چرا با کار کودکان موافقم؟
پدیدهی کار کودک با توجه به میلیونها کودکی که در ایران کار میکنند از مسائل مهم اجتماعی است. برنامهریزی و سیاستگذاری علمی برای یک جامعه، امری است که با واقعیات سر و کار دارد و نه تخیلات و آرزوهای افراد. به این منظور باید به جنبههای گوناگون هر پدیده پراخته شود تا شناخت جامع و دقیقی از آن بدست بیاید. در این یادداشت، نادر طالبی به گوشههایی از این پدیده اجتماعی پیچیده پرداخته تا شاید دانستههای پیشین خوانندگان را به نظمی تازه درآورد.
بر خلاف تبلیغاتی که گاه بیگاه از سوی افراد مختلف بیان میشود، پدیدهی کار کودک اگر به درستی و از منظری علمی مورد بررسی قرار گیرد واجد مزایایی است که اتفاقا از سوی پژوهشهای گوناگونی مورد تأکید قرار گرفتهاند. مسائل اجتماعی از این دست را باید جدا از برخوردی احساسی و توسط متخصصان و کارشناسان مورد بررسی قرار داد تا بتوان تصمیمات درست را در موردشان اتخاذ کرد. ادعای نگارنده این است که کار کودکان یک امر کاملا منفی نیست و اگر دقیقتر ببینیم واجد مزایای اقتصادی (بالا بردن بهرهوری و سود)، اجتماعی (تقویت همبستگی و رضایت از وضعیت خود) و فرهنگی (درونیسازی تلاش برای بالا رفتن از نردبان ترقی) است. شاید به نظر عجیب برسد اما در ادامه یادداشت در مورد این ادعا توضیح میدهم.
مهمترین ویژگی کار کودکان، مزیت اقتصادی و سهمی است که در توسعه اقتصاد و افزایش بهرهوری هر کشور میتوانند ایفا کنند.مهمترین ویژگی کار کودکان، مزیت اقتصادی و سهمی است که در توسعه اقتصاد و افزایش بهرهوری هر کشور میتوانند ایفا کنند. همانطور که میدانید سهم عمدهای از هزینهی تولید کالاها به حقوق پرداختی به کارگران بستگی دارد. به همین دلیل کشورهایی که توانستهاند این هزینه تولید را به درجه قابل توجهی کاهش داده و یا پایین نگه دارند از مزیت رقابتی برخوردار میشوند. خوشبختانه کودکان کار، توانایی ایجاد تشکل و چانهزنی برای فشار به کارآفرین را ندارند و حتی از وجود آنها برای فشار به کارکنانی که تقاضای حقوق بیشتر دارند هم میتوان استفاده کرد. سرمایه همیشه محتاط است و کارآفرینان، در انتخاب محل سرمایهگذاری به ریسک و هزینههای تولید توجه بسیاری دارند. دولت باید حامی کارآفرینان بوده و شرایط رونق اقتصادی را فراهم کند.
کالاهای ارزانتر که نتیجه کار ارزانترند میتوانند رقبا را از بازار خارج کرده و محصول نهایی را با قیمت پایینتری به دست مصرفکننده برسانند. رضایت مشتریان دیگر اثر باواسطه این موضوع است. البته به جز رضایت، محصول ارزان میتواند هزینهی زندگی را برای مصرفکنندگان (حتی اگر در کشور دیگری هم باشند) کاهش دهد و به دنبال آن، این مشتریان مصرفکنندهی کالاهای ارزانتر میتوانند با حقوق ماهانهی کمتری زندگی بهتری داشته باشند. همان طوری که در نمودار زیر مییبینید حقوق پایین میتواند سود هنگفتی به ارمغان بیاورد.
دولت و سیاستهایش در مرکز چنین تحولی قرار دارند. سیاستگذاری مناسب و گرفتن تصمیمات سخت، کلید اصلی در ساختن اقتصادی چابک و رقابتی است. باید توجه کرد که همیشه این ترکیبی از سیاستهای رسمی و غیر رسمی است که میتواند چنین مسأله را به صورت موثری پیش ببرد. این بدین معنی است که لازم نیست حتما به طور رسمی کار کودکان تأیید شود. چرا که چنین تأییدی میتواند پیامدهای حقوقی زیادی مخصوصا در سطح جهانی ایجاد کند و دستاویزی به دست بهانهجویان دهد. اگر امکان داشته باشد، پذیرفتن مشروط کنوانسیونهای جهانی، که خود بسیار انعطافپذیرند، میتواند دست دولتها را برای مانورهای اقتصادی و سیاسی باز گذارد. همچنین، ترفندهای حقوقی و تغییر تعاریف میتوانند سهم عمدهای در این رابطه ایفا کنند. در عمل هم میتوان و باید به درجاتی از سختگیریها کاسته و یا از مواردی چشمپوشی کرد: پیشرفت هزینه دارد.
