skip to Main Content
جامعه زیراسلایدر

کرونا و مساله دورکاری

دورکاری؛ استثنا یا قاعده؟

آیا دورکاری می‌تواند راحت‌تر، منعطف‌تر و انسانی‌تر از فعالیت در محل کار باشد؟

پس از شیوع ویروس کرونا، در حوزه مباحث اشتغال توجه‌ها عمدتا معطوف به مساله‌ی بیکاری، نیروی بیکار و نرخ کمی آن بوده است. اما به نظر می‌رسد خود مساله کار، کیفیت آن و نیروی کار شاغل نیز نیاز به توجه دارد؛ یعنی توجه به افرادی که در شرایط شیوع ویروس کرونا شغل خود را از دست نداده‌اند ولی  در خارج از محل کار سابق خود مشغول به کار هستند. به عبارت دیگر در این یادداشت سعی خواهم کرد نکاتی چند پیرامون کیفیت و مختصات کار در خانه یا آنچه که به عنوان «دور کاری» شناخته می‌شود را یادآوری کنم. این موضوع به خصوص از این جهت اهمیت دارد که طولانی‌شدن دوره کرونا می‌تواند به فربه‌تر شدن این نوعِ خاص از مناسبات شغلی در دوره  پساکرونا دامن بزند و به همین دلیل مطالعه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن ضروری به نظر می‌رسد.

گرچه ظاهرا چنین به نظر می‌رسد که دورکاری می‌تواند راحت‌تر، منعطف‌تر و انسانی‌تر از فعالیت در محل کار باشد، اما در این یادداشت سعی خواهم کرد تا در دو محور بر وجوه دیگری از این شکل از اشتغال اشاره‌هایی داشته باشم؛

یک. نخستین مولفه‌ای که در این فرم از اشتغالِ خانگی به چشم می‌خورد این است که علاوه بر از بین رفتن مرز بین محل کار و محل زندگی که خود مشکلاتی از جمله نامناسب بودن محیط خانه برای انجام کار و مسائل خانوادگی ناشی از آن را در پی دارد، به لحاظ زمانی نیز مرز بین اوقات کار و اوقات فراغت از بین می‌رود. به عنوان مثال نیروی کاری که در گذشته صرفا حدود هشت ساعت به کار مشغول بود و بعد از آن به فراغت و راحتی دست پیدا می‌کرد، اکنون این هشت ساعتِ کاری در تک تک لحظات زندگی او پخش می‌شود و نیروی کار نمی‌تواند مرز مشخصی را بین کار و زندگی مشخص کند. از افرادی که در این روزها مشغول به دورکاری هستند مکررا می‌شنویم که نمی‌توانند زمان خود را مدیریت کنند و احساس می‌کنند که در تمام مدت شبانه روز، حتی لحظاتی که به لحاظ بدنی فعالیت شغلی ندارند، ذهنشان مرتبا درگیر کار است.

همچنین بخوانید:  استبداد نئولیبرالیستی، دوباره به برزیل بازمی‌گردد

آنچه در این محور قابل تامل و باز اندیشی‌ است مربوط است به نحوه‌ی درک از مساله کار در دوره سرمایه‌داری اولیه که مبتنی بود بر دو فرض جدایی محل کار از محل سکونت و جدایی اوقات کار از اوقات فراغت. در واقع چنین صورتبندی‌ای از مساله کار معطوف بر جامعه صنعتی و تولید کارخانه‌ای بوده است. اما از طرفی رشد بخش خدمات و از طرف دیگر گسترش تکنولوژی‌های ارتباطاتی امروزه این امکان را فراهم کرده است که مناسبات سرمایه داری زمان و مکان را درنوردد و وارد خصوصی‌ترین ساحات زندگی فرد شود. و مساله‌ی کرونا از این جهت می‌تواند به عنوان یک عامل طبیعی باعث تشدید و فربه‌تر شدن این نوع از مناسبات کاری شود.

دو. مولفه دیگر دورکاری، جدایی نیروی کار از همکاران است. این مساله از دو جهت اهمیت دارد. یکم: آنچه به مساله کار وجهه‌ای انسانی می‌بخشد عنصر اجتماعی کار است. یعنی همان لحظاتی که ارتباط با هم‌نوعان، تعامل با دیگری و آگاهی از وضعیت یکدیگر در محیط کار به وقوع می پیوندد. اما ما در دورکاری با یک انسان بریده از اجتماع رو به رو هستیم که یکه افتاده و منفرد به فعالیت می‌پردازد. جهت دومی که قابل تامل است مساله رابطه کارفرما با نیروی کار است. وقتی نیروی کار در محل کار مشغول فعالیت است، کارفرما با جمعی از کارکنان رو به رو است و این جمع می‌تواند در کنشی جمعی در برابر کارفرما اعتراض، مطالبه‌گری و چانه‌زنی داشته باشد. از این رو کارفرما برای اتخاذ هر تصمیمی در مورد نیروی کار ناچار است همه‌ی کارکنان را در نظر داشته باشد. اما وقتی کارفرما فقط با یک نیروی کارِ تک افتاده مواجه می‌شود، مناسبات بین نیروی کار با کارفرما تغییر می‌کند. بخصوص این مساله را باید در کنار مساله لشکر بیکارانِ ناشی از شرایط کرونا قرار دهیم که وضعیت نیروی کار را بی‌ثبات‌تر می‌کند و هر گونه قدرت چانه‌زنی و اعتراضی را از وی سلب می‌کند و در مقابل، اقتدار خاصی را به کارفرما می‌بخشد.

همچنین بخوانید:  خاموشی مریخ‌نورد فرصت

آنچه در این محور قابل تامل و باز اندیشی است مربوط است به نحوه تلقی طرفداران بازار آزاد از مفهوم انسان و به تبع آن نحوه تعامل کارفرما با نیروی کار که معتقدند این تعامل باید به صورت آزاد بین دو فردِ منفرد انجام گیرد. در واقع مساله کرونا از این جهت به عنوان یک عامل طبیعی می‌تواند به از بین بردن هر نوع تشکل یابی و کنش جمعی نیروی کار کمک کند و از این حیث نیز امکانی برای تشدید مناسبات سرمایه‌داری فراهم آورد.

در پایان باید این نکته را ذکر کرد که درست است که مناسبات کاری به وجود آمده ناشی از یک عامل طبیعی به نام ویروس کرونا است اما ممکن است با طولانی شدن شرایط کرونا ما شاهد این امر باشیم که پس از رخت بستن این ویروس نیز همچنان این مناسبات کاری پابرجا بماند. در واقع آنچه که یک امر غیر طبیعی و نوعی رابطه اجتماعی است به شکل طبیعی و حالتی از عادی شدگی در بیاید. به‌خصوص که ادامه این وضعیت کاملا منافع کارفرما را در پی دارد؛ زیرا علاوه بر اقتدار خاصی که در رابطه با نیروی کار به دست می‌آورد، دورکاری، به لحاظ اقتصادی نیز به سود اوست. چرا که دیگر لزومی ندارد که کارفرما هزینه‌های حضور فیزیکی نیروی کار در محل کار را بپردازد. بنابراین به نظر میرسد برخلاف خوشبینی برخی منتقدان نظام سرمایه‌داری که مسائل ناشی از شیوع ویروس کرونا را به منزله بحرانی برای سرمایه داری تلقی می‌کنند و افق‌هایی رهایی بخش برای جهان پساکرونا متصورند، سرمایه‌داری نشان داده است که اتفاقا می‌تواند بحران‌ها را به فرصتی برای بازسازی خود بدل کند.

Back To Top
🌗