پروژه ساخت مسکن اجتماعی در وین، سال ۲۰۰۴ متوقف شد اما از سال ۲۰۱۲ مجدداً و تحت عنوان مسکن اسمارت آغاز شده است. جامعه هدف آن زوجهای جوان، خانوادههای تک سرپرست، بازنشستهها و افرادی هستند که تنها زندگی میکنند. در این مقاله، تاریخی از شکلگیری رویکرد اجتماعی به مسکن در وین بررسی میشود.
در ابتدای قرن بیستم، با پیدایش کارخانهها و افزایش تعداد کارگران، هیچگونه هماهنگی بین تعداد خانهها و جمعیت وین وجود نداشت. داشتن یک آپارتمان یا حتی یک اتاق مستقل برای بسیاری از مردم آرزویی محسوب میشد که هیچگاه تحقق نمییافت. بخشی از فاجعه کمبود مسکن به دلیل نوع حکومت امپراتوری هابسبورگ (Habsburg) بر مردم بود اما بخش دیگر آن، نتیجه این واقعیت است که اغلب خانهها در مالکیت خصوصی بودند و میزان اجاره هم قانون مشخصی نداشت و مبلغ آن توسط مالکین تعیین میشد. همزمان با شروع ناگهانی جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ وین چیزی بیش از دو میلیون نفر جمعیت داشت که در میان آنها فقرا در شرایط غیرقابلتصوری زندگی میکردند.
بسیار بودند کسانی که نیاز بهجای خواب داشتند و توان پرداخت اجاره یک اتاق را بهطور کامل نداشتند و آن را فقط برای مدت چند ساعت در روز اجاره میکردند و تنها در مدت این چند ساعت اجازه استفاده از اتاق یا تخت را داشتند. مستأجرانی هم بودند که حداقل میزان ممکن از یک فضا یا اتاق کوچک را در اختیار داشتند. مثلاً گاهی در یک اتاق ۱۲ متری ۱۰ نفر باهم زندگی میکردند. اغلب این آپارتمانهای بسیار شلوغِ لبریز از آدم، بدون آب، بدون توالت، بدون نور، بدون پنجره و بدون تهویه هوای مناسب بودند و درنتیجه انواع بیماریها خیلی سریع در آنها انتشار مییافت.
بعد از پایان جنگ جهانی اول حکومت اتریش از امپراتوری به جمهوری تبدیل شد و سوسیالدموکراتهای حزب کارگر زمام امور را به دست گرفتند و چون خود از طبقات پایین اجتماع میآمدند توجه ویژهای به اقشار کمدرآمد جامعه نشان دادند و برای آنها حقوقی قائل شدند که پیش از آن متصور نبود. در همین زمان بود که پروژه وین سرخ شکل گرفت و تغییرات عظیم اجتماعی و انسانی را موجب شد که حق مسکن مناسب برای همه اقشار جامعه را هم شامل میشد و آن عبارت بود از ساخت خانههای یارانهای یا مسکن اجتماعی.
درواقع ایده سکونت در مسکنهای یارانهای بین سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ توسط گروهی از معماران و روشنفکران شکل گرفت. کسانی مانند آدولف لوس(Adolf Loos)، یوزف فرانک(Josef Frank)، گوستاو چاو(Gustau Scheu)، مکس ارمرز (Max Ermers) و اتو نویرات(Otto Neurath) از پیشروان این تفکر بودند. در آغاز، حدود ۵۰ شهرک با ۷۰۰۰ آپارتمان در طول یک سال ساخته شد که در آنها حدود ۳۰ درصد از عملیات ساختوساز توسط خود ساکنان صورت گرفت و بقیه توسط شرکت ساختمانی گرونداشتاین (Grundstein) انجام شد. درزمینهی تهیه مواد و مصالح، شرکت «توزیع و تأسیسات عمومی» (GESIBA) به آنها کمک کرد و شرکت وارن تروهند (Warentreuhand) گزینههای مناسبی برای مبلمان ارائه داد که برای مسکن ارزانقیمت طراحیشده بودند.
