داستان کرونا بعد از کتابسوزی
رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ، شیوه برخورد با بیماریها از سوی برخی نهادهای دینی و متولیان طب سنتی را در مورد بیماری کرونا بررسی کرده است.
داستان کرونا از دسامبر ۲۰۱۹ که در چین مطرح شد، تا این روزها که وزارت بهداشت خبر ظاهر شدن آن در قم را اعلام کرده، جدای از جنبه پزشکی آن، و مسأله اعتماد به آزمایشات انجام گرفته، در چارچوب بحثهای جاری از تمدن و علم اسلامی و رفتاری که نسبت به آن از طرف نهادهای دینی و شماری از متدینین مطرح شده، به عنوان یک مورد ویژه قابل بررسی است.
اگر فرض کنیم بحث از علم جدید، یکی از بحثهای کانونی در مسأله تمدن اسلامی است، بحثی که تحت عنوان علم اسلامی یا غربی مطرح شده، باید به سراغ زیرمجموعه های علم و شاخههای آن برویم. گام دوم، بحث از این است که آیا علوم طبیعی و از جمله پزشکی هم که ترکیبی از علم + فن است، اسلامی و غیر اسلامی دارد یا خیر؟ به طور خاص، پزشکی شامل تعریف بیماری، درمان و امر سلامت، طی صد سال گذشته یکی از موارد حساس بوده و این را در کتاب «از شیطان تا میکرب» شرح دادهام. سومین گام بحث از این است که از نظر عملی و اجرایی این مسأله در برخورد با مشکلی مثل کرونا، چه تفاوتها و پیامدهایی دارد. در اینجا، جایگاه مباحث پزشکی در جامعه از نظر سیاسی، اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی تمدنی، قابل بحث است.
این نکته جالبی خواهد بود که ما به جای بحثهای تئوریک محض در باره تمدن اسلامی و چگونگی آن، به یک مورد خاص که درگیر آن هستیم، مراجعه کرده و واکنشها را نسبت به آن ارزیابی کنیم. این که گروههای مختلف موجود در جامعه، و دقیقا در حال حاضر، چه برخوردی با آن دارند و این برخوردها، چه مقدار ریشه در باورهای علمی، دینی و عرفی آنها دارد. درباره مشکلی مثل کرونا، چه مواضعی مطرح شده و در باره جنبههای مختلف آن، چه واکنشهایی در پی داشته است.
از روز بیست و نهم بهمن نود و هشت که خبر کرونا در شهر قم و درگذشت دو نفر طی آن، از طرف مسوولان بهداشت قم انتشار یافت، با اخبار انتخابات هم پیوند خورد که باید دوم اسفند برگزار می شد. این سبب شد تا فارغ از جنبههای علمی و آزمایشگاهی، و با توجه به سرعت طرح آن، سیاسی بودن بحث مطرح شود. تحلیل این بود که این مسأله از طرف گروهی دامن زده شده است تا مشارکت در انتخابات که قرار بود در آن اصولگرایان پیروز شوند، کاهش یابد. بنا بر این، در بسیاری از گروههای خانوادگی که بحثهای سیاسی دو جناح مطرح بود و نیز در کانال عباس تبریزیان که نماینده جریان طب اسلامی بود، مرتب توصیه میشد که این داستان خلق شده تا انتخابات تحت الشعاع قرار گیرد، و برای همین ضمن ارائه رهنمود برای روبرو شدن با کرونا، به شرکت در انتخابات هم توصیه میشد.
دو جریان در برخورد با کرونا
اما در مجموع میتوان گفت دو جریان در برخورد با کرونا و عوارض آن و نیز اقدامات پیشگیرانه و درمانی وجود داشت.
