skip to Main Content
شهر برای چه کسی است؟
سیاست یادداشت روز

شهر برای چه کسی است؟

زندگی ما درون و یا در بین ساختمان‌ها جریان دارد. منظره اصلی ما شهرنشینان ساختمان‌ها هستند نه کوه‌ها و دشت‌ها و آسمان. اما سهم ما در شکل‌گیری این منظره چقدر است؟ معمولا ساختمان‌ها یا خیابان‌های شهرتان را زیبا می‌دانید یا زشت و ناموزون؟ حق شهروندان بر شهرشان چیست؟ 

شهر ما را چه کسی ساخته است؟ چه کسی مسئول سیمای شهرهاست؟ کیفیت بصری و اجرایی ساختمان‌های در حال ساخت را چه کسی بررسی و تایید می‌کند؟ چه سازمان یا نهادها یا اشخاصی شهرها را به این شکلی که اکنون هستند ساخته‌اند و یا در حال ساختن هستند؟ شهرداری‌ها؟ وزارت راه و شهرسازی؟ سازمان نظام مهندسی؟ معماران؟ 

مناسب‌ترین پاسخ شاید این باشد که همه و هیچ کدام. هر یک از این نهادها  قوانین و ضوابطی دارند که یک ساختمان برای ساخته‌شدن باید از آن‌ها تبعیت کند و تایید آنها را بگیرد. اما در نهایت هیچ یک از آن‌ها مسئولیت ساختمان‌های ساخته‌شده را بر گردن نمی‌گیرند. معمولا زشتی، ناموزونی و غیرانسانی بودن شهرها و ساخت بی‌کیفیت، همه در حالی که قیمت مسکن تورمی بسیار بیش از بخش‌های دیگر دارد را بر گردن بساز بفروش‌ها می‌اندازند. 

بساز بفروش‌ها تابع سازوکار بازار هستند، یعنی هزینه کمتر و سود بیشتر. همین شاید توضیح دهنده وضعیت اسفبار ساخت و ساز در ایران باشد. چیزی که دست آخر به خریدار تحویل داده می‌شود آپارتمانی با حداقل کیفیت ساخت و طراحی است با قیمتی چند برابر قیمت واقعی. ماحصل زندگی یک خانواده می‌شود آپارتمانی که فاقد استانداردهای حداقلی است و بعد از بیست سال فرسوده تلقی خواهد شد. این نتیجه واسپاری بخش مسکن به دست منطق بازار است. اما نقش دولت و نهادهای مربوطه متعدد در این میان چیست؟ آیا یکی از وظایف دولت مدیریت و کنترل این عرصه، به نفع افزایش کیفیت و حفظ حقوق مصرف‌کنندگان نیست؟ طرح‌های جامع شهرها چقدر شهروندمدار نوشته شده‌اند؟ اساسا اجرا هم می‌شوند و یا تنها روی کاغذ می‌مانند؟ 

در عمل نهادهای حاکمیتی از جمله شهرداری‌ها انعطاف چشم‌گیری به سود سازندگان از خود نشان می‌دهند، چرا که بخش زیادی از بودجه خود را از همین راه تامین می‌کنند. گاه حتی از تخلف سازندگان استقبال و به این ترتیب مبالغ هنگفتی بابت جریمه از سازنده دریافت می‌کنند. هزینه‌ای که در نهایت از جیب خریدار خانه پرداخت می‌شود، آن هم بابت غیراستانداردتر شدن خانه‌اش. برای مثال در بعضی شهرهای اطراف تهران رایج است که سازنده نورگیر موجود در نقشه مصوب را حذف و به اتاق خواب تبدیل می‌کند. در نتیجه خانه دو اتاق خواب بدون بازشو (بدون نور و تهویه) خواهد داشت. شهرداری جلوی این روند را نمی‌گیرد و با دریافت جریمه خلاف، حقوق کارمندانش را پرداخت می‌کند. چه کسی مسئولیت آسیب‌های روانی وارد شده به آن کودک یا نوجوانی که در چنین اتاقی رشد کرده است را بر عهده می‌گیرد؟ 

معماران هم تقریبا در کل این فرآیند غایب هستند و از آنان جز نامی و مهری در پای برگه‌ها و نقشه‌ها نشانی به چشم نمی‌خورد. فروختن امضای خود به دلالان و معمارنماهایی که صرفا نقشه‌هایی برای ارضای طمع بسازبفروش‌ها ترسیم می‌کنند، با بیشترین سطح اشغال و کم‌ترین کیفیت فضایی، صرفا سودجویانه، از دلایل سیمای بدترکیب شهرهای امروز ایران است. شاید ناچیز بودن دستمزد معماران است که سبب می‌شود نتوانند به عنوان یه شغل تمام وقت روی طراحی و نظارت ساختمان‌ها متمرکز شوند. 

چند سال پیش کمیته‌ای به نام «کمیته نما» در مناطق شهرداری تشکیل شد تا بر کیفیت نمای ساختمان‌ها نظارت کند و شهر را به‌طور کامل به دست سرمایه‌گذاران نسپارد. اما برون داد این کمیته‌ها  نشانگر غلبه سلیقه سازندگان بر این نهاد است و نمای ساختمان‌ها اگر نگوییم بدتر شده، بهتر هم نشده است. دست پنهان بازار سلیقه‌ای را حتی در میان مصرف‌کنندگان جا انداخته که از قضا مطلوب بسازبفروش‌هاست. هرگونه خلاقیت و تغییر در جهت ارتقای بصری و اجرایی ساختمان‌ها  با  مقاومتی شدید روبرو می‌شود و همه فعالین این حوزه را به سمت همان قوانین نانوشته بازار سوق می‌دهد. 

ساخت و ساز شاید در مقطع کنونی از معدود بخش‌های فعال اقتصادی کشور است، اما ساز و کاری که به اختصار در بالا به آن پرداخته شد، سبب می‌شود در اکثر قریب به اتفاق موارد، سود اصلی متعلق به سرمایه‌گذار و شهرداری‌ها باشد و همه عوامل دیگر -از جمله مهندسان و کارگران- سودی حداقلی و مصرف‌کنندگان نیز تنها ضرر نصیبشان شود. در روزهای اخیر مراجع رسمی، تورم بخش مسکن نسبت به پارسال را سیصد درصد اعلام کردند. این مبلغ از جیب چه کسانی به چه کسانی پرداخت می‌شود؟

عرصه شهرها و خانه‌ها دارایی مشترک همه ساکنین آن است. شهردار کنونی تهران با شعار «تهران شهری برای همه» به روی کار آمد و از تئوری «حق به شهر» که توسط دیوید هاروی (نظریه‌پرداز مشهور شهری) مطرح شده است سخن گفت، اما در عمل در دوره ایشان هم تغییر ملموسی در این روند دیده نشده است و در بر همان پاشنه قبلی می‌چرخد. هاروی ادامه تضییع حق شهروندان به شهر توسط سرمایه و دولت را دلیل شورش در شهرها می‌داند، که در دو قرن گذشته بارها در جهان اتفاق افتاده است. وی کمون پاریس و جنبش می ۶۸ را از جمله نتایج این روند می‌داند. آیا باید منتظر اتفاقات مشابه بیشتری در ایران باشیم؟

همچنین بخوانید:  دولت‌ها با کرونا چه کردند؟
This Post Has 0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