هدف از ساخت خانههای اجارهای اشتراکی، نهتنها تهیه سرپناه بلکه تجربه یک زندگی حداقلی نرمال و سالم بود. انتظارات و حقوقی که مطالبه میشد زیاد بود و معماران و شهرسازان باید چهره شهر را بر اساس نیازها تغییر میدادند. باید بهجای سوراخهای تاریک و کثیفی که بسیاری در آنها زندگی میکردند، فضاهای روشن و تمیزی ساخته میشدند که دسترسی مستقیم به نور و پنجره داشته باشند. این آپارتمانها باید پیش فضا، اتاق، آشپزخانه و حتی توالت اختصاصی خودشان را داشته باشند و به آب شهری هم دسترسی داشته باشند. بهجای نورگیرهای کثیف بیروح، پنجرههایشان به فضای سبز و باغ باز شود و امکانات عمومی از قبیل حمام و مهدکودک را هم داشته باشد تا ساکنین آن بتوانند یک زندگی باکیفیت را تجربه کنند.
با این ایدههای پیشرو و انقلابی، رؤیا به حقیقت تبدیل شد و در آن شرایط اقتصادی، چیزی به وجود آمد که حتی امروز هم آرزوی بسیاری از مردم در قرن بیست و یکم است. اساس این موفقیت مدیون مسئول مالی شورای شهر وین، هوگو برایتز (Hogo Breits)، بود که مالیات اختصاص دادهشده به مسکن را در کنار سایر حقوق شهروندی قانونمند کرد. او یک سیستم مالیاتی جدید را در مدت زمان کوتاهی طراحی کرد و آن را اجرایی نمود و آن این بود که بهجای آنکه همه مردم اعم از اقشار کم درامد و فقیر مالیات بپردازند، این مالیات فقط از ثروتمندان گرفته شود. برایتز مالیات مواد مصرفی اصلی و مواد غذایی ضروری و همچنین مالیات بر اجاره خانه را برداشت. فرقی نمیکرد که مستأجر در یک زیرزمین زندگی کند یا در یک کاخ تا زمانی که مستأجر بود از پرداخت مالیات اجاره معاف بود؛ اما مردم میبایست برای آنچه لوکس و اشرافی به شمار میرفت، مالیات بپردازند؛ مثلاً اگر کسی بیش از یک خدمتکار در منزل داشت باید مالیات میپرداخت. همچنین اگر فردی توان شرطبندی روی اسبها را داشت یعنی توان پرداخت مالیات را هم داشت و همچنین کافهها و کلابهای لوکس شبانه هم موظف به پرداخت مالیات شدند و همه مواد غذایی لوکس مانند صدف، خاویار، خرچنگ و شرابهای خارجی هفت درصد مالیات داشتند و اینها همه موجب عصبانیت طبقه بورژوا شده بود؛ اما برایتز به این هم بسنده نکرد و یک تصمیم دیگر هم برای مالیات خریدوفروش زمین گرفت. در این سیستم جدید مالیات بر ارزشافزوده سرمایه، شامل مسکن هم میشد. در این سیستم مالیات خرید ملک بیش از مالیات فروش آن در نظر گرفتهشده بود؛ بنابراین خرید زمین و ملک برای زمینخواران و دلالان مسکن دیگر سودی نداشت و دولت میتوانست زمینهای بزرگ و عمده را به قیمتهای باورنکردنی بخرد و از محل پرداخت مالیات شروع به ساختوساز کند و علاوه بر آن سایر زیرساختهای جامعه را هم بهبود بخشد و بهاینترتیب پروژههای بلندپروازانه آغاز شدند.
