انتظار نیست. اما این مقاله نشان میدهد که حتی وقتی دولت مرکزی در حوزه برنامهریزی شهری قدمهایی ابتدایی در جهت ایجاد حساسیت جنسیتی برمیدارد، حرکتش با مقاومت برنامهریزان مواجه میشود. این مقاله به نمونه انگلیس میپردازد، جایی که برخی از برنامهریزان ارشد مرد در پاسخ به ضرورت حساسیت جنسیتی در روند برنامهریزی جوابهایی از این دست میدادند: «این حرفها وقت تلف کردن است»، «به برابری از قبل توجه داشتهاند»، «زنها انتظارات بیش از اندازه دارند» و یا «کل بحث جنسیت مال علوم اجتماعی است و به برنامهریزی شهری ربطی ندارد.»
این جوابها به گوش بسیاری از فعالان زن در نقاط مختلف دنیا آشنا میآید. چگونه میتوان به شکلی مثبت و موثر این نوع مقاومتها را کاهش داد؟ در مقاله حاضر این موضوع را با تحقیق در مورد ۴۵۰ نهاد برنامهریزی شهری در انگلیس بررسی میکنیم. نشان میدهیم که حداقل در نمونه انگلیس حمایت حکومت مرکزی در بالا بردن حساسیت نسبت به مشکلات زنان در حوزه برنامهریزی شهری نقش کلیدی دارد.
همترازسازی جنسیتی در برنامهریزی شهری
همانطور که قبلا اشاره شد همترازسازی جنسیتی به معنی ادغام نظاممند آگاهی جنسیتی و معیار جنسیت در تمام نظامها و ساختارها، روندهای تصمیمگیری و سیاستگزاری و برنامههای دولتی است. در نهادی که از نظر جنسیت همتراز شده باشد، درک، تحلیل، تصمیمگیری و اجرای همگی برنامهها و پروژهها با حساسیت جنسیتی و تلاش برای فهم همه جانبه تاثیر نهاد بر زندگی زنان همراه است. به بیان دیگر در چنین نهادی وجود تبعیض جنسیتی در جامعه، مشکلات زنان و روابط قدرت همواره مدنظر تصمیمگیران و مجریان برنامهها است. باور مدافعان همترازسازی جنسیتی در مقیاس دولتی این است که تنها با ادغام همه جانبه بحث جنسیت در سازوکار دولت میتوان از بازتولید تبعیض علیه زنان جلوگیری کرد و جامعه را به سمت برابری میان زنان و مردان سوق داد.
در انگلستان از اواخر دهه هفتاد، حوزه برنامهریزی شهری به خاطر عدم توجه به مشکلات و نیازهای زنان مورد انتقاد فمینیستها قرار گرفت. بسیاری از مامورین آمایش زمین (spatial planning) وقتی درباره سیاستگذاری خاص جنسیتی در طرحهایشان به چالش کشیده شدند، جواب میدادند که از پیش با بحثهای مربوط به برابری سر و کار داشتهاند و از آنها «انتظار بیش از اندازه» میرود. به علاوه، معلوم شد که طراحان در زمینههای فنیتر معتقدند که مسائل برابری خصوصا برابری جنسیتی به دیگر بخشهای اداری خدمات اجتماعی مربوط میشود و این موارد ربطی به کار آنها ندارد. بسیاری دیگر از مامورین برنامهریزی شهری هم کلا نسبت به ملاحظات جنسیتی ابراز بیاطلاعی کردند. آنها صرفا نمیتوانستند ببینند که جنسیت چه ربطی به برنامهریزی شهری دارد. در مواردی هم بازبینی پروژههای آمایش بر حسب آگاهی به جنسیت امری «انحرافی و غیرضروری» تلقی میشد. بنابراین، ممکن بود یک اداره آمایش روی کاغذ به شکلی از اعمال ملاحظات جنسیتی متعهد باشد، اما در اجرا با مقاومت و اعتراض کارمندان خود روبه رو شود. این مقاومت تا جایی بود که چند طراح ارشد مرد در اعتراض میگفتند این حرفها همه «وقت تلف کردن» است و ادعا میکردند که آنچه لازم بوده قبلا انجام شده است.
