یادداشتی برای زیرگذر خیابان ولیعصر وتبعات آن از دیدگاه طراحی شهری
در این یادداشت سولماز حسینیون منطق حکمرانی شهری را وصف میکند که در آن پیادهروها باید از سطح خیابان حذف شوند و زیرگذرها و پلهای هوایی بر آنها تحمیل شوند. زیرگذر چهارراه ولیعصر نمونهای از پیشتازی شهرداری شهر تهران در جهت هر چه بیشتر غیر دموکراتیککردن شهر به نفع خودروداران و به زیان پیادهروها، افراد مسن و معلول است. این نوشته که توسط میدان بازنشر میشود در تاریخ ۲۶ خرداد ۹۳ در وبلاگ باهمنوشت منتشر شده است.
درست در زمانی که کلانشهر پاریس طرح حداکثر سرعت ۳۰ رابرای کل شهر لازم الاجرا میکند تا با کاهش سرعت خودروها، اولویت و برتری بیقید و شرط پیادهها –انسانها- که صاحبان اصلی شهر هستند را صحه بگذارد [۱] ؛ در زمانی که شهر ملبورن در آخرین طرح تهیه شده برای این شهر، سند مجزایی برای تردد پیاده -برای اولویت بیچون و چرای دسترسی بیانقطاع و تجهیز شده پیادهها- را برای تمام سطح شهر اجباری می کند تا کل این شهر ۸,۸۰۶ کیلومتر مربعی برای تردد پیاده مناسبسازی شود و حرکت پیاده بر هر نوع روش حرکتی در این شهر وسیع اولویت داشته باشد [۲]، شنیدن خبر بردن پیادهها در چهارراه ولیعصر تهران به زیر زمین برای افزایش سهولت تردد خودروها مانند تزریق ویروس یک بیماری قدیمی ریشهکن شده برای شیوع مجدد آن است.
گویی که شهرداری تهران از حضور صاحبان واقعی شهر، شهروندان پیاده، شرمگین است؛ آنها را مزاحم میداند و میخواهد آن را به زیر زمین ببرد تا حضورشان، حسشان و حرکتشان از سطح شهر حذف شود. عموما هرچه آلوده است (جسد، زباله و …) یا هر چه از آن شرم دارند را پنهان میکنند و به زیر خاک می برند. شهرداری شهر تهران صاحبان اصلی شهر را خودروها و از آن مهمتر، کارخانههای خودروسازی میداند (اشتباهی که خیلی شهرهای دنیا مرتکب شدند و اکنون به سرعت در حال جبران آن هستند و ما در حال رجوع و تکرار آن اشتباه هستیم). به این ترتیب افراد پیاده به جرم ایجاد مزاحمت برای این جعبههای آهنی دودزا، از سطح شهر که حوزه زندگی و حق آنها است، حذف میشوند تا این عناصر آلوده کننده که ارتباط انسانهای درونشان را با محیط قطع میکنند، به راحتی به تردد و حضور خود ادامه دهند.
از دیدگاه طراحی شهری این تصمیم و اقدام تبعات زیادی دارد. اولین نکته این است که پیاده راهواری، خود جزو معیارهای اصلی کیفیت محیطی برای شهرها محسوب میشود. به عبارت دیگر در جهت تحقق و ارتقا کیفیت محیطی درشهرها و هرنوع محیط مصنوع، نه تنها نباید عابر پیاده را حذف کرد، بلکه باید به هرچه روانتر شدن و پربارتر شدن تجربه حسی و مشارکت آنها به صورت پیاده کمک کرد. هرچند ظاهرا شهرداری ادعا میکند که برای افزایش ایمنی پیادهها آنها را به زیر زمین برده اما این اقدام مانند این است که دهان کسی را برای جلوگیری از ابتلای او به سرفه ببندند.
از ابعاد دیگر به زیر زمین بردن پیادهها، میتوان به این موارد اشاره کرد: حذف شهروندان؛ قطع ارتباط بصری؛ قطع ارتباط فیزیکی و تداوم حرکتی؛ قطع ارتباط روانی با محیط اطراف؛ آسیب به هویت، زیبایی، خاطره انگیزی و نیز پویایی و حیات شهری؛ کاهش ایمنی هم پیاده وهم سواره.
به تجربه ثابت شده چنین اقدامی موجب کاهش ایمنی هم پیاده و هم سواره می شود. هم ازجهت افزایش سرعت سواره به دلیل کاهش حضور پیادهها وهم از این جهت که این زیرگذرها به سرعت به مکانهایی جرمخیز تبدیل میشوند. این مکانها درتاریکی شب و فصول سرد به نقاطی ناامن به ویژه برای زنان و افراد بیدفاع تبدیل میشوند. از سوی دیگر قطع تمام ارتباطات بصری، حسی، حرکتی و روانی با محیط برای افراد پیاده، اختلال زیادی در جریان زندگی شهری پدید می آورد. سهولت و روانی حرکت جزو کیفیت محیطهای شهری است که توسط بسیاری از طراحان شهری از ملزومات اولیه طراحی محیطهای شهری پیشنهاد شده و باچنین اقدامی از میان میرود (بنتلی ۱۹۸۵ ،گهل ۱۹۹۶ ، لینچ ۱۹۸۴، تیبالدز ۱۹۹۲).