نخست موضع دولتی و دانشگاهی در کشور که مطابق آموزههایی که این دو ماه درباره کرونا مطرح شد، در چارچوب آنچه آنها را علمی و مطابق پزشکی نوین میداند، به راه افتاده، و توصیههایی در باره قرنطینه و تجهیز بیمارستانها، و نیز مصاحبههای آموزشی ارائه میدهند. انتظار آنها که نماینده جریان علم پزشکی نوین هستند، جدی گرفتن کرونا، ایزوله کردن بیماران، دستورات بهداشتی نوین برای ضدعفونی کردن، و بهویژه قرنطینه شهری است که این بیماری در آن دیده میشود. این روش، یک کار جهانی است که اکنون در همه جای دنیا معمول است. طبعا فرض مسوولان بهداشت تا این لحظه تأیید آن به عنوان کرونا است، مگر آن که با تحقیقات بیشتر که وعده انجامش را دادهاند، خلافش ثابت شود. اقدامات سختگیرانه در چین، و سپس کشورهای دیگر، همه بر اساس یک اصول مشخص پزشکی نوین توصیه شده و پیش میرود. طی این سه روز، با آمدن معاون درمان وزارت بهداشت به قم، به آمادگی بیمارستانها و فراهم آوردن تجهیزات پزشکی پرداخته شد و به طور مرتب، بر اساس اصول پزشکی جدید، کلیپهایی انتشار یافت.
دوم، جریان طب سنتی اسلامی است که از انکار کرونا آغاز کرده، در درجه نخست آن را سیاسی دانست. این شاهدی است بر وجود یک روند طولانی که از دیر باز در حوزه مدرنتیه و تجدد بوده و هر بار اتفاقی میافتاده که برخلاف روال جاری بوده مثلا آب لولهکشی و… گفته میشده که یک هدف سیاسی توطئهآمیز پشت سر آن وجود دارد. البته در دنیا و حتی گاه در چین و روسیه و برخی بلاد دیگر هم از این قبیل اظهارنظرها وجود دارد، و در اینجا، قالبی که آن را پذیراست، جریانی است که به علم سنتی در این زمینه باور دارد و از این ابزار، برای شکست جریان مخالف خود، یعنی پزشکی نوین استفاده میکند.
در ابتدا، پیش از خبر قم، به دنبال خبرهایی که از بخش مسلماننشین چین درباره برگزاری مراسم قرآنخوانی برای نجات از ویروس کرونا انتشار یافت، در کانال آقای تبریزیان، گفته شد که دومیلیون نفر چینی مسلمان شدهاند، زیرا باور چینیها این شده که مسلمانان کرونا نمیگیرند. متن آن این بود: «چینیها به این باور رسیدند که مسلمانان به بیماری کرونا مبتلی نمیشوند و میگویند دو میلیون چینی مسلمان شدند واین روزها در خیابانها نماز میخوانند درحالیکه نماز قبلا ممنوع بود». بعد از خبر مرگ دو نفر در قم، با طنزهایی همراه شد که نتیجه میگیریم که قمیها مسلمان نیستند! تبریزیان بعد از آن انکار کرد که گفته است مسلمانان کرونا نمیگیرند، بلکه گفته چینیها به این باور رسیدهاند. عبارت به گونهای بود که شما تلقیتان این بود که ایشان قبول دارد، اما به نوعی طراحی شده بود که راه فرار باز باشد.
نکته دیگر، تا این لحظه انکار مرگ این دو نفر اعلام شده به دلیل کرونا توسط کسانی از این گروه است. در یکی از آخرین یادداشت در کانال مزبور، آمده است «میگویند دو نفر مردند. خدا رحمتشان کند مگر قراره کسی نمیره روزی بیش از هزار نفر در ایران میمیرند، ولی مردن آنها با کرونا ثابت نمیشود». بعد هم خبردهنده را فاسق خوانده که طبق آیه «إن جاءکم فاسق…» خبرش محل اعتماد نیست. رسم این قبیل جریانها، غالبا استفاده از همین روش انکار است تا بتوانند برای مدتی شک را نسبت به اظهارنظرهای وزارت بهداشت و پزشکان ایجاد کنند. اگر بعدا انکار کردند، موضع آنها تأیید شده، اگر هم ثابت شد، دیگری کسی به یاد ندارد که این افراد وقتی آن را انکار کردهاند.
