تکرار آذر در شهریور
بروند مديران لايق نيشكری را بياورند تا اينجا را بگردانند. آخرش اين است كه بايد بگوييم به ما ربطي ندارد ميخواهيد چه كنيد فقط حقمان را ميخواهيم. طبقهبندي قرارداد صحيح، حقوق و بيمه كامل عقبافتادگي، ايمني كار، اصلاح آشفته بازار كارگزيني و راحت بگويم بتوانيم مثل آدم كار كنيم.
«ما که داریم حرف میزنیم نمیخواهیم این جوری شود که تیتری برای روزنامه خودتان درست کنید و بعدش ما فراموش شویم. میخواهیم کارمان حل شود و میخواهیم آخرین باری باشد که اینجا جمع میشویم و داد میزنیم.» دفعه قبلی که به قول او اینطور جمع شده بودند و داد میکشیدند آذر ماه بود. مردها در محوطه کارخانه نیشکر هفتتپه ایستاده بودند و از حالت چشمهایشان میشد فهمید که دارند فریاد میکشند، باقی صورتشان را با چفیه پوشانده بودند. آذر ماه کارگران هفتتپه هنوز از اخراج شدن میترسیدند، هنوز حواسشان به این بود که چهرهشان هویدا نشود. حالا هشت ماه از آن اعتصاب گذشته است، کارخانه بیشتر از ۱۰ روز است که خوابیده، کارگران باز دست به اعتصاب زدهاند و البته اینبار در اولین روزهای شهریور دیگر نیازی به سنگر گرفتن صورتها پشت چفیهها نیست. یک به یک جلوی دوربین میایستند و حرف میزنند. دیگر چیزی باقی نمانده که از آن بترسند.
«آقا روزنامهنگاره، از صدا و سیما نیست!» یکی از کارگران دارد خطاب به جمع فریاد میزند تا اعتماد کنند و جلو بیایند، تا حرف بزنند. این صحنهها توسط روزنامهنگار حوزه کارگری دارد از پخش زنده اینستاگرام منتشر میشود تا اینبار کسانی که در هفتتپه نیستند هم بتوانند ماجرا را ببینند و روایتها را مستقیم بشنوند. نمایندههای کارگران و حاضران در تجمع یکییکی جلو میآیند: « من در قسمت دفع آفات کار میکنم، نماینده کارگران دفع آفات نیستم. فقط میخواهم بگویم دفع آفات، آخر دنیاست. هیچکس حاضر نیست آنجا کار کند از بس کار سخت و بد است. شما در تهران و شمال کشور هی میگویید هوا گرم است و مردیم از گرما والله کارگر دفع آفات در دمای ۶۰ – ۵۰ درجه دارد کار میکند. نی آفتاب دوست است گرما را جذب میکند و بیرون میدهد انگار در کوره کار میکنیم. به ما کفش مخصوص کار دادهاند، نه لباس کار، هیچی ندادند و میگویند همینطوری کار کنید.» کارگر دفع آفاتی که دارد حرف میزند فوق لیسانس دارد و ۱۰ سال است که در هفتتپه مشغول به کار است. به تازگی انگار گفتهاند که کار روی زمین آنقدری کارگر نیاز ندارد و یکسری را اخراج کردهاند: « هر ماجرایی سه بخش دارد: دید من، دید شما و حقیقت. اینها میگویند حقیقت را نگویید. من فوقلیسانس دارم، ۱۰ سال است دارم در همین بخش کار میکنم، بیایید بررسی کنید و اگر یک مزرعه بود که نیاز به کار و کارگر نداشت بزنید توی گوش من.»
کارگر دیگری جلو دوربین میایستد: «اقتصاد چهار شهر دزفول، اندیمشک، شوش و شوشتر به هفتتپه بسته است. اگر شرکت بخوابد اقتصاد منطقه میخوابد، منطقه ناامن میشود. اردیبهشت آخرین حقوق را گرفتیم. هر بار بیمه را از طریق یکی از پیمانکاران رد میکنند و به سابقه ما صدمه میخورد. سخت و زیانآور بودن کار محسوب نمیشود.» یکی دیگرشان میگوید که سالها قبل خواستگاری که میرفتند همین که کارگر هفتتپه بودند برای خانواده دختر حجت را تمام میکرده اما حالا مغازههای شهرهای این اطراف یکی یکی دارند تابلو میزنند که «به کارگران هفتتپه نسیه نمیدهیم.»