تحقیق میدانی در انگلستان در برنامهریزان شهری
در این پژوهش برای شناسایی چالشهای ادغام جنسیت در برنامهریزی شهری با ۴۵۰ برنامهریز شهری محلی در انگلیس مصاحبه شد و روند کاری آنها مورد مطالعه قرار گرفت. حدود یک چهارم از این ۴۵۰ برنامهٰریز قدرت قابل توجهی در سیاستگذاری داشتند. اکثریت مابقی هم در ادارات محلی مشغول کار بودند. تحقیق مقدماتی نشان داد که تنها تعداد انگشتشماری از برنامهریزان آمایش در کار خود به بحث جنسیت اهمیت میدهند. این موضوع به خصوص در زمینه سیاستگذاری قابل مشاهده بود.
تحقیق نشان داد که برنامهریزان عمدتا نگران مسائل مربوط به نیروی کار و روند کاری بودند و تنها کمتر از ۱۰ برنامهریز در سراسر کشور بودند که در روند کارشان بحث جنسیت و تبعیض جنسیتی را مورد توجه قرار می دادند. اغلب برنامهریزان آمایش انگلیس بیشتر روی مساله نژاد تاکید دارند تا جنسیت. در اصول راهنمایی سیاستگذاری انگلیس در مورد تعهد به ملاحظات جنسیتی، ابهام و دوگانگی وجود دارد. این در حالی است که از نگاه اتحادیه اروپا، جنسیت مهمترین شاخص در طبقهبندی اجتماعی شناخته می شود و باور اتحادیه بر این است که جنسیت هزاران پیامد برای فرد و جایگاه و سهم او در جامعه دارد.
در اواسط دهه هشتاد یک کمیته ملی به نام «زنان و برنامهریزی» در انستیتوی برنامهریزی شهری رویال تان (Royal Town Planning Institute) تشکیل شد. این انستیتو در برنامهریزی شهری پیشتاز است و نماینده برنامهریزان شهری در انگلستان و ایرلند است. هدف کمیته «زنان و برنامهریزی» آگاهی رسانی و ایجاد حساسیت درباره نیازهای زنان در میان برنامهریزان شهری بود. (حامی مالی مقاله حاضر یکی از کمیتههای زنان در این انستیتو است که از همان ملی اولیه «زنان و برنامهریزی» سرچشمه گرفته است.)
با نقد مکرر کنشگران حقوق زن و پیشرفت عمومی زنان انگلیس، دولت انگلیس هم تلاشهای مهمی در جهت همترازسازی انجام داد، از جمله اینکه یک واحد زنان در دفتر کابینه (Cabinet Office) تاسیس شد و کارش ارائه اطلاعات مورد نیاز برای توجه به معضل زنان در سیاستگذاریهای دولتی بود. این واحد یک سری اصول راهنما و مقدماتی برای لحاظ کردن ملاحظات جنسیتی مدون کرد و در اختیار بخشهای مختلف سیاستگذاری قرار داد. اما این راهنما اطلاعات بسیار اندکی درباره برنامهریزی شهری در اختیار قرار میداد و تاکیدش بر موضوعات دیگر بود.
از سوی دیگر، دفتر معاونت نخست وزیر (The Deputy Prime Minister’s Office) که مسئول اصلی برنامهریزی و طراحی شهری است هم یک راهنمای طراحی مدون شده تهیه کرد که «نکات راهنمای سیاستگذاری طراحی» (Planning Policy Guidance Notes) نام گرفت و به شکل مختصر به آن «پیپیجی» (PPG) میگویند. راهنمای پیپیجی بر اساس نیاز و تغییرات شهر و سیاستهای دولتی تغییر میکند و همه برنامهریزان محلی آمایش باید از راهنمای پیپیجی تدوین شده توسط حکومت مرکزی پیروی کنند.