روز اول اسفند هم گزارشی با عنوان «تأملی در باره ظهور کرونا» در قم توسط شخصی به نام محمدرضافلاح در کانال عباس تبریزیان انتشار یافت که اصل ماجرا را کاملا دشمنانه و سناریویی طراحیشده دانست که با هدفهای مشخص شکل گرفته و آن هم کوبیدن مرشد این جریان یعنی آقای تبریزیان است. در این تحلیل، از «تفکر ناب و بومی» و «نبرد تمدنی اسلام و کفر» در جریان کرونا یاد شده و از «امتداد ارادههای نظام بهداشت جهانی» برای سلطه بر سرنوشت ما، سخن به میان آمده است. در اینباره، به برخی از جملات رهبری هم درباره شگردهای دشمن برای تسلط بر مسائل فرهنگی هم استناد شده که البته ربطی به مورد خاص ندارد. در این یادداشت تأکید شده که «تنها ایران است که می تواند در سطوحی … این سناریو را کشف کند». نویسنده نگران «انفعال قم» در برابر این تبلیغات در زمینه کروناست، و باطل السحر آن را «طب سنتی اسلامی» میداند و به «قاطع جنگیدن» توصیه میکند.
در یادداشت دیگری در این کانال که بیش از یکصدهزار فالور دارد، با عنوان «کرونا، دشمن و انتخابات» بحث از کسینجر آغاز شده، و از تلاشهای آنها برای انتشار بیماریهای موزی مانند کرونا یاد شده است. انتشار این بیماری که در این یادداشت وجودش مفروض گرفته شده، در موقع انتخابات، حساس دانسته شده «انتخاب زمان و مکان همواره دو نقطه راهبردی در برنامههای دشمن است» و عمدی تصویر شده است. سپس گفته شده که «تمامی سازمانهای بینالمللی و جهانی سازمان ملل از جمله سازمان بهداشت جهانی شعباتی از آژانس امنیت ملی امریکا» هستند. سپس گفته شده است که «وزارت بهداشت ما طی ۴۰ سال دربست در اختیار سازمان بهداشت جهانی بوده است». آنگاه گفته شده، «کرونا آخرین حلقه نخواهد بود» چیزی که دستمایه «اتاق فکر لیبرالها» است. از قوه قضائیه انقلابی خواسته است که در این زمینه دست از اغماض بردارد و اقدام کند. دوستان انقلابی هم بیکار ننشینند و به جای برخورد تدافعی، هجومی عمل کنند.
چنان که ملاحظه مینمایید، در متن بالا، عقبه تاریخی این بحث، بامسأله تمدن، و نیز جنگ با غرب و سلطهگران و نیز ماهیت دانش اسلامی گره خورده است. پزشکی سنتی اسلامی به عنوان بخشی از جریان «تمدن اسلامی» [فرض شده] و از آنجا با انقلابیگری، و همین طور، تقابل با سلطه غرب و نهادهای وابسته به آن که بهداشت جهانی هم از آن دست است [گره خورده است].
همزمان، کلیپهایی در استفاده از داروی موسوم به امام کاظم (ع) که متعلق به همین گروه است، در حال انتشار است. در کلیپی که درباره کرونا در صبح دوم اسفند انتشار یافت، جوانی به نام مهدی سبیلی از مرکز طب امام صادق، ابتدا از بیماری کرونا یاد کرده که هر سال، یکی دو بار، یک مرتبه اعلام میکنند که فلان ویروس آمده و بعد از این که داروهایشان را فروختند، میگویند، آنها که مردند، علت بیماریشان چیز دیگری مثلا قند یا چربی بالا بوده است. بنابراین ماجرا، سرکار گذاشتن است. این که میگویند دست ندهید بیجهت است، من آمادهام با هر کسی دست بدهم، زیرا «اسلام هیچگاه نگفته است که به خاطر این بیماری با کسی دست ندهید و معاشرت نکنید». بعد میگوید، کرونا تأثیرش به خاطر ریه ضعیف است و برای درمان چه باید بکنیم؟ مشکل ضعف سیستم دفاعی بدن است که باید تقویت کرد. داروی این کار، داروی امام کاظم است که سیستم دفاعی را تقویت میکند، ترکیبش هم این است … که از مراکز سنتی دریافت کنید. ترکیبش از هلیله سیاه، شکر سرخ و مصتکی است. ترکیب چند موضع متفاوت را در این مصاحبه کوتاه میتوان دید. از انکار کرونا، تا نفی قرنطینه، توطئه مراکز طبی برای فروش داروهایشان و در عین حال، ترویج یک داروی سنتی به عنوان راه حل. جالب است که این تناقض گویی همزمان که ویژگی ذهنهای عقبمانده است، به روشنی دیده میشود.