اینجا مدیر ندارد، مسوول هم ندارد
آخرین باری که کارگران شرکت نیشکر هفتتپه حقوق گرفتند، همان روزهایی بود که رییسجمهور امریکا روبروی دوربین نشست، حکم لغو برجام را امضا کرد و خبر از تشدید تحریمها علیه کشورمان داد. از آن به بعد دیگر در هفتتپه خبری از پرداخت نبوده است و حالا دیگر صدای کارگران درآمده است. ماجرای اینبار اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفتتپه از طریق شبکههای اجتماعی مطرح شد. بخشی از سخنرانیهای« اسماعیل بخشی»، یکی از نمایندگان و فعالان کارگری شرکت دست به دست چرخید. آذر ماه که تیم خبری روزنامه «اعتماد» برای پوشش خبری اعتراضات و مشکلات کارگران هفتتپه به منطقه رفت، «اسماعیل بخشی» در مورد معوقات حقوقی، بیمهای و شرایط شرکت قبل و بعد از واگذاری به بخش خصوصی توضیحات کاملی داده بود. اعتصاب پیش از رسیدن به یک هفته به پایان رسیده بود و با برکناری قائممقام وقت شرکت و وعده برای آغاز پرداخت حقوق کارگران، معترضان سر کار خود برگشتند. حالا انگار نوار این فیلم به عقب برگشته و آخر تابستان دوباره تبدیل به آخر پاییز شده است، کارگران با سه ماه حقوق معوقه دوباره سر خانه اول برگشتهاند. «اسماعیل بخشی» در مورد تفاوت شرایط کار با چند ماه قبلتر اول میگوید: «هیچی!» و بعد اضافه میکند: «تازه خیلی هم بدتر شده!» و بعد در مورد بدتر شدن شرایط توضیح بیشتری میدهد: «شرکت در بحران شدید مدیریتی است. آن موقع تولید داشتیم، خودشان قضیه را جدیتر میگرفتند. الان نه مدیری هست و نه قائممقامی، بین کارفرماها اختلاف افتاده و بحث تجزیه زمینها پیش آمده. یکی از دعواهای ما همین است، یکی از دو مدیر اصلی ۹ ماه است که پایش را توی شرکت نگذاشته، برادرش قرار بود مثلا اینجا را اداره کند که او هم چهار ماه است نیامده. یک آدمهایی را به عنوان نماینده کارفرما گذاشتهاند که اصلا معلوم نیست چه کارهاند؟ هفتتپه عملا مدیر ندارد، داریم اللهبختکی جلو میرویم.»
سه ماه حقوق معوقه، اخراج کارگران و ناپیدا بودن سرمایهگذاران و کارفرمایان اصلی هفتتپه سبب شده تا کارگران دستبه کار شوند تا تشکل محکمتری برای خودشان بنا کنند، بلکه اینبار صدایشان بلندتر از قبل به گوش مسوولان برسد. بخشی در مورد شکلگیری تشکل جدید کارگران هفتتپه که روند برنامهریزی و برگزاری انتخاباتش بین تیر و مرداد انجام شده است، میگوید: «انتخابات کاملا آزاد برگزار کردیم. اینجا حدود ۱۵ ادارهایم، مثلا اداره کشاورزی، کارخانه، تجهیزات، دفع آفات، زیربنایی و … همه اینها کارگران و مدیران جدا دارند. ادارات را تفکیک کردیم تا بنا بر جمعیتشان نماینده داشته باشند و برای همین حدود ۱۰ انتخابات با مدیریت کارگری و بدون دخالت کارفرما و اداره کار برگزار کردیم. حدود ۲۲ نماینده از مجموع ادارههای هفتتپه انتخاب شدند و از این میان ۹ نفرشان شدند اعضای هیاتمدیره. داریم به صورت یک سازمان کار میکنیم و مسائل را جلو میبریم. در جلسه فرمانداری ما حضور داشتیم و رفتیم؛ جلسه