برای بسیاری از شهروندان، تغییر سطوح ارتفاعی برای دسترسی به آن سوی خیابان خود به صورت یک مانع عمل میکند که استفاده از این فضاها را غیرممکن میکند، مانند موانع روحی (ترس از تاریکی، جرایم، عدم اطمینان از ورود به یک تونل آن هم در یک کشور لرزه خیز) و موانع حرکتی (برای افراد مسن، معلول، با کالسکه یا چرخ بچه یا چرخ خرید). استفاده از فضاهای عمومی جزو حقوق اولیه شهروندان است و البته شهرداری با نصب پلهای هوایی که برای همین اقشار ذکر شده غیر قابل استفاده هستند، بیاهمیتی به شهروندان به ویژه اقشار ضعیف را چندباره نشان میدهد.
نکته دیگری که جزو کیفیت محیط شهری به شمار میرود علاوه بر انقطاع ایجاد شده، موانع حرکتی، عدم ایمنی و امنیت پیاده و حتی سواره و کاهش دید است.
از آسیبهای دیگری که این زیرگذر و هر زیرگذر پیادهای مانند آن به محیط شهری میزند، از بین بردن موقعیت مکانی، تاریخی و هویتی آن نقطه است. همین مسئله فاجعه ساخت چنین زیرگذری در چهاراره ولیعصر را دو چندان میکند. چهارراه ولیعصر در تقاطع خیابان انقلاب و خیابان ولیعصر (عج)، تقاطع دو عنصر هویتی و مهم شهر تهران است. کاربریهای مهم و وقایع خاطره انگیز تاثیرگذار در طول تاریخ معاصر تهران و ایران علیرغم تخریبها و آسیبهای زیاد در این چهارراه حضور داشته و دارند. از آن جمله میتوان به تئاتر شهر به عنوان یکی از مهمترین مراکز هنری این شهر و کاربریهای بزرگ و کوچکی که برای از شهروندان این شهر، بار تاریخی و شخصیتی فراوان دارند، اشاره کرد که البته آنها نیز به تدریج تخریب و تبدیل میشوند.
با زیر زمین بردن شهروندان، آنها از حضور در این مکان مهم که هم گره، هم نشانه شهری، هم گره محل تقاطع دو شریان حیاتی شهر است، حذف میکنند. ضمن این که شهر با پویایی و تداوم ممتد خود، مرتب در حال باز تولید و تجدید حیات بوده و با اینکار گویی جریان خون در یکی از اعضا رییسه بدن مختل میشود. به عبارت دیگر این کار نه تنها حذف خاطره و هویت بلکه حذف تداوم حیات، بازتولید زندگی پویایی خاطره و هویتی است که هر روز در شهر قرار است تازه شود.
بحث دیگر بحث زیباییشناسی، جایگزینی انسان با خودرو، جایگزینی حیات و زندگی با ماشین، جایگزینی اشرف مخلوقات با ساخته دست انسان است. از دیدگاه متخصصین، انسان زیباترین وجالب عنصر در عرصه عمومی شهرها است (جیکوبز۱۹۶۱ ،گهل ۱۹۸۷،۲۰۰۰،۲۰۰۷، وایت ۱۹۸۰،۱۹۵۶).
پیاده راهواری و اولویت بخشیدن به پیاده به عنوان بخشی از اصول تحقق توسعه پایدار در شهرها از دیدگاه مدیریت، طراحی و برنامهریزی شهری است. همچینین این امر از شاخصهای اصلی «کیفیت زندگی در شهرها» است (که هم اکنون رقابت زیادی میان شهرهای دنیا برای کسب و حفظ این مقام در جریان است چرا که موجب رونق اقتصادی، جذب سرمایه و بهبود زندگی میشود). تحقق کیفیت محیط شهری برای شهروندان اولویت اول و وظیفه هر شهرداری است، اولویت پیاده به ارتقا سلامت و بهداشت شهروندان (بومان ۲۰۰۷ ،باترورث۲۰۰۰)، رونق و توسعه اقتصادی، فرهنگی و مشارکت شهروندان، تحقق عدالت فضایی (تالن ۱۹۹۸و۲۰۱۰) و افزایش حس تعلق آنان و هویت شهری است.
خبر انتقال شهروندان پیاده به زیر زمین در زیرگذر خیابان ولیعصر شبیه دفن صاحب یک خانه در زیر زمیناش است. اقدام به ساخت زیرگذر برای حذف پیاده که ظاهرا برای کاهش تداخل حرکتی و افزایش ایمنی انجام شده، مانند اکثر تصمیمات دیگر شهری با دیدگاه صرف مهندسی ترافیک و بدون توجه به سایر ابعادی که در این مقاله به آنها اشاره شده، انجام شده است که هر مورد خود موضوع یک پژوهش شهری برای نشان دادن زیانهای وارده از چنین تصمیمهایی برای شهر است.
[۱]http://worldstreets.wordpress.com/2014/05/21/paris-to-limit-speeds-to-30-kmhr-over-entire-city/
[۲]http://participate.melbourne.vic.gov.au/draft-walking-plan
اما اینجا عابران بدون توجه به رنگ چراغ همواره باعث ترافیک وحشتناک می شوند
آنها که در تاکسی و بی آر تی پشت ترافیک تلف می شوند هم اسمشان انسان است
مطلبتان بیشتر جنبه نظری و آرمانی داشت
این کشورهایی که گفتید مردمشان به چراغ عابر پیاده احترام می گذارند
تا بحال از این زوایا به مساله نگاه نکرده بودم .جالب بود.