سفرنامههای زنان قاجار نشان از وضعیت اجتماعی جامعه است
سفرنامهها یکی از منابع اصلی برای نگارش تاریخ است. در سفرنامهها به انبوهی از اطلاعات مهم دست خواهیم یافت که حاصل تفاوت نوع نگاه سفرنامهنویسان و مورخان است.
سفرنامهها یکی از منابع اصلی برای نگارش تاریخ است. از دوره قاجار سفرنامهنویسی و نگارش خاطرات به یک جریان فراگیر تبدیل شد که افزون بر مقامات سیاسی، بازرگانان، شاه، درباریان، حتی زنان نیز به نگارش آن روی آوردند. زنان به عنوان نیمه مغفول مانده در طول تاریخ ایران از یک سو، کمتر به نوشتن پرداختهاند و از سوی دیگر نیز کمتر مورد توجه مورخان قرار گرفتهاند. تا پیش از انقلاب مشروطه خواندن و نوشتن از سوی زنان رایج نبود. در این میان سفرنامههایی که از سوی زنان به رشته تحریر درآمده، حائز اهمیت دو چندان است.
زنان بنا به نگاه غالب در تاریخ ایران و رواج تواریخ درباری و سیاسی، مورد غفلت واقع شده و خود آنها نیز مجالی برای ظاهر شدن در کسوت یک تاریخنگار و یا نویسنده را نداشتند اما پس از تحولاتی که به دنبال آشنایی با دنیای غرب، رفت و آمد ایرانیان به کشورهای خارجی، ترجمه آثار اروپایی، گسترش انجمنها و مدارس روی داد، زنان به فعالیت در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و بعضا سیاسی روی آوردند و برخی از آنان نیز به نگارش خاطرات و سفرنامه پرداخته و آثاری از خود به جای گذاشتند.
آشنایی جدی ما با مظاهر تمدنی جدید در دوره ناصری بود اما جامعه با چالشهای جدی در حوزه روابط اجتماعی و فرهنگی مواجه بود. زنان هنوز حق خواندن و نوشتن را نداشتند و حتی در دوره مشروطه که آزادیهای فراوانی به نسبت عصر ناصری وجود داشت، به مکتب رفتن زنان همچنان مخالفان سرسختی داشت. علاوه بر نگاه سنگین اجتماعی، خانوادهها نیز با این مسائل ناآشنا بودند و از این کار جلوگیری میکردند.
در اینجا با سفرنامههایی سروکار داریم که دارای حاشیههای تحقیقی بسیار سودمندی هستند که شاید نتوان به آسانی به همه آن در جای دیگری دست یافت. انبوهی از اطلاعات جغرافیایی و تاریخی در مورد افراد و منازل بین راه ارائه میدهد که نشان از فرهیختگی و دانش آنهاست. برای پی بردن به اهمیت این سفرنامهها و نویسنده آنها باید به بافت و بستر اجتماعی زمان این سفرنامهها نگاهی بیندازیم.
حال از زاویهای دیگر به این موضوع نگاه کنیم. مسافرت به ویژه مسافرتهای طولانی، با خطرات متعددی روبهرو بوده است. وسایل حمل و نقل بسیار کم بوده و راههای ارتباطی ناامن بودند. راهزنی و دزدی در اکثر مناطق و راههای ایران وجود داشت. عمال حکومتی تعدیات متعددی به مردم عادی و مسافران داشتند. این موارد مربوط به داخل ایران بود و برای خارج از ایران با مشکلات بیشتری مواجه بودند. زبان ارتباطی با دیگران فرق میکرد.
اگر چه تهیه آذوقه و اسباب مسافرت در داخل ایران و در نزدیکی مرزها صورت میگرفت اما در خارج از ایران تهیه ملزومات سفر به سختی انجام میشد. مسافران در بسیاری از موارد با قحطی و گرانفروشی مواجه بودند. همه اینها و مسائلی دیگر، سبب میشد تا مسافرتهای غیرضروری نه تنها برای مردان در داخل مرزها کم باشد بلکه در خارج از مرزهای ایران به صورت بسیار محسوس کمتر شود. از سویی دیگر زنان برای هر امری در این دوره به اذن و اجازه شوهر یا پدر احتیاج داشتند و معمولا حتی به بازار رفتن آنها به همراه همسران یا پدرانشان است.
