دارهایی که در خبرگزاریها برپا میشود
روز گذشته خبری از گزارش یک قتل در کرمان بر روی خروجی خبرگزاری ایسنا منتشر شده. بسیاری از سایتهای خبری بدنه گزارش ایسنا را کپی پیست کردند. کانال تلگرام روزآروز متن خبری ایسنا را در سه گزاره خلاصه کرده است؛ گزاره اول اینکه مادر به نقل از ایسنا اختلالات روانی داشته ، و به دو دختر ۱۱ ساله و ۶ سالهاش متادون خورانده است. دوم اینکه مادر پس از مشاهده خونریزی دهانی دو فرزندش، ترسیده است و «با داد و بیداد» دیگر افراد خانواده را خبر کرده است. سوم اینکه مادر اصالتا زرندی است و در حال حاضر ساکن کرمان است و پس از آن ذکر شده است که اختلافاتی بین او و همسرش وجود داشته است. گزارش خبری ایسنا توضیح جامعی برای عنوان «مرگ دو کودک زرندی توسط مادرشان» نداشت اما همان محتوا هم توسط سایتهای خبری دیگر به تیترهای دیگری منجمله «جزئیات قتل فجیع دو کودک توسط مادرشان» تغییر پیدا کرده. ما از قضیه چه میدانیم؟
گزاره اول و دوم خلاصه خبر روزآروز به شدت باهم در تناقضند و این سوال را در ذهن خواننده به وجود میآورند که اگر «قصد» زن قتل بوده است، چرا اینقدر از خونریزی کودکان وحشتزده شده و کمک خواسته است؟ آیا زن با برنامه قبلی کودکان را با متادون مسموم کرده است؟ یا در دوز خوراکی اشتباه کرده است؟ آیا شبهه غیرعمدی قتل مطرح است؟ آیا زن شرایط مسئولیت کیفری (سلامت عقل و اراده و اختیار) را داشته؟ آیا زن به واسطه اختلالات روحی و جنون آنی دست به چنین کاری زده است؟ شاید جای اینگونه جزئیات در خبر نباشد، اما به نظر میرسد که خبرنگارانی که خبر را تنظیم کردهاند اطلاعاتی در مورد انگیزه متن در دست ندارند، و همانطور که در متن خبر هم آمده است پرونده در حال بررسی است. اما آنچه به صراحت در خبر بیان میشود نتیجهگیری از قاتل بودن مادر است.
در بسیاری از خبرها تاکید زیادی بر «مادر» بودن متهم شده است. اینکه سرپرست دو کودک مرد یا زن باشد، نباید فرقی در نتیجه عملش (کشته شدن فرزندان) و فاجعهای که به بار آورده داشته باشد. درست است که در برخورد قانون اینطور نیست اما بررسی قانون جزای قتل در اینجا موضوع بحث ما نیست، نوع برخورد با متهمان در رسانهها، و تصویری که از آنها میسازند است که محل سوال است. زن به واسطه مادر بودنش نباید دو چندان مورد محاکمه قرار بگیرد. افراد یا سرپرست کودک هستند یا نیستند، اینکه با ورود هر آسیبی به کودک، مادرش را مقصر بدانیم، خود زیر سوال بردن نقش و مسئولیت پدر است، و همین طرز فکر است که در گزارش پروندههایی مانند این، فریاد وا اسفا از رسانهها بلند میکند که ببینید چهطور «یک مادر» حالا قاتل فرزندش شده است. البته همین نگاه است که در تنظیم خبر جمله آخر را به پدر اختصاص میدهد، بدون اینکه وجود اختلافات شدید مادر و پدر حائز اهمیت خاصی باشد.
گزارش خبر قتل، بسیار حساسیتبرانگیز است، همه میدانیم و بارها در تلویزیون و مصاحبههای خبری، چه توسط قضات و چه توسط وکلا بر این مهم تاکید شده است که پیشداوری رسانهها بر مراحل رسیدگی به پرونده تاثیر میگذارد. و اما خبری که از حساسیت بالایی در اذهان عمومی برخوردار است، چه طور تنظیم شده و چه چیزی در مورد این قتل به ما میگوید.در گزارش ایسنا و به نقل از معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمان آمده است که : «مادر به عنوان قاتل در لحظات نخست دستگیر شده است» حال آنکه این جمله بسیار گیجکننده است چرا که متهم پس از کمک خواستن از دیگران خود را تحویل داده است، و طبق قوانین، متهم، تا لحظه قطعیت حکم دادگاه، «متهم» محسوب شده، و اطلاق واژه «قاتل» به او نیز میتواند برای مخاطب عام گمراه کننده باشد. تمام اینها با توجه به اینکه قتل در حالت آشفته روانی رخ داده، و در صورت اثبات جنون، مسئولیت رفع میشود و ضمانت اجرای جرم ارتکابی در حال جنون با حالت عادی متفاوت است و مجازات آن با قتل عمد متفاوت است، میتواند به سردرگمی بیشتر مخاطبان نیز دامن بزند.