و اما کرونا، از نظر گروههایی از جامعه که دلبستگی به آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون ندارند و از آن انتقاد هم میکنند، اما همچنان در چارچوبهای فکر عرفی وسنتی جاری هستند نیز جالب است. از زمانی که وزارت بهداشت توصیه به بحث قرنطینه در قم کرد، بیش از یک روز گذشت تا آن که اعلام شد در حرم حضرت معصومه، نردههایی نصب شده و در این زمینه تصویری هم منتشر شد که مردم نتوانند دست به ضریح بگذارند و از این طریق احتمال آلوده شدن به کرونا مطرح باشد. اما هنوز چند ساعتی نگذشته بود که مدیریت حرم این خبر را تکذیب کرد و گفت که بحث ضد عفونی کردن همیشه مطرح بوده، و این هم یکی از همان موارد است، یعنی این که ارتباطی با بحث کرونا ندارد: «مدیریت روابط عمومی و تبلیغات آستان مقدس به دنبال انتشار برخی از شایعات به ویژه تصویری که نشان از قرار دادن میلهای در جوار مضجع شریف است طی جوابیهای مطرح کرد: ضریح مطهر همواره و در برخی از شبها ضدعفونی میشود که در این ایام برای رعایت بیشتر بهداشت عمومی تعداد آن افزایش یافته است. امروز نیز گرد ضریح مطهر به شکل موقت میلههایی قرار داده شد تا خادمان بارگاه حضرت، ضریح مطهر را ضدعفونی کنند و اکنون زائران به صورت عادی در حال زیارت ضریح هستند». این خبر و تکذیب آن، حکایت از نوعی تعارض در دیدگاههاست که عملا روی این بحث تأثیر گذاشت. این مسأله حتی در گروههای تلگرامی هم انعکاس یافت.
شهاب الدین حائری در گزارشی مفصل که متن آن در گروه حوزه علمیه مطرح شد، سعی کرد ثابت کند منافاتی بین رعایت جنبههای معنوی و مقابله با ویروس کرونا نیست. مشکل چیست؟ این نویسنده میگوید: «واقع امر آن است که پزشکان چنین تماسهایی را در شرایط فعلی موجب گسترش ویروس بسیار خطرناک کرونا که ممکن است با دست آلوده به ضریح منتقل شده باشد میدانند. از طرفی منع مردم از دست گذاردن و بوسیدن ضریحی که بارها برای شفای امراض جسم و روح آن را عاشقانه لمس نموده و بوسیدهاند نیز ممکن است موجب تضعیف اعتقاد مردم شود» حالا سوال این است که چه باید کرد؟ نویسنده که طرفدار قرنطینه و رعایت توصیههای وزارت بهداشت است، با تمسک به چند حدیث نتیجه میگیرد که «هیچ دلیلی نداریم که به استناد آن، ضریح مطهر، آلوده به ویروس و سبب انتقال آن نشود که البته این امر از طریق پزشکی نیز قابل اثبات و تجربه است، لذا همانگونه که از ملوث نمودن ضریح مطهر به پلیدیها نظیر خون و جلوگیری میشود، بجاست از آلودگی محتمل آن به منشأ امراض مهلکی مثل ویروس کرونا هم جلوگیری شود».
روز جمعه هم از طرف وزیر ارشاد توصیه شد که بهتر است توصیههای وزارت بهداشت عمل شود: «از مراجع حوزه و تولیتهای مراکز مذهبی خاضعانه میخواهم که در مواجهه با کرونا، در مراکز تحت تدبیر، توصیههای وزارت بهداشت و درمان و علوم پزشکی را مبنا قرار دهند و از هر گونه تصمیم اختصاصی پرهیز کنند مباد بانه دیگری برای دینگریزی و دینستیزی پدید آوریم». این تقاضای خاضعانه، و نیز بحث دینگریزی، نشان دهنده عجز در برابر تصمیمات مدیران این قبیل مجموعههاست.
شب جمعه که مراسم نماز جماعت مغرب و عشا در حرم از سیما پخش میشد، موجی از جمعیت فشرده مشغول اقامه نماز شدند و این در حالی بود که منابع خبری، متمرکز روی انتشار ویروس کرونا در قم و رعایت مسائل بهداشتی بود. این تصاویر نشان میداد که در میان متدینین، هیچ نوع ترس و پذیرشی در این زمینه وجود ندارد. گویا انتظار این بود که مراجع، در این جریان ورود کرده و توصیه به رعایت قرنطینه بهویژه درباره حرم و جمکران داشته باشند.