توجه به این موضوعات مخصوصا کسانی که از سطح زندگی بالایی برخوردار نیستند را میتواند به این نتیجه برساند که «اوضاع خیلی هم بد نیست». همیشه کسی هست که اوضاعش از شما بدتر است و حداقل باید به همین دلیل خرسند بود. این در همبستگی اجتماعی و جلوگیری از فروپاشی هر جامعه بسیار موثر است.اما این تنها اقتصاد نیست که از کار کودک بهرهمند میشود. متأسفانه کودکان اغلب در شرایط بدی کار میکنند. اما باید نیمه پر لیوان را هم دید. همین شرایط اسفبار میتواند اثرات اجتماعی و فرهنگی مثبتی هم داشته باشد. مقایسه وضعیت زندگی افراد جامعه با آنها میتواند ما را به ارزش بدیهیترین چیزهایی که شاید در زندگی روزمره خود فراموش کردهایم آگاه سازد. چیزهایی مانند تحصیل، تفریح و حتی خواب کافی در طی شبانهروز. توجه به این موضوعات مخصوصا کسانی که از سطح زندگی بالایی برخوردار نیستند را میتواند به این نتیجه برساند که «اوضاع خیلی هم بد نیست». همیشه کسی هست که اوضاعش از شما بدتر است و حداقل باید به همین دلیل خرسند بود. این در همبستگی اجتماعی و جلوگیری از فروپاشی هر جامعه بسیار موثر است.
شاید این بسیار عجیب به نظر برسد اما علوم تربیتی هم میتوانند با توجه به این فرصت اجتماعی در جهت ساختن جامعهای بهتر موثر باشند. برای مثال دیدن وضعیت زندگی کودکان کار، برای کودکان جامعه میتواند آموزنده باشد و باعث گردد که خواستههای غیر معقول خود را فراموش کنند. در وضعیت فعلی که توقعات فزایندهی کودکان و فرزندسالاری بنیان خانوادهها را مورد هجوم قرار داده، نشان دادن بخشی از وضعیت زندگی کودکان کار، البته نه به صورتی که باعث دلنگرانی و آشفتگی ذهنی گردد بلکه بسیار کنترل شده و محدود میتواند راه حلی عینی پیش پای خانوادهها گذارد. علم روانشناسی از چنین فرصتی میتواند در راستای درمان خانوادگی بسیار بهره برد.
نشان دادن بخشی از وضعیت زندگی کودکان کار، البته نه به صورتی که باعث دلنگرانی و آشفتگی ذهنی گردد بلکه بسیار کنترل شده و محدود میتواند راه حلی عینی پیش پای خانوادهها گذارد. علم روانشناسی از چنین فرصتی میتواند در راستای درمان خانوادگی بسیار بهره برد.از دیگر سو، کار کودکان میتواند نشان دهندهی اهمیت تلاش فردی در زندگی افراد باشد. همهی ما سرگذشت انسانهای موفقی بسیاری را شنیدهایم که در کودکی کار کردهاند. این یک بخش ثابت از داستانهای موفقیت عامهپسند است. از حنا دختری در مزرعه گرفته تا آقای احد عظیمزاده که تاجر بسیار معروفی است که از هفت سالگی به کار مشغول بوده است. با نگاه به آنها میتوان دریافت که چطور کار در کودکی انسان را برای سختیهای زندگی آماده میسازد. این از هزاران کتابی که در مورد موفقیت چاپ میشود تأثیرگذارتر است. این موارد اندک نشان میدهد که چطور میتوان نردبان ترقی را طی کرده و از پایینترین وضعیت خود را به اوج موفقیت رساند.
نکتهی پایانی این که کار کودکان فرصتی بینظیر برای رشد خصوصیات انسانی و کمک به همنوع در اختیار جامعه قرار میدهد. افراد جامعه با همراهی و مشارکت جمعی میتوانند به گروهی از این کودکان در بازههای زمانی مشخص کمک کنند. چه آرامشی بالاتر از حس کمک به همنوع. مواردی بیشماری نشان میدهند که مشکلات روزمره مددکاران در پناه وقت گذاشتن برای کودکان کار کاهش یافته و شب با آسایش بسیار سر بر بالین گذاشتهاند. دولت هم با تشویق شخصیتهای محبوب برای درگیری نمادین با مسأله کار کودک در جهت فراهم آوردن این تصویر کنترل شده نقش موثری دارد. این همکاری با دولت، مصداقی عینی از یک جامعه مدنی فعال و مفید به دست میدهد. با حجم گستردهی بیکاری در جامعه ما این چنین سازمانهایی میتوانند در نقش کارآفرین ظاهر شده و انرژی افراد جامعه را در جهت همکاری غیر مستقیم با دولت کانالیزه کرده و از بار دولت برای اداره جامعه بکاهند. همانطور که همه میدانند دولت باید چابک باشد؛ کوچک زیباست.
لطفا برگردید یک بار دیگر این متن را مطالعه کنید. این بار از دریچه منافع کودکان کار و آنهایی که هر روز قربانی این مناسبات و استدلالهای پنهان یا آشکاری از این دست میشوند.
پسنوشت
نمودار تزئینی است.
عجیب بود از هیات سردبیری میدان برای نشر چنین متن بی سر و تهی که قشر ضعیف و کودک کار را کالایی مصرفی و خالی از حقوق انسانی نشان میدهد و صرفا آلت دستی برای لذت بیشتر طبقه بالا معرفی و تبیین میکند!!!
یکی از بهترین نوشته هایی که در هجو مفاهیم سیاستهای اقتصادی نئولیبرالیسم نوشته شده.
بسیار عالی. ممنونم. از نگاهی متفاوت، هنرمندانه به عمق فاجعه پرداختید.
حتی ثابت شده کودکان با دارا بودن نشاط و سرزندگی بیشتر بهتر از بزرگسالان کار میکنند و بهتر هم دستمزد میگیرند. کارشناسان و پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند:
http://www.irna.ir/fa/News/81398226