بازگشایی مدارس و کودکان بازمانده از تحصیل
يكی از ناخوشايندترين مباحثی كه هر ساله با شروع سال تحصيلی در ايران و البته در بسياری از كشورهای ديگر مطرح است و برنامهريزان آموزشی به دنبال حل و رفع آن هستند، كودكان بازمانده از تحصيل هستند.
یکی از ناخوشایندترین مباحثی که هر ساله با شروع سال تحصیلی در ایران و البته در بسیاری از کشورهای دیگر مطرح است و برنامهریزان آموزشی به دنبال حل و رفع آن هستند، کودکان بازمانده از تحصیل هستند؛ کودکانی که در سن آموزشاند اما به دلایلی همچون اجبار حضور در بازار کار یا فقر مالی و اجتماعی خانوادگی از شور و هیجان مهر ماه و فراگیری آموزش باز ماندهاند. در اینکه دولت در حضور و بازگشت کودکان به مدرسه چقدر نقش دارد و چه وظایفی دارد، مهمترین و اصلیترین منبع آن قانون اساسی است که آموزش رایگان را برعهده دولتها گذاشته است. هر چند وزارت آموزش و پرورش به عنوان بخشی از بدنه سیاستگذاری و اجرایی دولت، اقداماتی در این زمینه داشته و تلاش دارد تا با آغاز سال تحصیلی به سرعت کودکان بازمانده از تحصیل را شناسایی کرده و به مدارس برگرداند اما آمارهای موجود از کودکان بازمانده از تحصیل نشان میدهد که این وزارتخانه به تنهایی نمیتواند این مسوولیت را به سرانجام برساند و نیاز است تا نهادها و دستگاههای دیگر در این مسیر آموزش و پرورش را همراهی و کمک کنند.
دادههای جدیدی که توسط موسسه آمار یونسکو (UIS) در مورد کودکان خارج از مدرسه منتشر شده است، پیشرفت اندکی را برای بیش از یک دهه تلاش در این زمینه نشان میدهد. حدود یک ششم جمعیت جهان کودکان در سن مدرسه(۶ تا ۱۷سال) هستند و این واقعیت نگران کنندهای است که اگر برای سال ۲۰۱۹میلادی تدابیر فوری اتخاذ نشود ۱۲ میلیون کودک در سن دبستان هرگز پا به مدرسه نخواهند گذاشت و اگر این روند ادامه پیدا کند در سال۲۰۳۰میلادی از هر ۶ کودک یک نفر از مدرسه ابتدایی و متوسطه خارج خواهد شد.
این دادهها همچنین حاکی از شکاف بین ثروتمندترین و فقیرترین کشورها در جهان است. براساس دادههای UIS 19درصد از کودکان در سن ابتدایی(تقریبا ۶ تا ۱۱سال) در کشورهای با درآمد کم در مقایسه با فقط ۲ درصد در کشورهای پر درآمد و حدود ۶۱ درصد از کل جوانان بین ۱۵ تا ۱۷ سال در کشورهای کمدرآمد در مقایسه با ۸ درصد در کشورهای پردرآمد در مدرسه حضور ندارند.
در ایران تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان بازمانده از تحصیل به عنوان کودکان کار شناخته میشوند که به دلیل حضور در شرایط کاری و برآوردن نیازهای مالی خانوادگی فرصت یا اجازه حضور در مدرسه را ندارند. تمهیداتی همچون مدارس ویژه آنان که در ساعاتی خارج از زمان کار آنان برنامههای آموزشی داشته باشند، میتواند یکی از راهکارهای بازگردندان کودکان کار به چرخه تحصیل باشد. البته نباید فراموش کرد که این کودکان با مشکلات عدیدهای برای ادامه تحصیل در خانوادههای خود مواجه هستند و حضور آنان در مدرسه باید در راستای توانافزایی علمی و مهارتی آنان باشد. بنابراین برنامههای حمایتی و جانبی که به توانمندی مهارتی و حرفهای کودکان و نوجوانان کار منجر شود، میتواند به شرایط کاری آنان نیز کمک کند.
در عین حال جز کودکان کار در کشور کودکان و نوجوانانی داریم که به سبب شرایط اقلیمی، آداب و سنن قومی، ناهنجاری خانوادگی و فقر اقتصادی از تحصیل بازماندهاند. شناسایی این افراد با مشکلاتی همچون در دسترس نبودن مکان زندگی(مناطق صعبالعبور)، مقاومت والدین و یا شرایط سخت تحصیل همراه است و ایجاد فرصتهای برابر آموزشی به کمک وزارتخانههای کشور، ارتباطات و فناوری اطلاعات، فرهنگ و ارشاد و… میسر است. امکاناتی که در اختیار نظام آموزشی کشور قرار دارد به حدی نیست که بتواند چه در تجمیع اطلاعات، چه شناسایی و چه در دسترسی به کودکان بازمانده از تحصیل به شکلی مطلوب و اثرگذار اقدام کند.
با وجود چنین موانعی است که برخی از صاحبنظران معتقدند؛ بستر آموزشی کشور برای تحصیل اجباری هموار نشده است و نمیتوان چنین قانونی را وضع کرد که خانوادههای دارای کودکان بازمانده از تحصیل پیگرد قانونی داشته باشند. هر چند این اجبار و پیگیری مطلوب است اما زمانی ماخوذ به نتیجه خواهد بود که دسترسی به مدرسه، معلم، محتوای آموزشی، امکانات و تجهیزات آموزشی و… در سراسر کشور با عدالت توزیع شده باشد. زمانی که مدرسه کپری و کانکسی، عدم فراگیری آموزش، تنوع مدارس، انواع فقرهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و عدم هماهنگی بین نهادهای مسوول در این کشور وجود داشته باشد باید دغدغه این را هم داشت که کودکانی از مدرسه رفتن و آموزش بازخواهند ماند. البته این کاستیها و کمبودها پوششی بر موجبات خانوادگی و قومی بازماندگی از تحصیل نیست اما بیتاثیر هم در شکلگیری آن نیست.
جان کلام آنکه بوی مهر ماه پاییز به مشام رسیده و شهر و کوی و برزن آن پر از هیاهوی یادگیری دانشآموزانی است که شوق آن را دارند که سال تحصیلی جدیدی را با امید و آرزو آغاز کنند. در حالی که در همین پاییز زیبای الوان و اشتیاق دانشآموزان کودکان و نوجوانانی را میبینی که با ترازو، گل، فال حافظ، شستن ماشینها، تکدیگری و… گذران زندگی میکنند و در دل گریه بر حال نزار خود میکنند.
انتظار میرود، دولت در برنامهها و سیاستهای آموزشی خود فصل مهمی را به کودکان بازمانده از تحصیل با فوریت ضروری تخصیص دهد.