در اولین قدم باید توجه ویژهای به سازه ساختمانها میشد. علاوه بر آن خانهها میبایست ارزان و ازلحاظ ساختوساز آسان طراحی میشدند و در مصالح و هزینهها صرفهجویی میکردند. اولین سری از خانههای اشتراکی توسط آدولف لوس طراحی شد که به خانههای ردیفی معروف شدند. این خانهها درواقع یک آشپزخانه – خانه (Wohn-Küche) بودند که از طریق یک باغچه اختصاصی قابلدسترسی بودند و هر کارگری میتوانست در ساخت خانه خودش مشارکت کند و از سبزیجات باغچه خودش مصرف کند. در کنار آدولف لوس، مارگارت شویت لیوتسکی نقش مهمی در شکلگیری جنبش مسکن مشارکتی داشت و مجموعههای متعددی را ساخت. خانم لیوتسکی همان کسی است که پس از مهاجرتش به فرانکفورت، مبدع آشپزخانه عملکردگرای کوچک اما کاربردیِ مدرن بود که بعدها به آشپزخانه فرانکفورتی معروف شد. او همچنین یک سیستم ساختمانی جدید را ابداع کرد که نوعی مسکن موقت بود.
در طول دوران بین دو جنگ جهانی، بیش از ۶۱۰۰۰ آپارتمان در ۳۴۸ مجموعه مسکونی ساخته شد و بیش از ۵۰۰۰ آپارتمان در ۴۲ مجموعه خانههای ردیفی که توسط آدولف لوس پایهگذاری شده بود در اختیار مستأجران قرار گرفت. ازجمله اولین مجموعههای بزرگ مسکونی ردیفی در منطقه آوف دراشملتز(Auf der Schmelz) در فاصله سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۴ با ۱۵۰ خانه و حیاط مستقل است. همچنین متزلایناشتالر (Metzleinstaler- Hof) که در فاصله سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۵ ساخته شد اولین مسکن اجتماعی واقعی است که دارای حمامهای عمومی، کتابخانه، رختشویخانه و مهدکودک است. افزون بر اینها، مجموعه مسکونی سند لایتن (Sandleiten) (1928-1924) در آن زمان بزرگترین مجموعه مسکونی بود که ساخته شد و چیزی بیش از ۱۵۰۰ آپارتمان را در خود جایداده بود و بالاخره مجموعه مسکونی مشهور کارل مارکس هوف (Karl-Marx-Hof) که ساخت آن از سال ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۰ به طول انجامید، یک نمونه ممتــاز و موفق در معماری و شهرسازی دوران وین سرخ، در سطح بینالمللی به شمار میرود و دارای شهرت جهانی است.
مجموعه مسکونی کارل مارکس، توسط یکی از دانشجویان اتو واگنر به نام کارل اِهِن (Karl Ehen) بهعنوان یک الگوی نمونه از سوپر بلوک طراحی و اجرا شد. پیش از آغاز کار، سه آلترناتیو مطرح بودند که توسط شورای شهر مورد بررسی قرار گرفتند: مجموعه مسکونی خانههای مجزا، باغ شهر در خارج شهر و بهعنوان یک محله جدید و بالاخره ساختوساز در فضاهای خالی درونشهری که سومین ایده موردقبول شورای شهر قرار گرفت. آلترناتیو اول یعنی خانههای مجزا در زمان آدولف لوس تحت عنوان خانههای ردیفی امتحان شده بودند و کارایی آنها اندکی زیر سؤال بود و ایده باغ شهر هم کمی با اعتقادات برابریخواهانه دولت دموکرات تفاوت داشت و دلیلش هم این بود که موجب پدید آمدن محلههای کارگری میشد که ارتباطشان با درون شهر و محلههای مرکزی و اعیاننشین وین مثل منطقه یک قطع میشد؛ اما ایده اِهِن بر پایه استفاده از فضاهای خالی درون شهر در تمام محلهها استوار بود و موجب تلفیق اقشار مختلف مردم میشد.
مجموعهی مسکونی کارل مارکس هوف بیش از ۱۱۰۰ متر طول دارد و طولانیترین دیوارهی ساختهشده مسکونی جهان به شمار میرود و ۱۵۵۰۰۰ متر زمین را در برمیگیرد که تنها بیست درصد آن ساختهشده و بقیه به فضاهای سبز و بازی و عمومی تعلق دارد.
