هدف تحریمها فشار بر مردم برای شورش است
فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و استاد دانشگاه در مصاحبه با یورونیوز می گوید که هدف تحریم های امریکا علیه ایران، تحت فشار قرار دادن مردم برای شورش و تغییر حکومت است.
به گفته او «فکر میکنند با زیر فشار قرار دادن مردم، باید از آنها مردمی ساخت که برای تغییر اساسی در کشور اقدام کنند این روش قابل قبولی برای آزادیخواهان نیست اما ممکن است چنین اتفاقاتی بیفتد.»
دور تازه تحریم های امریکا علیه ایران روز یکشنبه، ۱۳ آبان آغاز شد که بخشهای کشتیرانی، مالی و انرژی ایران را شامل میشود و دومین رشته تحریمهایی است که از زمان خروج آمریکا از توافق هستهای با ایران به اجرا در میآید.
بر این اساس کشورهایی که واردات نفت از ایران را متوقف نکنند و همچنین شرکتهایی که به داد و ستد به نهادهای تحریم شده ایرانی ادامه بدهند تحریم خواهند شد. با این حال هشت کشور از این تحریم ها فعلا معاف میشوند تا بتوانند به طور موقت به واردات نفت از ایران ادامه بدهند.
فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه تهران درباره تاثیر این تحریمها بر اقتصاد ایران میگوید: بی تردید این تحریمها برای اقتصاد ایران که مقدار زیادی وابستگی به درآمدهای برونزا مثل درآمدهای نفتی دارد تاثیر منفی دارد. نرخ رشد و اشتغال را پایین میآورد و سطح خدمات اجتماعی و رفاهی و خدمات مورد نیاز مردم پایین میآید.
عضو کانون نویسندگان ایران که بررسیهایی را در این زمینه انجام داده میگوید: من از کسانی بودم که این بررسی را انجام دادم و به این نتیجه رسیدم که این تحریم ها مثل تحریم های عراق بیشترین فشار را بر دوش مردم می آورد آن هم مردم کم توش و توان. دولت ها می توانند به نوعی با تحریم مقابله کنند حالا اگر دولت ها معتقد به دموکراسی باشند و پاسخگوی نیاز مردم، یک جور واکنش دارند اگر غیر از این باشد و با اعتراضات مردم روبرو شوند جور دیگری واکنش نشان میدهند. اما حتما اینطور نیست که دولتها دستها را بالا ببرند و تسلیم شوند. بیشترین فشارها اما بر مردم وارد میشود.
به گفته فریبرز رئیس دانا «هدف تحریمکننده این است که با این فشارها، مردم را به شورش و غلیان وا بدارد و رژیمی که نمیپسندد را توسط فشارهایی که بر مردم میآید و واکنشهای مردم بر این فشارها، از سر راه خود بردارد. مردم لزوما اما با این برنامه وارد کنش نمیشوند و اگر بشوند لزوما موفق نمیشوند چون برنامه و سیستمی ندارند. این وسط واکنشهای دولت هم باید محاسبه شود برخی از این واکنشها سرکوبگرایانه است و متوقف میکند و برخی از واکنش ا هم تدبیرگرایانه است و دولت میتواند با تدبیرهایی آثار تحریم را به ویژه تا آن جایی که دامن خودش را میگیرد از میان بردارد. تجربه عراق را من با دقت نگاه کردم تجربه ایران را هم همین طور و سیاستهای متعددی دولتها برای مقابله با تحریمها در پیش میگیرند ولی فشار تحریمها یشتر بر دوش مردم است.
آنطور که رسانه های ایران گزارش داده اند اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور ایران نسبت به «احتمال کاهش شدید قدرت خرید مردم در سال آینده» هشدار داده و گفته که «در دوران اعمال تحریمهای جدید دو خطر بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم کشور را تهدید میکند».
فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان می گوید: در فاصله ۴ ماه یک دفعه متوسط قیمت کالاها و خدمات مصرفی ۵۰ درصد بالا رفت. بعد از اینکه امریکا اعلام کرد تحریمها را شروع کرده و گفت که تحریم های بعدی را ۱۳ ابان شروع میکند سریعا قیمت ارزهای خارجی به ویژه دلار بالا رفت و همین منعکس شد بر قیمت کالاها و خدمات مصرفی اما در این مدت دستمزدها بالا نرفت. حداقل دستمزد از قبل هم کفاف معیشت کافی را برای کارگران کشور و لایه های پایین جامعه نمی داد و طوری بود که حدود ۵۰ درصد کارگران زیر خط فقر بودند. حالا با تحریمها ۵۰ درصد قیمت ها بالا رفت و آن ۵۰ درصد زیر خط فقر رسید به ۶۸ درصد.
تصور میکنند همه در ایران دستها را بالا بردهاند
استاد اقتصاد دانشگاه تهران به افزایش شکاف طبقاتی به دلیل تحریمها اشاره کرده و میگوید: ثروتمندان کشور به دلیل ارتباطی که با ساخت قدرت دارند و به دلیل اینکه تورم، ارزش داراییهایشان را بالا میبرد در شرایط فعلی، هیچ خدشهای بر کالاها و میزان مصرفشان نمیگذارد، راهی مسافرت خارج میشوند و اتومبیلهایشان را میخرند و حاشیه سودشان به دلیل تورم بالا میرود به این ترتیب شکاف طبقاتی هم در جامعه به دنبال تحریم افزایش پیدا خواهد کرد. اما تحریمکننده به لحاظ منش و ایدئولوژی در جایی ننشسته که راضی باشد از اینکه این شکاف طبقاتی منجر به حرکت اجتماعی چپ گرایانه شود و دگرگونی را در این جهت سوق دهد چون حرکت چپ گرایانه در راس خواستههایش حذف مداخله امریکا و امپریالیستها در کشور است. اشتباهی که دارد صورت میگیرد این است که تصور میکنند همگان در ایران دستها را بالا بردهاند و امریکا را به عنوان منجی صدا میزنند و خوش آمد میگویند. مطلقا این چنین نیست و بخش زیاد و روزافزونی در جامعه دارند متوجه می شوند که آنچه بر سرشان آمده جدا از زمینه اقتصادی از پیش موجود که اقتصادی نامطمئن و فقرزده بود الان تحت تاثیر سیاستهای تحمیلی ایالات متحده است و وضع را خرابتر کرده است. بخشهای زیادی از جامعه با فقر و بیماری و نیاز به مواد غذایی و بیکاری دست به گریبان شدهاند. بله میدانستند و میدانیم که مقدار زیادی به دلیل سیاستهای نادرست و سوگیریهای ساخت قدرت و سیاستهای تعدیل ساختاری که در ایران پیش گرفته شده و این دولت هم رها نمیکند بوده، بله اقتصاد نابسامان و ضربه پذیر بوده اما ضربه نهایی را ایالت متحده وارد کرد که منجر به افت شدید سطح زندگی مردم به ویژه لایههای ضعیف جامعه شده.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران درباره وضعیت اقتصادی و بحران گرانی در این کشور گفته که «کاملا درک میکنم که مردم احساس خوبی نداشته باشند و ما نیز همچون مردم احساس خوبی از این موضوع نداریم». آقای ظریف دو روز پیش از این گفته بود که از قیمت اجناس اطلاع دارد و «شرایط خوبی نیست».
همزمان برخی گزارشها از قطع ارتباط بانک مرکزی ایران با پیامرسان مالی سوئیفت خبر دادهاند. این شرکت خدمات پیامرسان مالی واقع در بلژیک، روز دوشنبه ۵ نوامبر (۱۴ آبان) اعلام کرده بود که دسترسی شماری از بانکهای ایرانی را به سیستم خود تعلیق کرده است.
