تکنوکراتهای میانهروی ایرانی: تکرار چرخه فاجعه
اکثریت دولت پیشنهادی حسن روحانی در ۲۰ سال از ۲۸ سال پس از پایان جنگ سیاستگذار اصلی سیاستهای توسعهای، انسانی و زیست محیطی کشور بودهاند و همانند سدی در برابر خواست عمومی و تغییرات بدنه دولت مقاومت میکنند.
اکثریت دولت پیشنهادی حسن روحانی که از مجلس رای اعتماد گرفتند جزو گروهی نزدیک به ۵۰ نفر از دولتمردان اصلاحطلب/اعتدالگرای جمهوری اسلامی هستند که به جز در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد٬ نقشهای ارشد اجرایی کشور در دولت های هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی را به عهده داشتهاند. این بدنه محدود در ۲۰ سال از ۲۸ سال پس از پایان جنگ سیاستگذار اصلی سیاستهای توسعهای، انسانی و زیست محیطی کشور بودهاند. اشخاصی همانند زنگنه وزیر نفت، شریعتمداری وزیر صنعت، حجتی وزیر کشاورزی، آخوندی وزیر راه و بیطرف وزیر پیشنهادی نیرو معماران اصلی سیاستهای کلی کشور در اکثر سالهای پس از جنگ بودهاند. در حوزه کلانشهرها هم افرادی از همین بدنه همانند محمدعلی نجفی شهردار جدید تهران مدیران اصلی شهری کشور را شکل دادهاند.
در دهههای اخیر اگرچه در حوزه سیاستخارجی و سیاسی-امنیتی داخلی اصلاح طلبان با محافظهکاران و نهادهای نظامی درگیر بودهاند، اما در حوزههای توسعهای نسخههای این گروه از تکنوکراتهای میانهرو سیاستهای کلی و برنامههای مختلف توسعه کشور از جمله خصوصیسازی، تغییرات قانون کار و سیستم آموزشی و بهداشتی کشور را شکل داده است. حتی در دوران احمدینژاد اگرچه بخشی از این گروه دولتمردان از بدنه دولت طرد شدند تاثیر خط فکری که طی سالها به بدنه دولت حاکم شده بود در سیاستهای مهمی همانند خصوصیسازی و حذف یارانهها مشخص بود. این دولت پنهان غیر منتخب و مصون از رای مستقیم مردم، در وضعیت وخیم این روزهای توسعهای و زیست محیطی کشور نقشی انکار ناپذیر داشتهاست.
حتی در دوران احمدینژاد اگرچه بخشی از این گروه دولتمردان از بدنه دولت طرد شدند تاثیر خط فکری که طی سالها به بدنه دولت حاکم شده بود در سیاستهای مهمی همانند خصوصیسازی و حذف یارانهها مشخص بود.
این گروه کوچک از دولتمردان تکنوکرات میانهرو، فارغ از رئیس جمهور وقت رفسنجانی، خاتمی و یا روحانی باشد به واسطه روابطی که در گذر سالها شکل دادهاند به حیات فیزیکی و هژمونی خود در بدنه دولت ادامه میدهند. این گروه همانند سدی در برابر خواست عمومی و تغییرات بدنه دولت مقاومت میکنند و با روابط غیرشفافی که در گذر سالها با مراکز نفوذ و قدرت داخلی و خارجی شکل دادهاند در فساد دولتی مستقیم و یا غیرمستقیم دخیلند.
این تکنوکراتهای «دائمی» میانهرو روابط مشکوک اقتصادی دارند و گاه ثروت خانوادگی و یا فساد خودشان و یا «آقازاده»هایشان منجر به رسواییهای مختلف در سالهای اخیر شده است. این گروه طراح اصلی سیاستهای کلان فاجعهبار از جمله خصوصیسازی، تضعیف قانون کار و بیتوجهیهای زیستمحیطیاند که منجر به بحرانهایی همانند سدسازی و خشکشدن دریاچه ارومیه شده است. در برابر این گروه، محافظهکاران در دوران احمدینژاد سعی کردند نسل جدیدی از مدیران تکنوکرات دولتی را حاکم کنند. پوپولیسم احمدینژادی اما در سیاستهای کلی از خصوصیسازی، تضعیف قوانین حمایتی و یارانهها و محیط زیست به مصرفکننده نسخههای پیشین تبدیل شدند. این گروه از مدیران جدید محافظهکار نشان دادند در بیکفایتی و فساد، نه تنها هیچ کم از همتایان میانهرو خود ندارند بلکه به مراتب بدتر و بیکفایتتر از آنها هستند.
