آقای وزیر، بر عهده شماست
آقای وزیر رفاه در جریانید که مسئولیت اقسام پنهان اشتغال کودکان بر عهده شماست؟ میدانید هزاران کودک در کارگاههای نمور و زیرزمینی و دور از دسترس استثمار میشوند؟ با حقوق بسیار اندک مورد بهرهکشی قرار میگیرند؟
روبهروی بازار پانزدهخرداد، یک خودرو ون پارک شده بود و از آن طرف مردی دست کودک ده یازده سالهای را گرفته بود و روی زمین میکشید، در دست دیگر بچه یک بسته آدامس بود، گریهکنان التماس میکرد تا رهایش کنند، مرد کشانکشان او را به داخل ون رساند و مددکار بهزیستی با لبخند از کودک گریان استقبال کرد.
بچهها را دستگیر میکنید و اسمش را میگذارید «جذب کودکان کار»؟ بعد بدون در نظر گرفتن شأن و کرامت انسانی کودکان آنها را در جایی مانند زندان نگهداری میکنید و نامش را گذاشتهاید «ساماندهی»؟ یعنی تجارب حداقل ۱۶ساله شما در حوزه کودکان کار و خیابان همین است؟ این تأسفبار نیست که بعد از این همه سال مدام چرخه ناقصی را تکرار میکنید؟ چطور از جذب و ساماندهی کودکان کار سخن میگویید، وقتی مطالعهای از کودکان شاغل در خیابان در اختیار ندارید؟ سالهاست در فصلها و دورههای مختلف این رویه را پیش میبرید؛ خب اگر روش گذشتگان موفق بود، حضور پرشمار کودکان کار در سطح خیابانهای شهرهای بزرگ نشانه چیست؟ چرا اصرار دارید روشی ناکارآمد را مدام به اشکال مختلف تکرار کنید؟ مطالعه ساده کارشناسی که فقط کمی به مسائل کودکان آشنایی و علاقه داشته باشد به آگاهی شما خواهد رساند بچههایی که در خیابان کار میکنند چند دستهاند. آنوقت باید برای هر گروه برنامههای خاصی داشته باشید تا از تعداد کودکان نیازمند به کار کاسته شود.
بچهها را دستگیر میکنید و اسمش را میگذارید «جذب کودکان کار»؟ بعد بدون در نظر گرفتن شأن و کرامت انسانی کودکان آنها را در جایی مانند زندان نگهداری میکنید و نامش را گذاشتهاید «ساماندهی»؟
کودکان شاغل در خیابانهای شهر تهران را میتوان در سه دسته جای داد:
یک. کودکان مهاجر یا پناهنده که اغلب کودکان افغانستانی هستند و تعدادشان هم زیاد است. در اینباره اولاً باید سیستم مهاجرپذیری اصلاح شود. بعد برای آنها که در کشور کار و زندگی میکنند حداقلهای تأمین اجتماعی و رفاه و هزینه تحصیل و امکانات زندگی فراهم شود، هزینههای درمان پایین بیاید، خانوادهها را تحت پوشش بیمه سلامت (رایگان) قرار دهید. با همین روش ساده تعداد زیادی از کودکان کار افغانستانی کم میشود، خانواده از عهده هزینههایش برمیآید و نیازی به اشتغال کودکان این خانوادهها نیست.
دو. کودکان خانوادههای کولی که به غربتیها معروفند. کولیها قدمت طولانی در این کشور دارند، اما هیچگاه مطالعهای جدی روی آنها انجام نشده است. دولتهای مختلف آنها را به حساب نیاوردهاند و زاد و ولد بسیار زیاد و جمعیت کنترلنشده دارند. پستترین اقسام اشتغال خیابان در اختیار این گروه است. خب این همه هزینه ساماندهی برای چرخهای معیوب میتواند صرف مطالعه جدی روی این قشر شود و راهکارهای تواناسازی فرهنگی و اقتصادی این خانوادهها سنجیده شود.
سه. سومین گروه کودکان مهاجر از شهرهای مختلفند، خب بیایید به هر نحوی که شایسته هموطنان است جلو مهاجرتها را بگیرید، یعنی چه که روستاهای ما روزانه خالی از سکنه میشوند؟ پس اگر روی توسعه عدالت و توزیع عادلانه ثروت و مانند اینها کار کنید، این دسته از کودکان کار تعدادشان کم میشود.
همین چند وقت قبل بود که در اجلاس جهانی کار از بهبود وضعیت کودکان کار در کشور سخن گفتید. لطفاً دستور بدهید همکاران شما این بساط جذب و ساماندهی را زودتر جمع کنند.
خب با این توضیحات ساده حالا واقعاً اصرار شما برای پاک کردن صورت مسئله چیست؟ آقای وزیر رفاه در جریانید که مسئولیت اقسام پنهان اشتغال کودکان بر عهده شماست؟ میدانید هزاران کودک در کارگاههای نمور و زیرزمینی و دور از دسترس استثمار میشوند؟ با حقوق بسیار اندک مورد بهرهکشی قرار میگیرند؟
همین چند وقت قبل بود که در اجلاس جهانی کار از بهبود وضعیت کودکان کار در کشور سخن گفتید. لطفاً دستور بدهید همکاران شما این بساط جذب و ساماندهی را زودتر جمع کنند.
مدیرعامل انجمن «آوای ماندگار دروازهغار»
نگاه شما به عنوان یک متخصص البته اصولی، ریشه ای، آسیب شناسانه و بلند مدت است؛
یکی از بهانه های دولتی ها و دستاندرکاران طرح های ضربتی هم همین تضاد است که جامعه شناسان و متخصصان، بحران را به راهکار های بلندمدت و ریشه ای حواله میدهند و برای مدیریت فعلی برنامه ای ندارند، مثلا تصور کنید از شما بپرسند «کودکی که حالا در خیابان رهاست -در معرض انواع و اقسام آسیب های جسمی، جنسی و روحی- را باید نگه داشت تا سیستم اقتصاد و مهاجرت سر و سامان بگیرد؟» البته که پاسخ منفی است و من فکر میکنم نقد فعلی به شیوه مدیریت همین طرح های کوتاه مدت است که وارد است!!! این شیوه های پلیسی و ضربتی و معلوم الحال، میتواند حداقل با رویه ای دیگر مدیریت شود و اگر مسئولین در استدلالات و نگرانی هایشان صادق اند همین طرح های ضربتی دستگیری را، به صورت طرح های ضربتی و داوطلبانه ی معاینات پزشکی، درمانی، رفاهی (تأمین خوراک و پوشاک)، ساماندهیِ ثبت نام بچه ها در مدارس و … انجام دهند. درست همان حداقل کاری که سال هاست NGO ها را به خود مشغول کرده و برای همین حداقل کار هایشان هم مانع تراشی میکنند. باید پرسید اگر قادر به مدیریت بلندمدت بحران نیستید، چرا در مدیریت طرح های کوتاه مدت هم حتی عاجزید؟؟ چرا قبل از ارائه هر برنامه ای فقط دستگیری و جمعآوری و کمپسازی میکنید؟ چرا اول برنامه هایتان را ارائه نمیکنید تا ببینید که همین خانواده های تحت آسیب، چطور از خدماتِ دلسوزانه ی شما استقبال میکنند؟؟
وزیر رفاه انسان پست و نادانی است.