استانداری را هم ما رفتیم. ما منتخب کارگرانیم، ملاک ما هم کارگران هستند و دیگر مهم نیست بقیه ما را به رسمیت میشناسند یا نه. داریم تلاش میکنیم و کارگران هم ما را جلو میفرستند. انتخابات آزاد یعنی همین. هفت تپه خیلی گسترده است و ما جوری برنامهریزی کردیم که همه کارگران در بخشهای مختلف به نماینده خودشان دسترسی داشته باشند و روح فعالیت کارگری در همه هفتتپه گسترش پیدا کند. در همین دو ماه کاملا تاثیر این قضیه مشهود بوده. دارم این تغییر را در نوع نگاه کارگران حس میکنم.» با این حال این جدیت در شکلگیری مطالبات از سوی کارفرمایان گویا چندان هم جدی گرفته نشده است. بخشی میگوید از ابتدای اعتصاب تاکنون هیچکدام از مدیران و کارفرمایان نیامدهاند ببینند در این شرکت چه خبر است: « طبق اساسنامه الان آقای امید اسدبیگی، مدیرعامل هفتتپه است که ۹ ماه است پیدایش نیست. مدیری هم که معرفی میکنند تا اینجا کارها را انجام دهد، میگویند قائممقام و الان ۵ ماه است قائممقام هم نداریم. کسی اینجا نیست. اصلا و ابدا کسی نیامده ببیند چه خبر است.»
میخواهیم مثل آدم کار کنیم
«برای پایان اعتراض خیلی شرطها داریم: مساله حقوقها، شفافسازی قرارداد واگذاری هفتتپه از دولت به اینها (بخش خصوصی)، بحث تجزیه زمینها، اینکه شرکت یک مدیرعامل مستقر داشته باشد که ما بتوانیم مسائلمان را پیگیری کنیم، بحث بیمهها و قراردادها و طبقهبندی کارگران و البته بازگشت کارگران اخراجی. ظاهرا یکی از مدیران قدیمی هفتتپه را که سابقه خوبی داشته را قرار است به عنوان نماینده تامالاختیار معرفی کنند حالا باید بیاید و ببینیم میتواند مسائل ما را حل کند یا نه. فعلا اعتصاب ادامه دارد.»
یکی از فیلمهایی که از اعتراض کارگران هفتتپه در شبکههای اجتماعی منتشر شد مربوط به یکی از جلساتی بود که قرار بوده میان نمایندگان کارگری و مقامات منطقه برگزار شود. جلسهای که هنوز شروع نشده به پایان رسید. بخشی در مورد این جلسه میگوید: «در استانداری به ما بیاحترامی کردند و گفتیم دیگر هیچجا برای گفتوگو نمیرویم و اگر کسی قصد صحبت کردن دارد بیاید هفتتپه. چرا؟ چون رفتیم جلسه و دیدیم قائممقام قبلی هفتتپه که آنجا را نابود کرده هم در جلسه نشسته است. گفتیم این آقا چه کاره است؟ نه مسوولیت دارد، نه سهامدار است باید از جلسه بیرون برود تا صحبت کنیم. همه مدیران منطقه هم بودند، نماینده شوش هم خواست ما را راضی کند اما قبول نکردیم. سر حضور همین آقا دعوا شد.»
در میان کارگران هفتتپه یک روایت واحد وجود دارد: «کار از وقتی خراب شد که دولت شرکت را واگذار کرد.» روایتی که هم در آذرماه تکرار میشد و هم همین حالا. یکی از همان کارگرانی که رو به دوربین خبرنگار حاضر در منطقه ایستاده بود میگفت: « وقتی دولتی بود هم پیش میآمد که حقوق عقب بیفتد اما اینقدر تبعیض و اخراج و ندادن حقوق نبود. آن موقع یک امیدی داشتیم به دولت، حالا امیدمان به کی باشد؟ ۱۰ روز است تجمع کردهایم هیچ کدام نیامدهاند بگویند چه میخواهید!»