این گروه طراح اصلی سیاستهای کلان فاجعهبار از جمله خصوصیسازی، تضعیف قانون کار و بیتوجهیهای زیستمحیطیاند که منجر به بحرانهایی همانند سدسازی و خشکشدن دریاچه ارومیه شده است.
اگر دولتهای میانه رو در سیاست خارجی و بحثهای سیاسی و امنیت داخلی بزرگترین ضربه را از محافظهکاران خوردند، در سیاستهای کلان بیکفایتیشان را که در شرایط اسفناک امروز کشور تجلی یافته مدیون این گروه بسته از مدیران تکنوکراتند. در تمام سالهای بعد از جنگ تکنوکراتهایی همانند آخوندی٬ نعمتزاده، بیطرف، حجتی و زنگنه رسوایی و بیکفایتیهای خود را به واسطه دعواهای سیاسی با محافظه کاران و هشت سال فاجعه بار احمدینژاد و مافیای اطرافش مخفی کردهاند. مخفیکاری و رفع مسئولیتی که شاید برای گمراهکردن جامعه و بسیج انتخاباتی میانهروها کافی بوده اما دردی از بحرانهای فراگیر کشور دوا نکرده است.
انتخاب دوباره این گروه از مدیران با شعار وقتی برای مدیران جدید نداریم از طرف دولت دوازدهم نشان این است که چهار سال پیشرو فرقی با سالهای قبل نخواهد داشت. در حوزه سیاست خارجی و امنیتی سیاسی دولت حضور حداقلی داشته و در حوزههای اقتصادی، کار، تامیناجتماعی و محیط زیست چرخ بر همان پایهای خواهد گشت که در اکثر سالهای بعد انقلاب چرخیده است. نه فساد از بدنه دولت ریشهکن خواهد شد و نه هوایی تازه در پیکره نیمهجان کشور دمیده خواهد شد. در گذر سالها و بدترشدن اوضاع کشور به دلیل ناتوانی میانهروها و اصلاحطلبان در دوری از سیاستهای شکستخورده دو دهه اخیر و شکلدهی ساختاری شفاف و به کارگیری مدیران تازه سالم و با کفایت، پوپولیسم فاجعهبار محافظهکاران دست بالا را خواهد گرفت. چرخهای که کشور را به سمت و سوی امیدوارکنندهای سوق نخواهد داد.
سلام و با احترام به همه ی دوستان.
چیزی که مهمه اینه که ۲۳ میلیون خواستند اینگونه باشد و رئیس جمهور منتخب هم گفت الان نوبت این ۲۳ میلیونه بهتراست برای بهتر شدن اوضاع این ۲۳ میلیون دعا کنیم و بقیه هم بروند بمیرند.!!!!
آقای محمدرضا تغییرات افراد در گذر زمان چه صیغه ای ست؟
من اگر ده سال وزیر باشم و کارنامه کثیف از خودم به جا بگذارم شما راضی هستی من باز وزیر شوم و بگویم این بار جبران میکنم؟
متاسفم برای این حجم از ساده لوحی.
گه مملکت را گرفته.
پیام این متن بااُمید واهی زندگی نکنیم تغییر میخواهیم در همه حوزه ها اجتماعی فرهنگی سیاسی اقتصادی مشکلات را باایدئولوژی حل کنیم بعد ببینیم چکار باید کرد
تغییرات افراد بخاطر منافع هست و بخاطر فرآیندهای مورد نیاز روز برای کسب قدرت و ثروت،، چیزیکه نویسنده نوشته من بارها مستقیم مشاهده میکنم، تیم مافیا و غارتگران حرفه ای جان تازه ای گرفته اند و با رفقای خارجی زدوبند تحریم را پیش گرفتند و اوضاع خطرناکی برای کشور و مملکت بوجود آمد تا سواستفاده بکنند که متاسفانه ردیف شدو ایشالا با بیداری مردم دوباره سرکوب خواهند شد. ممنون نویسنده باهوش
مشکل نویسنده اینه که تعمدا تغییرات افراد در گذر زمان را نادیده میگیرد
آیا آقای روحانی همان تفکرات ایدئولوژیک سال ۵۹ را دارد?
نظریات تکنوکراتها راجع به منابع آبی کشور دستخوش تغییر نشده?