حمام خانهی پدربزرگ
متن پیش رو روایت کوتاهیست از یادگار و تاریخ یکی از تحولات فراگیر بهداشتی که امروز عادی فرض میشوند؛ تبدیل خزینهها به حمامهای دوشدار.
رفتارها و عادات مربوط به بهداشت عمومی امروز طبیعی و عادی به نظر میرسند. اما هرکدام از این رفتارها تاریخی مخصوص به خود دارند که اغلب چندان هم طولانی نیستند. کمتر از دویست سال است که دکتر زملوایس، کسی که نخستین بار به اهمیت شستن دستها برای پیشگیری از بیماری پیبرد، به تیمارستان فرستاده شد. در ایران نیز از تبدیل خزینهها به حمامهای دوشدار صدسالی بیشتر نمیگذرد و هنوز رد و نشان خزینهها در معماری بعضی بناها وجود دارد. بیماریهای فراگیر نقشی عمده در این تغییرات داشتهاند. چه بسا چند دهه دیگر پس از کرونا، شیوههای بهداشت و مراقبت عمومی پیش از این دوران بدل به خاطراتی تاریخی و منسوخ شده باشند. متن پیش رو روایت کوتاهیست از یادگار و تاریخ یکی از این تحولات فراگیر بهداشتی.
حمام خانهی پدربزرگ بیشباهت به حمامهای عمومی نبود. در انتهای راهرویی که هال را به آشپزخانه و توالت وصل میکرد، حمام قرار داشت. و با در چوبی یک لتهای که شیشهی لوزی شکل ماتی در میان داشت از فضاهای دیگر جدا شده بود. پشت در محوطهی مستطیل شکلی به نام سربینه قرار داشت. در انتهای سربینه سکوی پهنی به عنوان جا رختی تعبیه شده بود. در طول حمام و روبهروی در ورودی دو اتاق دوش با درهای شیشهای کدر قرار داشت. در یکی از اتاقها حوض آبی قرار گرفته بود که به آن منبع میگفتیم.
آقاجان این خانه را در سال هزار و سیصد و پنجاه و هشت ساخته بود. در آن زمان، اغلب مردم در خانههاشان حمام داشتند و حمامهای عمومی رونق سابق را نداشتند. از طرفی، عمدهی خزینهها تخریب یا پر شده بود و اتاقکهای دوشدار یا حمام نمره جای آن را گرفته بود. از آغاز ماجرای پر فراز و نشیب تبدیل خزینهها به دوش حدود پنجاه سال میگذشت؛ زمانی که پهلوی اول تصمیم به ایجاد جامعهای نوین کرده بود و بهداشت همگانی از اهم مسائل آن بود.
کار سختی در پیش بود. خزینه از اوجب واجبات بود و تطهیر و تغسیل بدون آن در نظر پیشوایان مذهبی و عامهی مردم غیر ممکن. فرهنگی که خزینه تا قرنها جزء لاینفک آن بود، حال باید به آبریز مشبکی موسوم به دوش قناعت میکرد. از دیدگاه مذهبیون، غسل، فرورفتن در آب بود (غسل ارتماسی) و به جا آوردن آن با آبی که از دوش بر سر و بدن سرازیر میشد (غسل ترتیبی) بعید مینمود. اما از بینالطلوعین تا عصر هنگام که حمام تعطیل میشد، آب خزینه رنگ و بو عوض میکرد و اغلب تا هفتهها عوض نمیشد؛ گو اینکه فقط کر بودن آبی که برای تطهیر استفاده میشد اهمیت داشت.
با بالا رفتن سطح آگاهی جامعه به همراه میزان شهرنشینی، دانش بهداشتی نیز ارتقا یافت. و اولین صدای اعتراض به خزینهها به گوش رسید. در اواسط دورهی قاجار، میرزا تقی خان حکیم باشی، در روزنامه فرهنگ اصفهان، مورخ ۲۶ صفر ۱۲۹۸ ه.ق، «آب حمامهای عمومیه» را دارای هرگونه «مواد مسریه و اجزای سمیه مرضیه» توصیف میکند و علت آن را تغسیل اشخاص مبتلا به سفلیس، آبله، تیفوس و… در این آب میداند. با روی کار آمدن حکومت پهلوی بهداشت حمامها در دستور کار قرار گرفت و این بار، طهارت موضوع و مورد دعوای عقلا و مذهبیون افراطی شد. اما از آنجایی که شاهی مقتدر بر اریکه قدرت تکیه زده بود به میزان چشمگیری بر افراطیون فائق آمد.
«وضعیت حمامهای شهر که طی یک دورهی طولانی ده ساله همه دوشدار شده بوند، پس از شهریور هزار و سیصد و بیست خیلی سریع به حال سابق بازگشت»؛ یعنی آغاز پهلوی دوم. اما پس از سالها مناقشه، تلاش و پیگیری مسئولان و نشریات فرهنگی و بالاخره فتوای آیتاله بروجردی مبنی بر اینکه که دوش به منبع آب کر متصل است، این قائله «تقریبا تا پایان دهه چهل در حال حل شدن بود؛ یعنی، شاید در خود شهر دیگر حمامی با خزینه وجود نداشت. سطح فرهنگ عمومی آنقدر بالا رفته بود که جامعه مخاطب خود نمیخواست با رفتن در خزینهی حمامها، بهداشت فردی و جمعی را به خطر اندازد.»
آقاجان اما هنوز تردید داشت. پس حوض آب کری در حمام خانه ساخت تا شبهای در اعمال دینیاش باقی نماند.
توضیح عکس: تصویر ورودی خزینه حمام علی قلی آقای- اصفهان.
منابع:
۱-آشنایی با گرمابههای ایران؛ دکتر محسن طبسی.
۲- بهداشت حمامهای عمومی در دورهی معاصر و نقش شهرداریها؛ عبدالمهدی رجائی.