
مردم الجزایر و سودان: إرحلو جمیعا / همگی گم شوید
یازدهم آوریل عمر البشیر رییس جمهوری سودان سرنگون شد. چند روز پیش از آن، بوتفلیقه رییس جمهوری الجزایر هم از قدرت کنار گرفت. این رویدادها امتداد تجربه جدیدی از انقلاب را به نمایش میگذارند.
۱- پیش از این سیاستهای انقلابی در رویاپردازی ژاکوبنی تجسم مییافتند؛ به عنوان آخرین نمونه میتوان به انقلاب ۱۹۷۹ ایران اشاره کرد. اما انقلاب میخک در پرتقال، انقلابهای مخملی در شرق اروپا و انقلاب لاله در گرجستان، اکراین و قیرقیزستان که درنهایت به تعمیق دموکراسی انجامیدند، تجربه جدیدی از انقلاب را به نمایش گذاشتند؛ تجربهای عاری از خشونت پیشاانقلابیِ مردم و دیکتاتوری پساانقلابی رهبران. بهار عربی تجربه سومی بود که خاورمیانه را درنوردید؛ انقلابی بدون سوژه ممتاز، رهبری واحد و ایدئولوژی همهگیر. انقلاب تا آستانه خلوت دیکتاتوریها پیش رفت و آنها را یکی پس از دیگری از تخت به زیر افکند. اینکه چرا انقلاب به کودتای سیسی در مصر، هرجومرج در لیبی و جنگ نیابتی حوثیها در یمن علیه دولت برآمده از انقلاب انجامید، دلایلی دارد که نباید آنها را در افق ضرورت دید. یعنی هیچ نسبت ضروری میان نفس بهار عرب و ظهور دگرباره دیکتاتوری و هرجومرج نبود، بلکه رویدادهای بعدی جنبه حادثی داشتند.
۲- یازدهم آوریل عمر حسن البشیر رییس جمهوری سودان سرنگون شد. بشیر قبل از سرنگونی در فکر تغییر قانون اساسی برای شرکت در انتخابات نمایشی ۲۰۲۰ بود. اما در اوج تظاهرات مردم، ارتش وارد صحنه شد و قدرت را قبضه کرد. چند روز پیش از آن، شبکه الجزیره در آخرین ساعات دوم آوریل خبر مهمی را گزارش کرد، خبر استعفای عبدالعزیز بوتفلیقه رییس جمهوری الجزایر که وی هم رویای ریاست مادام العمر را در سر داشت. درواقع قیام میلیونی مردم الجزایر در ششمین هفته خود در ۲۹ مارس به کنارهگیری بوتفلیقه از قدرت انجامید. یک هفته پیش از آن، تجمع دو میلیونی مردم باعث شد که فرماندهان نظامی پشت بوتفلیقه را خالی کنند. ارتش اعلام کرد که مردم در خواستههایشان برحقاند و ظاهرا میانجی گذار از دیکتاتوری به دموکراسی شد. همین امر به مردم سودان انگیزه داد تا در روز ۸ آوریل خود را به مقابل ستاد ارتش رسانند برای مخیر کردن ارتشیان به انتخاب یکی از دو گزینه: دیکتاتور یا مردم. با اینکه در هر دو کشور فرماندهان فرصتطلب آماده سرقت رویاهای مردم بودند، اما تجربه مصر به مردمان دو کشور یاد داد که چگونه ارتش را به ابزار تغییر و انقلاب تبدیل کنند. در الجزایر یک دولت انتقالی غیرنظامی بر سر کار آمد و در سودان براثر فشار مردم، فرمانده کودتا یک روز پس از سقوط البشیر از مقام ریاست شورا کناره گرفت. به رغم نقش ارتش در سقوط البشیر و استعفای بوتفلیقه، به نظر میرسد عصر کودتاهای کلاسیک به سرآمده است.
۳- بوتفلیقه به شیوه اغلب دیکتاتورها و بهرغم بیماری نفسگیرش حاضر به دست کشیدن از قدرت نبود و در همین اواخر که با شورش مردم مواجه شد التماس میکرد که یک سال دیگر به وی فرصت دهند تا اصلاحات بزرگی به عمل آورد. یعنی کاری را که در عرض بیست و اندی سال نکرده بود حالا میخواست در یک سال انجام دهد. وقتی پرده از قدرت نمادین و پوشالی دیکتاتورها برمیافتد به چه موجودات رقتانگیزی تبدیل میشوند. عمر البشیر هم همیشه ادعای آمادگی مذاکره با مخالفانش را داشت بیآنکه اعتنایی به آنها بکند. دیکتاتور وقتی هم حاضر به مذاکره باشد، مذاکره را برای حفظ خود میخواهد، نه یافتن راهی برای گردش قدرت. چندی پیش حسن اسماعیل وزیر اطلاعات و ارتباطات سودان در گفتگویی با الجزیره با اشاره به امتناع مخالفان از مذاکره با حکومت بشیر گفت: «اگر صد سال مذاکره کنیم بهتر است از این است که یک سال مقاتله کنیم». در هفته آخر حکومت بشیر دهها نفر به خاک افتادند تا معلوم شود سخنگوی دولت چه میگوید.