در ابتدا در مجموعهی مسکونی کارل مارکس هوف ۱۳۸۲ آپارتمان برای حدود ۵۰۰۰ نفر ساکن وجود داشت با متراژ تقریبی ۴۲ مترمربع اما امروزه به خاطر تلفیق بعضی از واحدها تعداد آنها به ۱۲۷۲ واحد کاهشیافته است. این مجموعه از همان آغاز دو رختشویخانه مرکزی با ۶۲ محل شستشو داشت. همینطور دو دستگاه حمام عمومی که هرکدام دارای ۲۰ عدد وان و ۳۰ عدد دوش مجزا است. دو مهدکودک، یک کلینیک دندانپزشکی، مرکز مشاوره مادر و کودک، یک کتابخانه و یک خانهی جوانان، مرکز پست، درمانگاه با آمبولانس، یک داروخانه و ۲۵ عدد مغازه، فضاهای عمومی این مجموعه را تشکیل میدهند. همچنین در سال ۱۹۲۹ و به ابتکار آرشیتکت، بیسر بلاو(Bieser Blau)، یک مرکز مشاوره برای طراحی داخلی و بهداشت واحدها و نظافت بلوکها در این مجموعه به وجود آمد. در جنگ جهانی دوم و در فوریهی سال ۱۹۳۴، مجموعه مسکونی کارل مارکس مرکز مقابله و سنگری در مقابل فاشیستها بود و باوجوداینکه در محاصره نازیها قرار داشت جزو آخرین جاهایی بود که تسلیم شد و سقوط کرد.
درواقع پروژه وین سرخ از این زمان تا سال ۱۹۴۷ متوقف شد؛ اما این پروژه که در طول سالهای ۱۹۲۰ تا شروع جنگ دوم ادامه داشت یک حرکت منحصربهفرد اجتماعی و سیاسی به شمار میآمد که تمام زمینههای زندگی مردم، شامل مسائل اجتماعی و سیاستهای بهداشتی و آموزش و مسکن را در برمیگرفت. درزمینهی رفاه و مراقبتهای بهداشتی، شبکهی گستردهای از مهدکودکهای دولتی و کلینیکهای درمانی و مراکز مشاوره در این دوران شکل گرفت و رعایت بهداشت آموزش داده شد. درزمینهی تحصیلات، برنامهی وین سرخ، رفتنِ آزادانه زنان به دانشگاهها را هموار کرد و زمینههای لازم برای اشتغال تماموقت و نیمهوقت آنان را فراهم آورد و همچنین در نحوه آموزش و تربیتمعلم به انقلابی در ساختارها منجر شد. همچنین مراکز و مناطق تفریحی جدیدی برای برقراری روابط اجتماعی مدرن تأسیس شدند و زمینهای ورزشی زیادی ساخته شدند. بااینحال بزرگترین دستاورد وین سرخ، ساخت مسکن اجتماعی بود که در کمتر از ده سال بیش از ۳۸۰ مجموعه با بیش از ۶۴ هزار آپارتمان با زیرساختهای شهری مدرن ساخته شد.
در طول دههها چهره مسکنهای اجتماعی با تحولات تکنولوژی و نیازهای مردم تغییر کرده است اما در اساس و فلسفه وجودی خود ثابت است. ساختمانهای اولیه که در دوران بین دو جنگ جهانی و در دوره وین سرخ ساخته شدند، ساختمانهایی کلاسیک هستند که حول یک حیاط مرکزی بزرگ چهارگوش قرارگرفتهاند و بلوکبندی شدهاند و ورود به آنها از طریق چند دروازه بزرگ صورت میگیرد. به هرکدام از این بلوکهای ساختمانی اشتیگه(Stiege) میگویند.
منتقدان، امروزه اینگونه چیدمان را به خاطر انزوای بلوکها که مانند قلعههای جداگانهای ساختهشدهاند زیر سؤال میبرند و همچنین دروازههای تجملی آنها را با دادن عنوان باروکِ کارگری تمسخر مینمایند. در این دوره عموماً نماهای ساختمانها توسط بالکنها و ایوانها و لبههای پنجرهها و گاهی جانپناهها تقسیمبندی میشوند. از طریق بازی با رنگهای متفاوت در نمای ساختمانها، خانهها المانهای خاص خودشان را دارند و قابلتشخیص و تفکیک هستند.