این راهنما تا بحال به جنسیت – و نابرابریهای دیگر میان افراد جامعه مانند ناتوانی فیزیکی – توجه محدودی داشته است. برای مثال، در راهنمای پیپیجی که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد گفته شده بود که: «توسعه زمین [در فضای شهر] و ساختمانها فرصتی است برای ایجاد دسترسی برابر همه افراد به فضای شهری، از جمله کسانیکه روی ویلچر هستند، افراد با ناتواناییهای جسمی دیگر، سالمندان و کسانیکه خردسال به همراه دارند.» کسانیکه «خردسال به همراه دارند» معمولا زنان هستند، اما این نسخه پیپیجی اشاره مستقیم به زنان نمیکند و نیاز آنها را محدود به هنگامی میکند که کودکی همراه آنها باشد. این لحن به لحاظ جنسیتی خنثی و قدری گمراه کننده است و به اندازه کافی به نابرابری برنامهریزی شهری در لحاظ کردن موضوع جنسیت اشاره نمیکند. بندهای دیگر این راهنما هم ارجاعات گذرایی به جنسیت دارد که هیچکدام به اندازه کافی ضرورت موضوع را منتقل نمیکنند. دست آخر اینکه حتی وقتی قصد رفع تبعیض علیه زنان بود، نبود آگاهی و دقت کافی حاصل کار را محدود میکرد.
حاصل اینکه کنشگران و برنامهریزانی که میخواهند در جهت برابری جنسیتی – و یا برابری در زمینههای دیگر، مانند سهم ناتوانان جسمی از فضای شهر – حرکت کنند، از این راهنما سودی نمی برند و یا گاهی آن را دست وپا گیر میدادند، چون در نهایت اهدافی متفاوت با افراد این برنامهریزان دارد. حتی برخی از این برنامهریزان می گویند وقتی تصمیمهایی در جهت نیاز زنان در طراحی خود میگیرند، ممکن است طراحی شان هنگام تصویب مقامات ارشد کنار گذاشته شود. مثلا میزان چراغ در خیابانها و پلکانها در شب و یا دستشویی عمومی برای زنان ممکن است به نظر یک مقام ارشد اضافی باشد، اما این موارد احتیاجات اساسی حضور زنان در برخی از فضاهای شهری است. در انگلستان عدم تاکید واضح و مشخص بر ضرورت جنسیت از سوی حکومت مرکزی یکی از موانع اصلی ادغام ملاحظات جنسیتی در برنامه ریزی شهری است.
با وجود اینکه فعالیت دفتر معاونت نخست وزیر در پیشبرد بحث جنسیت در برنامه ریزی محدود بوده است، چند نمونه ادغام جنسیت در آمایش منطقهای وجود دارد. یک دلیل وجود چنین نمونههایی این است که اگر منطقهای برای یک پروژه برنامهریزی از اتحادیه اروپا حمایت مالی دریافت کند، باید پیامدهای آن پروژه برای زنان و به طور کلی وضعیت جنسیت در جامعه را بررسی کند و به اتحادیه گزارش بدهد و خواسته یا ناخواسته باید در روند کاری خود ملاحظات جنسیتی را مدنظر داشته باشد. بنابرین مادامیکه انگلستان تحت اتحادیه اروپا عمل کند، بخشی از پروژههای برنامهریزی شهری آن به سمت برابری جنسیتی خواهند رفت.