راه حل، مذاکره با امریکا؟
اما حکومت ایران برای مقابله با تحریم ها چه راهکارهایی دارد؟ فریبرز رئیس دانا می گوید: بین این دولت و تفکر دگراندیشان جدایی مطلق است اما دولت با تمام سیاست های تغییر ساختاری که پیش گرفته و سیاست های نولیبرالی که به اقتصاد تحمیل شده کامل نیست اگر مساله اش را با امریکا حل نکند. چون سیاست های نو لیبرالی عبارت است از قرار گرفتن در حلقه وابستگی اقتصادی به ایالات متحده.از نظر ما کشور نباید منزوی باشد ولی می بایست نسبت به قدرت های مرکزی به قدر کافی گسست و فاصله داشته باشد. خودکفایی و خوداتکایی فقط عبارت از این نبود که گندم بکاریم یا فرش ببافیم عبارت از این بود که ساخت اقتصادی کشور به تدریج بتواند در اتحاد و ارتباط با سایر کشورها که این آمادگی را دارند مستقل از فشارهای امپریالیستی کار بکند اما وابستگی اقتصاد ایران به دلار قطعی بود و در سه چهار ماه اخیر نشان داد که چقدر دیکتاتوری دلار بر اقتصاد ایران موثر است بنابراین وقتی با چنین دولتی روبرو هستیم حق دارند کسانی بگویند که این همه سال سیاست های تعدیل ساختاری را جلو بردید الان در همان تله گرفتار هستید و از همان راه باید حل بکنید یعنی مذاکره با امریکا.
آقای رئیس دانا از جریان دیگری در ایران حرف میزند که «از سیاستهای تعدیل ساختاری بهرهمند شده ولی منافع خود را در تضاد با حضور امریکا میبیند.» او میگوید: این جریان فکر میکند که باید مقاومت کرد و این مقاومت اگر هزینهای بر مردم وارد میکند اشکالی ندارد. معتقد است که این هزینه ای است که برای حفظ استقلال میپردازیم. اما به گمان من میبایست جامعه هر چه زودتر به سمت جانشین کردن اراده مردم و برقراری دموکراسی اقتصادی سالم حرکت کند. اگر مردم ببینند سیاستها درجهت خواست آنها تغییر میکند، اگر ببینند اراده مردم به کار گرفته شده و احترام گذاشته شده و با فساد، مبارزه قطعی می شود و اگر ببینند که کشمکش جناحها نه برای منافع خصوصی جناح ها که برای پیدا کردن تدبیر برای جامعه است در آن صورت ممکن است بتوانند مدتی مقاومت کنند تا اقتصاد بتواند بنیان خودش را بازسازی کند.»
نارضایتی منجر به افزایش آگاهی
استاد اقتصاد دانشگاه تهران تدابیر اعلام شده از سوی کشورهای اروپایی را فرصتی خوب می داند و می گوید: الان فرصت هایی برای اقتصاد ایران پیش آمده از تدبیرهایی که اتحادیه اروپا پیش می گیرد و پیدا کردن روش ویژه پرداخت که اگر خوب کار شود و خوب حمایت شود می تواند مقدار زیادی از نیازهای مالی و پولی ایران را در بازارهای جهانی حل کند تا ذخایر ارزی که ایران دارد و استفاده از آن باید با تدبیرهای ویژه ای صورت بگیرد. اگر از این شرایط دولت بهره برداری کند می تواند مشکل را تا حدی حل کند به شرطی که در این فاصله چند کار را انجام دهد یعنی اعتماد مردم را بتواند به دست بیاورد، با ساخت فسادآمیز قدرت مبارزه کند و صرفه جویی ها را متوجه مردم نکند متوجه ثروتمندان و قدرت مندانی بکند که بخش اعظم منابع پولی در اختیارشان است همزمان تغییر جهت اساسی در اقتصاد بدهد که به دلیل ساخت طبقاتی باور نمی کنم چنین مسیری را برود.
فریبرز رئیس دانا هشدار میدهد که «اگر دولت چنین اقداماتی را صورت ندهد فقر مردم بیشتر میشود و دولت مجبور میشود بر روشهای کنترلی خود و فشارهای امنیتی و سیاسی بیفزاید. از آن طرف هم البته نارضایتی مردم ممکن است منجر به افزایش برخی آگاهیها شود اما این روش قابل قبولی برای آزادیخواهان نیست که فکر کنند از راه زیر فشار قرار دادن مردم باید از این مردم مردمی ساخت که برای تغییر اساسی در کشور اقدام کنند. این روش درستی نیست اما ممکن است چنین اتفاقاتی بیفتد.