کتاب «سفرنامه همسر عمادالملک به مکه» با عنوان فرعی «روزنامه سفر خیریت اثر سرکار نوابه علیه عالیه حاجیه شاهزاده خانم به مکه مکرمه» است. این شاهزاده خانم قاجاری سفر خود را از چهارشنبه بیست و یکم شعبانالمعظم سال ۱۳۰۳ق شروع میکند و در یازدهم ذیحجه سال ۱۳۰۴ ق به طبس برمیگردد.
نخست عنوان سفرنامه دختر مبارکمیرزا و دوم سفرنامه همسر عمادالملک. با توجه به دلایلی، راه دوم برگزیده شد. مبارک میرزا اگرچه پسر محمود میرزا قاجار و در واقع نوه فتحعلیشاه است اما گویا در قم ساکن بود و به ویژه در دو دهه اواخر عمر خود به خدمات دولتی کمتر اشتغال داشت.
از سویی دیگر عمادالملک برای مدتها حاکم تون و طبس بود و ناصرالدین شاه در ازدواجش با این شاهزاده خانم دخیل بود. همسر عمادالملک بیش از هجده سال از ورودش به طبس میگذشت که تصمیم به این سفر میگیرد و در واقع در مدت این هجده سال، هیچ ملاقاتی با پدرش نداشته است و از آنجایی که مادرش نیز با او در طبس و در خانه عمادالملک زندگی میکرده، پدرش زن دیگری نیز اختیار میکند. لذا طبیعی است با توجه به این توضیحات برگزیدن عنوان همسر عمادالملک مناسبتر و گویاتر از دختر مبارکمیرزا باشد.
گردآورندگان این سفرنامه بر این باورند که سفرنامه همسر عمادالملک به چند دلیل دارای پیچیدگیهای خاصی بود. نخست آنکه این سفرنامه توسط یک شاهزاده خانم قاجاری نوشته شده است که اگرچه اهل فضل و ادب بود؛ اما جملههای نامفهوم و اغلاط املایی فراوانی داشت.
دوم اینکه میرزا محمدعلی موسوی که تحریر این سفرنامه را برعهده داشته است علاوه بر اینکه یک کاتب محلی است، چندان جایگاهی در میان کاتبان دوره قاجار ندارد. سومین ویژگی که اهمیت بسیار دارد، حاشیههایی است که توسط ابوالقاسم عمادالممالک نگاشته شده و در بیشتر موارد به نوعی تصحیح انجام داده است. با وجود این، باز به موارد فراوانی برخواهیم خورد که نیاز به تصحیح دارد.
کتاب «سه روز به آخر دنیا» سفرنامه شاهزاده خانم قاجاری دومین جلد از مجموعه «سفرنامههای قدیمی زنان» است که به کوشش نازیلا ناظمی از سوی نشر اطراف منتشر شده است.
«سه روز به آخر دنیا» تنها ماجرای یک سفر زیارتی نیست، بلکه داستان یک زندگی است. زندگی یک زن درباری که لایهای ناپیدا را آشکار میکند. نام او را نمیدانیم، چون در تمام کتاب هیچوقت او را به نام خطاب نمیکنند، اما براساس نوشته خودش از اصل و نسبش به خوبی آگاهیم. او دختر شاهزاده مبارکمیرزا، نوه شاهزاده محمودمیرزا و نوه فتحعلی شاه قاجار است و از سمت مادر نوه نادرشاه افشار محسوب میشود.
این کتاب در آغاز به نسبنامه و اذن حضرت والا اشاره میکند. سپس در چهار فصل به بیتماشا نبود، قطعهای از جهنم، عمارت روی ناف حوا است، نه صدای شتری و نه تعال عربی میپردازد. در پایان نیز حاشیه ابوالقاسم عمادالملک بر سفرنامه شاهزاده خانم آمده است.
شاهزاده خانم قاجاری زنی است باسواد، آشنا به شعر و ادبیات، هنرمند و قطعا زیبا؛ چون آوازهاش به ناصرالدینشاه میرسد و در پانزده سالگی به نامزدیِ شاه درمیآید. این نامزدی به انجام نمیرسد و آنطور که خودش مینویسد «بغض بزرگان مانع گردیده» پس از سه سال نامزدی به هم میخورد و شاهزاده خانم در سن هجده سالگی به دستور ناصرالدینشاه به عقد عمادالملک حاکم پنجاه و چند ساله بسیار ثروتمند و معتبر تون و طبس درمیآید. پس از چند سال دشمنیهای زنان دیگر عمادالملک و مرگ دو برادرش و دلتنگیهای شاهزاده خانم او را به عزیمت به مکه و عتبات مصمم میکند.