ضرورت تهیه راهنمای عملی و ملموس برای برنامه ریزان شهری
در صحبت با گروههای مختلف دستاندرکار در برنامهریزی شهری به نظر میرسید که اغلب طراحان فکر میکردند «جنسیت» یعنی «زنان» و اساسا شناخت درستی از بحث جنسیت ندارند. به همین دلیل، مجموعهای از موارد ملاحظات جنسیتی نوشته شد تا طراحان، صرف نظر از اینکه دیدگاه شخصیشان چه هست، بتوانند ملاحظات جنسیتی را در سیاستگذاری برنامهریزی شهری در نظر بگیرند. مراحل کلیدی مشخص و ملاحظات مهم شناسایی شد که آنها را میتوان در قالب سئوالات زیر خلاصه کرد:
- چه تجارب و منابع سازمانی برای اجرایی کردن ملاحظات جنسیتی وجود دارد؟
- تیم سیاستگذاری چگونه انتخاب میشود و آیا نماینده هم زنان و هم مردان هست؟
- پروژه برای چه کسانی قرار است طراحی شود؟
- آمار و ارقام چگونه جمعآوری میشوند، آیا براساس جنسیت تفکیک شدهاند و این آمار چه کسانی را در برمیگیرد؟
- ارزشها، اولویتها و اهداف کلیدی طرح چیست؟
- با چه کسانی مشورت میشود و چه کسانی مشارکت میکنند؟
- طرح چگونه ارزیابی میشود؟
- سیاست چگونه پیاده، مدیریت، نظارت و دوباره مدیریت میشود؟
این پرسشها الفبایی برای رسیدن به حساسیت جنسیتی به برنامهریزان میدهند.
راهکارهای عملی ادغام موثر حساسیت جنسیتی در برنامهریزی شهری
تجربه نشان داده است که برای ادغام آگاهی جنسیتی در برنامهریزی، نیاز به نیروی متخصص درباره جنسیت است. در هر سازمان و نهاد برنامه ریزی لازم است حداقل کادر مدیریت با ادبیات و تاریخ و ضرورت توجه به جنسیت آگاه باشد و بتواند الگوی کاری مناسب در اختیار کارکنان دیگر قرار دهد.
لازمه دیگر این است که در توضیح جنسیت و لزوم ادغام آن در دید و بینش برنامه ریزی از زبانی استفاده شود که برای طراحان قابل لمس و درک باشد. موضوع محل دیگر این است که اگر قرار است راهنمایی به بحث جنسیت توجه کند، خوب است به گروههای مورد تبعیض دیگر در جامعه نیز اشاره کند و یک راهنمای جامع برای تحقق برابری همه شهروندان در فضای شهری به دست دهد.
مثل همیشه یکی از دلایلی که نیازهای زنان به اندازه کافی در نظر گرفته نشده، غیاب و حذف زنان از روند تصمیمگیری است. شاید با ترغیب حضور زنان در برنامهریزی تبعیض کمتر شود، اما ایده آل این است که تمامی طراحان صرفنظر از جنسیتشان بتوانند بدون تعصب جنسیتی نیازهای مردم را شناسایی کنند و در تصمیمگیری لحاظ کنند. بنابراین، سوای توجه به جنسیت برنامهریز و نسبت زنان و مردان، باید مطمئن شد حساسیت و آگاهی نسبت به جنسیت به عنوان یک معیار اصلی و یک فرهنگ غالب برنامه ریزی جا بیفتد.
فقط طراحان نیستند که شکل محیط های ساختمانی را تعیین میکنند، بلکه دیگر گروههای تصمیم گیرنده حرفهای و سیاسی نیز نقش عمدهای در تسهیل یا ممانعت از اتخاذ ملاحظات جنسیتی دارند. بسیاری از تسهیلاتی که برای استفاده زنان از شهر اساسی دانسته میشود، تحت حوزه مدیریت و تصمیمگیری برنامه ریزان شهری نیست، بلکه اختیار و مدیریت این تسهیلات در میان طیفی از بخشهای فنی متنوع پخش شده است. این بخشها معمولا سیاست مکتوبی برای مطابقت کارهایشان با بحث جنسیت ندارند و الزامی در بازبینی روند کاری شان به نسبت برابری جنسیتی نمی بینند. تصمیمات آنها بر اساس ملاحظات فنی و مالی است و فاقد دیدگاه جامعی از برنامهریزی شهری است. برای اینکه بتوان ملاحظات جنسیتی را در تمام مراحل طرح و اجرا و ساخت و سازی شهری ادغام کرد، همکاری بین بخش طراحی و دیگر بخشها ضروری است.