پنج شنبه شب اول اسفند، دوستی هم از تهران برای بنده نوشت: «الان مکانهای زیارتی قم کانون آلوده کردن پنج قاره جهاناند. وزارت بهداشت با همه فشل بودن و فسادش «پیشنهاد» کرده که «موقتاً» رفت و آمد به این اماکن محدود شود؛ کاری که باید روزها پیش با قوت و فوریت انجام میشد الان پیشنهادی است در تعلیق که شاید بپذیرند و شاید نه! سوال من این است که مگر زیارت از مستحبات شما نیست؟ و مگر حفظ جان مسلمین از واجبات نیست؟ این چه کله شقی است که مدرسه بسته میشود، به درستی، ولی دور ضریح را نرده میکشند که اصلاً معلوم نیست یعنی چی؟ ولی درش را نمیبندند». نوشته ایشان وقتی بود که تنها عکس نرده انتشار یافته بود، اما چنان که گذشت، خبر نرده هم تکذیب و اعلام شد که مردم کماکان مثل قبل ضریح را زیارت میکنند. انتشار این متن در یکی از گروههای واتساپی که غالب حاضران روحانی هستند، سبب اختلاف نظر شد. برخی تأکید داشتند که تعطیل کردن مدارس و دانشگاهها درست نیست و باید به کار ادامه داد، اما برخی دیگر موافق قرنطینه بودند. البته، طبق توصیههای دینی و مذهبی، از دیروز در بسیاری از گروههای مذهبی که اغلب در فضای مجازی برای انجام کارهای قرآنخوانی و ختم صلوات در کنار هم هستند، توصیههایی برای دعا به درگاه خداوند هم وجود دارد. در لابلای آنها، گاه حکایات تاریخی هم مثل آمدن طاعون در سامرا، و توصیه مرحوم میرزای شیرازی به خواندن برخی از ادعیه هم هست. این قبیل کارهای دعایی، غالبا و همیشه میان مسلمانان بوده است.
دست کم گرفتن خطر و مشکل، در برخی از اظهارنظرهای رهبران دینی دیده میشود. برای مثال، صبح روز جمعه یک مصاحبه کوتاه در یکی از کانالهای تلگرامی از آقای آیتالله سید هادی مدرسی منتشر شد از داخل حرم که گویا برای زیارتش رفته بود، با ایشان صحبت شده بود. ایشان گفت مسأله به این صورتی که گفته میشود، ترسناک نیست. دو نفر در یک شهری با جمعیت بیش از دو میلیون نفر مردهاند، و این امری عادی است. در خیابانها مرده و مشکلی دیده نمیشود. ما باید کارهای عادی خود را داشته باشیم.
در همینحال، برخی حساسیت بیشتری نشان دادهاند. شب جمعه، از طرف آیتالله صانعی اعلام شد که در پاسخ به توصیه وزارت بهداشت، ایشان یک هفته درس خود را تعطیل میکنند. اندکی بعد، اعلام شد که آیتالله مکارم هم برای دو روز درس را تعطیل کردهاند. تا این لحظه توصیهای از سایر مراجع تقلید برای توجه به مسائل بهداشتی نشده و این دو مورد هم برای اعلان تعطیلی دروس است. مقایسه این واکنشها با آنچه در چین یا شهرهای دیگر دنیای توسعهیافته اتفاق میافتد، جالب است. برای مثال درباره کره جنوبی آمده است «با تأیید اولین مرگ ناشی از کرونا ویروس در کره جنوبی، مردم دو و نیم میلیون نفری شهر دائهگو، در خانههای خود قرنطینه شدند». خبر صبح دوم اسفند هم این بود که دانشگاه علوم پزشکی قم برای یک هفته تعطیل خواهد بود.
صبح جمعه که این یادداشت را نوشتم، روز انتخابات مجلس است و کانال اول تلویزیون، یکسره مشغول انعکاس اخبار انتخابات بوده و تا جایی که بنده دیدم، حتی یک اشاره کوتاه هم به بحث کرونا نشد. شاید عصر بعد انتخابات و وقتی دیگر.