۴- مردمی که عمر البشیر آنها را از مفهوم مردم کسر کرده بود، دسامبر گذشته به عامل تحقق امر سیاسی تبدیل شدند. نظم سلسلهمراتبی مستبدانه، ابتدا با اعتراض به قیمت نان به لرزه افتاد، سپس کار به شعار آشنای جهان عرب کشید: «ملت میخواهد رژیم را سرنگون کند» (الشعبُ یریدُ اِسقاطَ النظامِ). جواب دیکتاتور مادام العمر روشن بود. حسن البشیر تظاهرکنندگان را خائن نامید تا قدرت مهیب دولت در تشخیص خیر و شر را یادآوری کند. به گفته بشیر تظاهرکنندگان خائنان، دستنشاندگان و مزدورانی بودند که تنگناهای معیشتی را بهانه تخریب کردند (أن الخونه والعملاء والمرتزقه یستغلون الضائقه المعیشیه للتخریب). همان گفتار آشنای دیکتاتورها. اینکه عصیان گرسنگان ربطی به خالی بودن شکمها ندارد، محصول فتنهانگیزی دشمنان نامریی است. عمر البشیر در پنج ماه گذشته جان دهها نفر از شهروندان کشورش را گرفت. به استثنای چند کشور، در هر جای جهان اسلام وقتی مردم بخواهند میانتهی بودن قدرت را به حاکمان یادآوری کنند، چارهای جز مواجهه با قطعیت مرگ را ندارند. سودان نیز از این امر مسثتنا نبود و کشتن شهروندان نیز مثل همیشه به بهانه توطئه دشمنان صورت گرفت؛ حال آنکه خودکامگانی چون او خود نماد شرارت هستند. شرارت در نگاهی است که پیرامونش را شر میبیند.
۵- انقلابهای اخیر الجزایر و سودان نه سازمان یافته بودند و نه استراتژی بزرگ داشتند. بر این اساس نباید گمان کرد که توده بیشکل در هر مرحلهای از مبارزه بسیار بیشتر از مردمی که به مقام دموس تشرف یافتهاند، قافیه را میبازد. واقعیت این است که شورشها و انقلابها میتوانند بیهیچ تشکلی از هیچ آغاز شوند، آنهم در وقتی نامنتظر و در مکانی نامعلوم. انسانها پیش از پدیداری رخداد، ذاتی بنام «سوژه تغییر» ندارند، آنها در جریان رخداد است که سوژه میشوند.
یارپاق یکی از اندیشمندانهترین نشریاتی است در یکصدسال گذشته در ایران متتشر شده است. مشکا این آقای عباسیکه معمولن پادوی امنیتیای چون مهدی عباسی این است که به جای اشاره به متنهای درخشان آقای طاها که معمولن بر محور عدالت و آزادی دور میزنند, به همسایه بغل دستی ایشان استناد کرده.
نمیخواهم در مورد متن نظر بدهم، برای من مهمتر این است که چرا باید وبسایت میدان که منعکسکنندهٔ نظرات نیروهای ترقیخواه است، چرا باید متنی از کسی منتشر کند که من به شخصه در نشریهٔ وی به نام یارپاق شاهد متنهای به شدت نئوفاشیستی بودم. متن محتوای خاصی ندارد و فقط به زیور کلمات مد روز قشر خاصی از مردم، که از قضا مخاطبان میدان هم از این قشر هستند، آراسته است. اما کافی است از آقای طاها خواهش کنیم آرشیو نشریهٔ یارپاق را در اختیار ما بگذارند تا ببینیم چگونه این نشریه محل نشر آراء نئوفاشیستی قومگرایانی است که عمدتاً در قالبی موجه ولی بعضاً بسیار علنی خطرناکترین افکار را اشاعه میدهند. آقای ایواز طاها منظور من را خوب متوجه میشوند. کافی است به همکاریهای نزدیک ایشان با شاعران نئوفاشیستی چون سعید موغانلی اشاره کنم. همچنین شعری از شاعر و دوست آقای طاها میآورم تا نشان دهم منظور من از نئوفاشیسم چیست. برای ترجمه لطف کنید از آقای طاها کمک بگیرید:
بیز بویوق آی ایتیم… (سعید موغانلی)
چیچکله، چیچک کیمی
قورشونلا، قورشون
هرنه ماس ماوی اولا بیلمز ده
سیمنت سلول لاردا جان چورودوروک…
اورک قانی ایچیریک
آجلیق ائدیریک
هرنه یئرلی یئرینده جه
بیز بئله بیر دلی ییک.