همینطور آثار هنری متعددی روی نماها و درون حیاطهای این بلوکهای مسکونی از هنرمندان معروف و یا گمنام وجود دارد که شامل کارهای سرامیکی، فیگورهای برنزی، موزاییک و مجسمههای سنگی است و همه اینها تنها و تنها از طریق اخذ مالیات بر ساختوساز ساختهشدهاند. فعالیتهای ساختوساز در وین بهطور ناگهانی در اوایل دهه ۱۹۳۰ کاهش یافت. در طی این دهه یک تغییر واقعی رخ داد و شرایط برای ساختوساز مسکن شهری به طرز چشمگیری دچار دگرگونی شد.
دو دلیل برای این چرخش تعیینکننده بودند. ازیکطرف، با توجه به بحران اقتصادی غالب جهان، هیچگونه منابع مالی در دست نبود، از سوی دیگر، وضعیت سیاسی بدتر شده بود. علاوه بر این، بحران اقتصادی جهانی بر میزان درآمدِ مالیات تأثیر گذاشت و موجب کاهش شدید آن شد. این تنگنا منجر به پایان دادن ساختوساز مسکن شهری در وین آن دوران بود. علاوه بر این، تعداد بیکاران در این دوره به حدود ۱۶۲،۵۰۰ نفر از یک و نیم میلیون جمعیت تقریبی وین افزایش یافت.
در سال ۱۹۳۸، زمانی که اتریش به آلمان الحاق شد، وین، به پایتختِ منطقه وین تبدیل شد. این وضعیت همچنین به شیوههای گوناگونی تغییرات اساسی جمعیتی را به بار آورد. دلیل این امر تبعید یهودیان به کشورهای خارجی و افزایش نرخ تولد بین سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۴ بود. در این شرایط آپارتمان بهشدت موردنیاز بود و معماران با برنامههای متعدد دیگری برای جلوگیری از کمبود مسکن شروع به کار کردند.
دولت جدید اعلام کرد که میخواهد پایش را از برنامه وین سرخ که در سالهای پیشین انجام میشده فراتر بگذارد و برنامههای ساختوساز جدیدی دارد. این ادعا در ابتدا اغراقآمیز به نظر میآمد. بر اساس برآوردهای ناسیونال سوسیالیستی یا همان دولت نازی، نیاز فوری برای آپارتمانها در وین به حدود ۱۰۰ هزار خانه میرسید. درنتیجه، یک برنامه ساختوساز برای ۶۰،۰۰۰ آپارتمان و برنامه ساخت سریع برای فاز اول ۱۲،۰۰۰ آپارتمان ارائه شد. بااینحال، فعالیتهای ساختمانی مسکونی تنها به چند شهرک محدود شد و تنها ۳۰۰۰ آپارتمان تا سال ۱۹۴۲ ساخته شدند و بعد هم متوقف شدند. تنها پس از سال ۱۹۴۵ یک مرحله کاملاً جدید در ساخت ساختمانهای شهر آغاز شد.
یک آغاز جدید اجتنابناپذیر بود، چراکه پیامدهای جنگ هنوز هم در همهجا وجود داشت. تحت این شرایط، بسیاری از مردم بیخانمان شدند. در این زمان حدود ۱۰،۰۰۰ نفر در حال جستجو برای محل اقامت بودند. علاوه بر این، کسانی که دوباره به وطنشان برگشته بودند از قبیل زندانیان جنگ، پناهندگان، افراد آواره و قربانیان اردوگاههای کار اجباری هم بیخانمان بودند. از سوی دیگر، آپارتمانهای خالی زیادی هم وجود داشت که صاحبان آن به دلیل مشارکت با رژیم نازی فرار کرده بودند.