این حرفی است که نماینده کارگران هم تکرار میکند: «ما هیچ امیدی به بخش خصوصی نداریم. چون بسیار ضعیف است. من فکر میکنم هفتتپه باید به صورت شورایی با حضور مدیران باتجربه قبلی هفتتپه و با همکاری و نظارت کارگران اداره شود. این را هم نمیخواهند؟ بروند مدیران لایق نیشکری را بیاورند تا اینجا را بگردانند. آخرش این است که باید بگوییم به ما ربطی ندارد میخواهید چه کنید فقط حقمان را میخواهیم. طبقهبندی قرارداد صحیح، حقوق و بیمه کامل عقبافتادگی، ایمنی کار، اصلاح آشفته بازار کارگزینی و راحت بگویم بتوانیم مثل آدم کار کنیم.»
اما مساله قرارداد واگذاری شرکت به بخش خصوصی مسالهای نیست که با پرداخت معوقات هم به آسانی از ذهن مردم منطقه و کارگران نیشکر پاک شود. مسالهای که از ابتدا مانند یک علامت سوال در ذهن کارگران مانده است: «شفافسازی نمیکنند؛ آن قراردادی که اول با دولت بستهاند را نشان نمیدهند. ما میگوییم این صنعت ملی است، زمینها مال مردم بودهاند و به امانت دست دولت سپرده شدند و دولت به هر کسی که واگذارشان میکند حق ما است که بدانیم با چه شرایطی واگذار شده. اول گفتند هفتتپه را برای ۵ سال به بخش خصوصی اجاره دادهاند، بعد فهمیدیم انگار اینگونه نیست و بحثهای دیگری مطرح شد. حالا بین کارفرماها اختلاف افتاده. یکی مدیریت طرحهای جدید را به عهده گرفته و این یکی بخش صنعت را. یکی ۳ هزار هکتار زمین را برداشته و دارد برای خودش تغییر کاربری میدهد. زمین نیشکر را معلوم نیست دارند چه میکنند، ۲۰۰ هکتارش را گوجهفرنگی کاشتهاند، گوجه فرنگی برای نیشکر آفتزاست.»
اعتراض تابستانه و مساله تقسیم اراضی
«حس ناامیدی از آذر ماه تاکنون بیشتر شده است. کارگران پس از اینکه آن اعتراض را با یک پیروزی بزرگ جشن گرفتند اما اتفاق بعدی این بود که وعدههایی که کارفرما داده بود به مرور زمان محقق نشد. حقوق کارگران مجددا از اردیبهشت ماه امسال به بعد پرداخت نشده است. این باعث شده تا فضای ناامیدی در میان کارگران بیشتر شود چون حس میکنند آن اعتراض پیروزی که به عنوان آخرین ابزار از آن استفاده کرده بودند هم باز ممکن است کارگشا نبوده باشد.» اسماعیل محمدولی، روزنامهنگار حوزه کارگری همان خبرنگاری است که دومین اعتراض کارگران هفتتپه در ماههای اخیر را پوشش داد. محمدولی که در جریان اعتراضات آذر ماه کارگران هم حضور داشت حالا میتواند میان دیدهها و شنیدههایش مقایسه کند و از تفاوتهایی که در این چند ماه ایجاد شده است تعریف کند.
اسماعیل محمدولی به جز اوج گرفتن فضای ناامیدی در میان کارگران، شکلگیری یک تشکل منسجم برای پیگیری مطالبات را به عنوان امری بسیار مثبت میبیند: « قبلا یک سندیکای قدیمی داشتند که اعضایش اغلب بازنشسته شده بودند و البته نوع قراردادها هم فرق کرده، قبلا کارگران رسمی بودند و حالا اغلب قراردادی هستند. چاره کارگران در مقابل آن شکستی که پس از اعتراض پیش آمد این بود که تشکیلات قویتری بسازند تا بخشی از آن شکست از طریق تشکیلات کارگری تازه جبران شود. تفاوت این نهاد با قبلی در این است که این تشکیلات دیگر نام سندیکا را بر خود ندارد و دیگر اینکه برخلاف سندیکا که چند نماینده کلی داشتند، حالا ساختار را جوری چیدهاند که انتخابات کوچکتر شود تا نمایندههای مستقیمتری برای بخشهای مختلف هفتتپه انتخاب شود. حالا قدرت این تشکیلات اصلا با آذر ماه قابل قیاس نیست. آن موقع برای اینکه بفهمیم ماجرا چیست، نمیدانستیم با چه کسی باید در مورد مطالبات مشخص و اتفاقات هفت تپه صحبت کنیم اما حالا هر بخش نماینده خودش را دارد که بحثهایشان مشخص است و انگار که ابعاد مختلف موضوعات هفتتپه برای خود کارگران هم آشکارتر شده است.»