سفرنامه شاهزاده خانم با ورود زائران به کشتی و سپس در راه بازگشت که از مسیر جبل اتفاق میافتد، رنگ و بویی دیگر پیدا میکند. ازدحام مسافران و به گِل نشستنهای مکرر کشتی و بدتر از همه مرگ و میر زائران و انداختن اجساد به دریا تا حمله راهزنان به کاروان در راه جبل، چنان دقیق و شفاف توسط شاهزاده خانم توصیف شده که میتوان تمام آن وقایع را بسیار واضح در ذهن مجسم کرد. استفاده درست و به موقع مولف از شعر، ضربالمثل و طنز و ذکر وقایع تاریخی با نثری ساده و روان را باید از جمله دلایل جذابیت سفرنامه دانست.
در آخرین صفحه سفرنامه، یادداشتی به قلم ابوالقاسم عمادالممالک پسر محمدباقر عمادالملک، همسر شاهزاده خانم به تاریخ ۱۳۱۷ هجری وجود دارد که در آن تصریح میکند این سفرنامه، روزنامه سفر حاجیه شاهزاده خانم به مکه معظمه است که به قلم خود شاهزاده خانم نوشته شده است. از سویی در انتهای سفرنامه آمده که این نسخه به دستور شاهزاده خانم توسط میرزا محمدعلی الموسوی به تاریخ ذیقعده ۱۳۱۷ هجری قلمی شده است.
کتاب «چادر کردیم رفتیم تماشا» سفرنامه عالیه خانم شیرازی همزمان با حکومت ناصرالدین شاه نگاشته شده است. این کتاب با ویرایش زهره ترابی از سوی نشر اطراف منتشر شده است. سفرنامه عالیه خانم شیرازی همزمان با حکومت ناصرالدین شاه نگاشته شده است. در بخش اول نویسنده در مورد شروع سفرش از کرمان، رفتن به بمبئی و سختیها و ماجراهای سفر حج و عتبات مینویسد. در بخش دوم با پایان سفر حج و رسیدن به تهران نوع نگارش سفرنامه تغییر میکند.
عالیه خانم شیرازی مدتی طولانی در دربار ناصری میماند. روزنگاریهای دقیق نویسنده به عنوان یک غریبه از دربار ناصری، تصویر خواننده از وضعیت حاکمیت در آن دوره را کامل میکند. اطلاعات ما از زندگی پادشاهان قاجار بهطور معمول از نوشتههای نزدیکان شاه به دست میآید اما نویسنده این سفرنامه از آشنایان دور خانواده شاه بوده و به خاطر سکونت در کرمان مراوده زیادی با آنها نداشته است. به همین دلیل آنچه در این برخورد از دربار و حرمسرای ناصرالدین شاه دیده و نوشته با روزنگاریهای دیگری که خواندهایم متفاوت است.
یادداشتهای علویه خانم از او تصویر زنی شجاع، مستقل و جسور را ساخته که بدون همراهی شوهر و فرزندان عازم سفری سخت و طولانی شده برای به دست آوردن آنچه میخواسته گاهی با مردان جنگیده گاهی وارد مذاکره شده و گاهی راهش را جدا کرده است. عالیه خانم شیرازی با بزرگان و افراد سرشناس آشنایی داشته و در سفرش با آنها دیدار کرده است. در سامرا به خانه میرزای شیرازی میرود و در تهران مهمان ناصرالدینشاه میشود. جنگیشاه، پسر آقاخان محلاتی در بمبئی برایشان گاری میفرستد و نصیرلشکر در کرمانشاه از او پذیرایی میکند.
با بررسی این سه سفرنامه دوره قاجار به این نتیجه میرسیم که روایتهایی که در سفرنامهها به نسلهای بعد و عمدتاً پژوهشگران تاریخ منتقل میشود، آنها را قادر میسازد تا در پژوهشهای خود، به مسائل کمتر مورد توجه اجتماعی، فرهنگی و گاه اقتصادی بپردازند. نگاه از بیرون سفرنامهنویسان به مسائلی که برای مورخان معاصر، عادی تلقی میشود، حائز اهمیت است. شاید بتوان گفت در سفرنامهها به انبوهی از اطلاعات مهم دست خواهیم یافت که حاصل تفاوت نوع نگاه سفرنامهنویسان و مورخان است. حال اگر نویسنده سفرنامه زن باشد به دلیل نوع نگاه، دقت و ظرافت در ثبت جزئیات امور، این اهمیت دو چندان خواهد شد.