مشکل معمول دیگر ادغام جنسیت در برنامهریزی این است که بسیاری از برنامهریزان محلی همچنان فاقد آماری هستند که از نظر جنسیت تفکیک شده باشد. اگر جنسیت قرار است وارد جریان اصلی کار طراحی شود، پس آمار درباره نیازمند زنان را باید در تمامی فعالیتها در اولویت قرار داد تا بتوان به دقت زنان را در جمعیت مورد مطالعه بازنمایی کرد.
علاوه بر این، یکی از مهمترین عوامل تلاش برای کار مشارکتی میان برنامهریزان و شهروندان اعم از زن و مرد است. یکی از بهترین روشها برگزاری مجموعهای از جلسات است که شهروندان در آن با طرح و هدف در دست برنامهریزان یک آشنایی مقدماتی پیدا کنند. این کار باعث میشود تمام شهروندان بتوانند در برنامهای که زندگی روزمره آنها را تحت تاثیر قرار میدهد سهمی برای بیان نظرشان داشته باشند. البته این فعالیتها مستلزم صرف پول و زمان است و تلاش لازم برای این کار را نمیتوان دست کم گرفت. اما چنین تلاشی برای موفقیت هر پروژه شهری ضروری است.
در ادامه سوالات قبل، معلوم شد در برخی از قسمتهای روند طراحی و برنامهریزی شهری، میتوان سئوالات بیشتری مدون شد که پاسخ به آنها طرح در دست را به سمت حساسیت جنسیتی سوق میدهد.
۱) زنان و مردان چه نقشهای مختلف و الگوهای فعالیتی دارند که میتواند روی موارد زیر تاثیرگذار باشد:
الف) مسائل و مشکلاتی که در این طرح مورد بررسی قرار میگیرند
ب) زنان و مردان چگونه از این طرح پیشنهادی متنفع میشوند
ج) سیاست یا طرح پیشنهادی چگونه اجرا میشود؟
۲) پیامدهای این تفاوتها بین زنان و مردان چیست؟
۳) چه پیامدهایی برای سیاستگذاری طراحی دارند؟
۴) چه توصیههای سیاستگذاری به تضمین برابری جنسیتی کمک خواهد کرد؟
۵) چه کسانی مسئول اجرا در نظر گرفته خواهند شد؟
۶) موفقیت کار چگونه سنجیده می شود؟
این پرسشنامه میتواند سرمشق خوبی برای برنامهریزان شهری در ادغام بحث جنسیت باشد.
در بیشتر جاهای دنیا، ملاحظات جنسیتی هنوز در سازمان و فرآیند ادارات محلی آمایش گنجانده نشده است و یک مسئله حاشیهای باقی مانده است. قابل پیشبینی است که در شهرهایی که توسط مردان طراحی میشوند، زنان از مزایا محروم میمانند. اما تحقیقات نشان داده است که برنامهریزان شهری زن هم از این نظر بهتر عمل نمیکنند و معمولا از معضلات زنان غافلاند.
برای ادغام کامل بحث جنسیت در برنامهریزی باید هم سیاستهای مرکزی و ارشد توجه شود و هم به جزئیات اجرای کار. باید توجه داشت که اجرای پروژه های برنامهریزی معمولا به دست بخش فنی است که آموزشی درباره جنسیت ندیده است. همچنین در یک پروژه طراحی شهری مسئولیت سیاستگذاری و طراحی و اجرا بین ادارات متعدد پخش شده است.
برای ادغام همه جانبه بحث جنسیت لازم است ارتباط بخشهای اداری از نو تنظیم شود تا این بخشها با هماهنگی و اطلاع از معیارهای یکدیگر در جهت تحقیق برابری گام بردارند. در کنار این اصلاحات مربوط به روند و مدیریت برنامهریزی شهری، باید به فکر اصلاح ساختاری هم بود، اصلاحی که راه را برای تعریف پروژه ها و برنامهها در جهت همترازسازی جنسیتی باز کند. مجموعه پیشنهادات این مقاله راههای عملی قابل تحقق و موثری برای تغییرات روند و ساختار در جهت ایجاد حساسیت جنسیتی می دهد.