سنین ده یئرین دارالدی می گئن تومان گَده؟
کورپه دوغراماقدان باشین اَیینمیش
ترور شلپی سی ایله بله میش سنی او سوپا،
قان ایچن آپو. بیز بویوق آ، آی ایتیم
سن مارشیمون دولو
سن سیمیتقو توخومو
هادیر اولسانا!!!
بیر گوزوموزده گول بئجردیریک
بیرینده گولّه
و گول له قارشیلاییریق اوزان عاریفی، آشیق صفایی نی
و گولّه سانجیریق «کایا» لیقلارا
مختومقولونون تورکمن آتی یلا
و اورمودان کئچن آتلی ایله
و ناظیم حیکمتین روزگار قانادلی آتلی لاریلا
و قیر آتین بئلینده آتیلا بابا
حضرتی علسگرین قوپوزو چیگنیمیزده
و حضرت قورقودون دوعاسی باشیمیز اوسته
گلیریک اورمودان، سولدوزدان کرکوکا
قیبریسدن چئچئنه
و سین کیانکدان حضرت چنگیز خانین زیارتینه
کوچوک آپو دئدیگین قیناغیمیزدا سیچانا بنزر قارتالیق
اَر توغرولون قورد ـ قارتالی ییق
قیزمیش قافلانیق.
سویوموشوقسا دا
اوستوموزه کول سپدیلر
باجیسیندان کئچمه ین کوروشچولار
و قحبه خانا گوزتچی لری توشمال زندیه لر.
دوشلرینی
گول له یه وئرمه
آرازا قان ایچیرمه
ایچیرسه قانلی سود ایچسین اوغلوموز آراز
قانی قانلا یومویاجاقسا قوی آجیندان اولسون
آتاسی دئییل، وطن نامینه بویوسون
«بیز وطن مجنونو، ائل عاشیقی، صولح عسگری ییک
بیز وطن نامینه اولسک، دیریلردن دیری ییک.»
یانی بویله اینسانیق
دلی ییک، قریبه عاشیقیک
گاندی یه قرنفیل سپیریک
چه گوارایا چاس قووزاییریق
کومونو دا سئویریک مارکسی دا
کمونیست دئییلیک البت
زهله میز گئدیر…
و اوتانیریق جینایتلریندن.
ابوالفضلی ده سئویریک ایکی قات داها
ائلچی بی لیگینی ده
ایکیلی سئودا
کوهنه بئیین تملچی دئییلیک یقین
دموکراتیق، سوسیال دموکرات،
ویتنامدا کورپه لری دوغرامیریق آنجاق
سارترلا خیابان یوروشونه چیخیریق
فوکوهامایلا دوشونوروک
کافکایلا یالقیزیق، جویسلا پریشان
مارکزله، ساعدی نین سحیرلی رئالیزمینی
بیز یاشاییریق
بیز یارادیریق کامونون پوچلوغونو
بیز نهیلیستیک
بیز سوسیالیستیک،
بیز ناسیونالیستیک.
بیز ایستک
ایستکلی نیفرت
و او پیستیکلی اورک
بیز سئویلیریک ده
یانی کلاشینکوفلا ائولندیکده
کالیبرله سئوشدیکده
اوغلوموز تانگ اولور
قیزیمیز کروز.
[…]
دین نامینه ایستانبولو فتح ائتدیک
قیبریسه گیردیک
فاتح جه سینه
دیلیمیز بابیر مسجیدینده سوی سویله دی
و گویچک بیر نازلی نین دالینجا آوروپایا یوگوردوک
یوگوردوک آت ایلا
آتیلا ایلا
… و بئله جه حضرت چنگیزی دوغدو آنام
ساغ اولسون آنام، ال لرینه ساغلیق
گوزون آیدین ارتوغرول
گوزون آیدین قیز اِاِ… تومروس
ال لریندن اوپورم
بوغدوغون کوپگین دیشی باتماسین ـ دئیه ـ
گون آیدین پاشالار
گون آیدین بای لار
آپو دئدیگین کوچوک قاتیل،
قورد قارتال جایناغیندادیر
راحات یاتسین بویلو آنالار
راحات اویسون کورپه جوجوقلار
سون بئشیک باجیلار
راحات اویسون لوطفاً؛
قوردلار اویاقدی …
جالب بود