کارگران متعجب ماندهاند که اینبار دیگر چرا کسی نمیآید حتی وعده توخالی بدهد. برخیشان حتی نگران تولید شدهاند، این نکته را محمدولی هم در فضای شرکت دیده است: «بخش تعمیر و نگهداری یکی از بزرگترین بخشهای واحد صنعتی هفتتپه است و واحد صنعتی هم خودش یکی از دو بخش اصلی کشاورزی هفت تپه است. در واقع بخش تعمیر و نگهداری مانند قلب کارخانه عمل میکند. روز گذشته (شنبه) که آنجا بودیم و دیدم همهچیز خوابیده است. یک سمت نمایندگان کارگری داشتند سخنرانی میکردند و یکی دو نفر که با فاصلهتر ایستاده بودند گفتند که تعطیلی این بخش فقط هم به خاطر اعتصاب نیست. کارفرما تجهیزات وارد نمیکند در حالی که در این فصل تجهیز و نگهداری یک بودجه مشخصی دارد تا یکسری تجهیزات خریداری شود، تعمیرات شود و بتواند کار را راه بیندازد. حالا تجهیزات به دستشان نمیرسد. برخی کارگران میگفتند اتفاقا بدشان نمیآید کار را شروع کنند چون اوضاع خیلی نگرانکننده شده. خیلیها نگران هستند که اصلا به خاطر این کمبودها و اعتراضها نیها اصلا نرسند. یعنی به خاطر مشکلات مدیریتی یکی از بزرگترین واحدهای صنعت نیشکر کشور ممکن است امسال اصلا نتواند محصول بدهد.»
حالا باید حساب کرد که آیا دادن حقوق کارگران برای کارفرمایان هفتتپه سنگینتر است یا خوابیدن کارخانه و عقب ماندن از تولید: «این موضوع ضرر بسیار هنگفتی وارد میکند. کسی که اهل دو دوتا چهارتا باشد، به ویژه در بخش خصوصی، میداند که این خوابیدن کار چقدر هزینه دارد اما اینجا اصلا انگار کسی عین خیالش نیست، در حالی که حقوق کارگران در مقابل این ضرری که به شرکت میخورد اصلا قابل توجه نیست.»
به گفته او شرایط آنقدر عجیب است و خوابیدن کار چنان عادی تلقی شده که خود کارگران دارند در مورد ریشههای نادیدنی این اتفاق تحلیلهایی میدهند: « یکسری از کارگران هم از همین تعجب میکنند، تحلیل یک سری از اینها را میگویم که البته نمیدانم چقدر درست است اما برخی از کارگران میگویند اینها میخواهند کارخانه لنگ شود، کارگران مستاصل شوند و اعتراض کنند تا با این ابزار به دولت فشار بیاورند و وام بگیرند. باز هم میگویم نمیدانم چقدر این موضوع صحت دارد فقط بخشی از تحلیلی است که در میان کارگران وجود دارد.» مساله تقسیم زمین میان سرمایهگذاران و سهامداران عمده شرکت یکی از موضوعاتی است که به این تحلیل دامن میزند. تبدیل مزارع نیشکر به مزرعه گوجهفرنگی، تاکستان و تغییر کاربری و تقسیم اراضی از آن حدیثهای مکرری است که در حرفهای اینبار کارگران مدام شنیده میشود. محمدولی میگوید یکی از دلایلی که برخی از کارگران فکر میکنند قرار است از به استیصال رساندن آنها برای فشار به دولت استفاده شود همین موضوع تقسیم اراضی است: «موضوعی که این ظن را تقویت میکند ماجرای تقسیم اراضی هفتتپه میان دو سرمایهگذار اصلی شرکت یعنی برادران اسدبیگی و یکی دیگر از مدیران شرکت به اسم آقای رستمی است. این زمینها را دارند تغییر کاربری میدهند و یکی از اعتراضات کارگران همین است که این تغییر مالکیت و تفکیک کردن زمینها به این دلیل صورت میگیرد که بتوانند با گرفتن سندهای مختلف برای زمینهای تفکیک شده، وام بگیرند.»