و حالا واژه دیگری که به کرات در تیتر سایتهایی که خبر را از روی ایسنا برداشتهاند دیده میشود: «فرزندکشی». در بیشتر موارد زمانی که سرپرست زن، قاتل کودکان باشد، این واژه را پررنگتر میبینیم، علاوه بر اینکه سقط جنین که در آن عموما انگشت تقصیر و اتهام به سمت مادر است به تازگی با اصطلاح فرزندکشی عجین شده است. به نظر میرسد تنها به دلیل اینکه سرپرست خاطی مادر فرزندان بوده است، سایتهای خبری تاکید بیشتری بر واژه «فرزندکشی» میکنند، حال آنکه یک جستجوی چند دقیقهای در گوگل نشان میدهد که در مورد قتل «ناموسی» اخیر «رومینا» با کلید واژههای پرونده قتل رومینا، تا صفحه پنج نتایج جستجو گوگل، در تیتر سایتها هیچ نشانی از کلمه «فرزندکشی» نیست، اگرچه ممکن است داخل متون به آن اشارهای شده باشد. بد نیست مروری کنیم بر اینکه قطعیت در مورد پرونده قتل رومینا به مراتب بیشتر از خبریست که دیروز گزارش شده (قتل کرمان) چراکه قتل رومینا از پیش برنامهریزی شده و عمد تشخیص داده شده است، شاهد داشته و از بسیاری لحاظ نسبت به پرونده قتل کرمان از پیچیدگیهای کمتری برخوردار است. مهمترین شاخصه نبود این پیچیدگیها، صحت عقل متهم در لحظه وقوع جرم است.
غرض از بررسی کلمات و اصطلاحات به کار رفته در بازخورد این خبرها، بیگناه جلوه دادن متهم قتل پرونده کرمان نیست. از داستانهای کهن تا به امروز، کشتن کودکانی که توانی برای دفاع از خود ندارند، از مصادیق اعمال نابخشودنیست که زبان در به تصویر کشیدن آن قاصر میماند، و به جاست اگر مرگ هر کودکی کشوری را سوگوار کند. سرپرستی که در حفاظت از جان فرزندان خود تلاشی نکند سزاوار مجازات است، اما قضاوت بر سر اینکه چه کسی قاتل است، و یا قتل در چه شرایطی روانی توسط مرتکب رخ داده به هزار کورهراه بستگی دارد و این کورهراهها میتواند بر روند قضاوت دادگاهها تاثیر بگذارد. نگاه کردن به متهم در جایگاه «مادر»، «زن صیغهای»، «پرستو»، «دختر مجرد با صفات پسرانه» و امثالهم، مسئلهای از غده سرطان فرزندکشی در کشورمان که هر روز بزرگ و بزرگتر میشود، رفع نمیکند. مجازات فرزندکشی و یا آزار جسمی و روحی فرزند نباید ربطی به جنسیت متهم داشته باشد، و این بیش از پیش بخشی از کار رسانههاست تا در چهارچوبهای ممکن، از بازتولید تبعیض جنستی علیه هر انسانی (چه گناهکار، چه معصوم) در ذهن مخاطب جلوگیری کنند.
طبق ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی در قانون حدود و قصاص مصوب۱۳۶۱، هرگونه فرزندکشی توسط پدر یا جد پدری را مانع ثبوت قصاص دانسته و فردی که مرتکب جرم شده است را محکوم به ۳ تا ۱۰ سال حبس میکند. متهم بسته به اینکه مادر یا پدر مقتول است در نظر قانونگذار از حقوق برابری برخوردار نیست. علیرقم تمام روشنگریهایی که در این مورد در رسانهها و مقالات و مجلات در جریان است، به نظر میرسد که برای ما هم کشته شدن فرزند توسط پدر امری قابل هضمتر از کشته شدن فرزندان توسط مادر است. تاکید بسیاری که وبسایتهای خبری بر «مادر» بودن متهم کردهاند و استفاده به کرات از کلمه «فرزندکشی» خود میتواند گواه همین پیشفرض باشد. متهمهای پرونده قتل نیز باید بتوانند در دادگاه از حقوقی برابر برخوردار باشند، اگر دستمان نمیرسد که در تغییر قوانین کاری انجام دهیم، یا تاثیری بر قوانینی چون اعدام و روند دادرسی بگذاریم، وظیفه ماست تا از عمیقتر شدن اختلاف ارتفاع جایگاه متهم مرد و زن دستکم تا زمانی که پایشان به اولین دادسرا باز میشود جلوگیری کنیم.
یکی از بیشمار مسئولیتهایی که بر دوش رسانه است، پررنگتر کردن پیشزمینه اجتماعی فجایعی نظیر فرزندکشی است. به نظر میرسد همتی بالاتر از مجازات یک پدر یا یک مادر لازم باشد تا رسومی از قبیل تملک تام داشتن بر جان فرزند از بین برود. یادمان باشد که ناهنجاریهای اجتماعی با انسانها زاده نمیشوند؛ بخش زیادی از جامعه در بازتولید این خشونتها و هنجارها شریکند. در بخشی از فیلم Spotlight، بین خبرنگارانی که مشغول جمعاوری پرونده افشاگری در مورد تجاوزهای یک کلیسا به کودکان پسرند، دیالوگ روشنگری رد و بدل میشود که فراتر از آن موقعیت خاص و آن جغرافیای خاص عمل میکند؛ «میگویند برای بزرگ کردن یک بچه یک دهکده باید یاری کنند، برای آزار دادن آن بچه هم به همراهی یک دهکده نیاز است»
این چه توجیه مسخرهایه؟ دادن متادون به کودک، حتا اگه باعث مرگ نشه هم جنایته. یعنی چی ممکنه تو دادن دوز مصرفی اشتباه کرده باشه؟؟؟