بهمنظور پاسخگویی به نیازهای مسکن، دوباره باید یک راهحل سریع برای تأمین تعداد زیادی آپارتمان بهسرعت پیدا کرد و نمیشد بر ساختمانهای جدید تمرکز نمود. کمبود مواد ساختمانی، ماشینآلات و وسایل حملونقل وجود داشت؛ بنابراین، آسیبهای جزئی، مانند تعمیر سقفها، دارای اولویت بودند، بهطوریکه آپارتمانها بتوانند دوباره قبل از شروع زمستان مرمتشده و قابل سکونت گردند. در فاز بعدی ساخت شهرکها و مجموعههای جدید آغاز شد که اساسش بر تأمین مسکن ارزان و سریع بود و دیگر جنبههای زیبایی شناسانه در آن جایی نداشت؛ بنابراین نماها ساده شدند و رنگها جایشان را به سیمان دادند. این عقبگرد در کیفیت به چند دلیل عمده بود. اولاً تعداد زیادی از معمارانِ گذشته یا جانشان را از دست داده بودند یا در طول جنگ کشور را ترک کرده بودند و به کشورهای دیگر ازجمله آمریکا و فرانسه مهاجرت کرده بودند از سوی دیگر کمبود بودجه و مصالح هم بود و البته نگاه مدرنیستی هم تزیینات کلاسیک را برنمیتافت. این سبک جدید به خاطر ظاهر آرام و یکنواختش امنتالر نام گرفت که در آن فقط کمیت مهم بود (Emmentalerstill).
از حدود سالهای ۱۹۶۰ نوع ساختوسازهای مسکنهای اجتماعی بهکلی تغییر کرد و شکلهای جدیدی به خود گرفت که بهنوعی ادامه دوران امنتالر ولی فراتر از آن بود. در ابتدا ساختمانها بهصورت بلوکهای خطی و یا ستارهای ساخته شدند و پسازآن محلههای حومه شهر با ساختمانها و خانههای بلندمرتبه شکل گرفت.
جالب است که بدانید هماکنون بیش از یکسوم جمعیت وین در این آپارتمانهای یارانهای زندگی میکنند و از هر ده آپارتمان که امروزه اجاره داده میشوند هشت آپارتمان مسکن اجتماعی است. سالهای زیادی است که وین بهعنوان شهر پیشرو درزمینهی مسکن یارانهای شناخته میشود. پروژه ساخت مسکن اجتماعی در سال ۲۰۰۴ متوقف شد اما از سال ۲۰۱۲ مجدداً و تحت عنوان مسکن اسمارت البته نه دقیقاً به مفهوم هوشمند و بلکه به معنای هدفمندِ آن آغازشده است و جامعه هدف آن زوجهای جوان، خانوادههای تک سرپرست، بازنشستهها و افرادی هستند که تنها زندگی میکنند. در این پروژههای جدید سعی بر ایجاد فضاهای انعطافپذیر کوچک و کارآمد ولی باکیفیت زندگی بالا و امکانات عمومی لوکس هست که منطبق بر نیازهای جدید دوران معاصر طراحی میشوند. سعی شده این خانهها در زمان صرفهجویی کنند و این از طریق ادغام محل کار و محل زندگی میسر است. یک فرم زندگی اجتماعی جدید که با تأمین فضای خصوصی حداقل، هزینهها را پایین میآورد اما فضای عمومی قابل قبولی را ارائه میکند. باید منتظر ماند و دید که آیا ایده خانههای اسمارت بهاندازه وین سرخ موفق خواهد بود یا نه؟
منابع
مقاله مسکن اسمارت از وبسایت شورای مسکونی شهر
وین سرخ در سالن لباسشویی کارل مارکس هوف از وبسایت مجموعه کارل مارکس هوف
پروژه پایاننامه دکتری ناتالی باومن از دانشگاه وین با عنوان توسعه مسکن اجتماعی وین درزمینهٔ معماری
مقاله مسکن اجتماعی از وبسایت شهرداری وین
کتاب معماری وین سرخ، نویسندگان: هلموت وایسمن و والتر زدنیکک، انتشارات والترزدنیک
بسیار بسیار عالی.
از این دست نوشتهها راجع به شهرسازی و زندگی اشتراکی بازهم کار کنید. خیلی مفید و جالب..
خیلی ممنون از مقاله جالبتان که نشر فرمودید. من حدود ۷ سال است در وین زندگی میکنم و دقیقا همین گونه است که در مقاله ذکر شده است.متشکرم.
ممنونم. خوشحالم که پسندیدید