انحصار یا همبستگی؟
تنها چند هفته پس از انتشار جلد دوم کتاب سرمایهی کارل مارکس با ترجمه حسن مرتضوی، نسخهی اسکن شده ی این کتاب برای دانلود رایگان از سوی اشخاص ناشناس بر روی اینترنت قرار گرفت. مسئلهای که موجب انتقاد مترجم و ناشر، و در ادامه بحثهایی طولانی در شبکههای اجتماعی پیرامون اخلاقی/غیراخلاقی بودن عمل فوق شد و تا بحث پیرامون موضوع «کپیرایت» ادامه یافت.
بحثهای پیرامون این موضوع فراتر از کتاب مورد بحث است، و دامن زدن به گفتگو درباره آن میتواند راهگشا باشد، یادداشت پیشرو، سومین متن درباره این موضوع و در نقد یادداشتی از حسن مرتضوی است که درباره انتشار رایگان و اینترنتی کتاب نوشته است.
در روزهای گذشته نسخه پیدیاف جلد دوم کتاب سرمایه کارل مارکس که با ترجمه حسن مرتضوی و توسط انتشارات لاهیتا منتشر شده است، روی اینترنت به صورت رایگان در دسترس عموم قرار گرفت. انتشار ترجمه مرتضوی در اینترنت، سه هفته بعد از انتشار نسخه چاپی کتاب، واکنش منفی مترجم، ناشر کتاب و گروهی از فعالان چپ را به دنبال داشت.
حسن مرتضوی طی یادداشتی در صفحه فیسبوک خود با اشاره به امکان ضربه خوردن ناشر مستقل کتاب و مترجم، از انتشار آزاد ترجمهاش انتقاد کرده است. مرتضوی در یادداشت خود به حقالترجمه و کپی رایتاش اشاره کرده، کپی رایت را متناقض با اصول مارکسیستی ندانسته و با ذکر مثال انتقادات مارکس به مالتوس و لاسال، مارکس را تلویحا مدافع کپیرایت معرفی میکند. آیا واقعا کپیرایت و استخراج مونوپولی رنت (Monopoly rent) از طریق آن در راستای اصول مارکسیسیتیست؟ آیا مارکس میتوانسته مدافع کپیرایت باشد؟
“حتی هنگامی که من فعالیتی علمی انجام میدهم، فعالیتی که به ندرت با همکاری مستقیم با دیگران صورت میدهم، من فعالیتی اجتماعی انجام دادهام. این فعالیت تنها نتیجه تلاش من نیست همانند زبان که یک متفکر استفاده میکند و به من به عنوان یک محصول اجتماعی داده شده است“.کارلمارکسبر خلاف ایدهای که مرتضوی مطرح میکند، مناقشه مارکس با مالتوس و لاسال ربطی به ایده کپیرایت و تلاش مارکس برای استخراج مونوپولی رنت از آثارش ندارد. مرتضوی دزدی علمی-ادبی را که پایه مناقشه میان مارکس با مالتوس و لاسال بوده است، همارز کپیرایت میداند، که ایدهای نادرست است. مخالفت از موضع مترقی با دزدی علمی-ادبی بیش از آنکه مربوط به حق انحصاری مادی مولف باشد به اخلاق علمی، امکانپذیری دنبال کردن ایدهها از طریق ارجاعات، و جلوگیری از اغتشاش علمی مربوط میشود. اگر انتشاردهنده ترجمه مرتضوی کتاب را با اسم خود منتشر میکرد، دعوای مرتضوی و ارجاعش به مارکس صحیح بود. اما انتشار اصل کتاب ربطی به دزدی علمی ندارد و از مواضع مارکس علیه دزدی و شارلاتانیسم علمی نمیتوان همدلی با کپیرایت را استخراج کرد. برای موضع مارکس و انگلس دربرابر کپی رایت، به جای مخالفت مارکس با دزدی علمی بهتر است به دست نوشته های ۱۸۴۴ مارکس مراجعه کنیم. جایی که مارکس جوان میگوید:
“حتی هنگامی که من فعالیتی علمی انجام میدهم، فعالیتی که به ندرت با همکاری مستقیم با دیگران صورت میدهم، من فعالیتی اجتماعی انجام داده ام. این فعالیت تنها نتیجه تلاش من نیست همانند زبان که یک متفکر استفاده میکند و به من به عنوان یک محصول اجتماعی داده شده است“.
همه آنچه گفته شد به این معنی نیست که مترجم و ناشر نباید توانایی تامین معاش روزانه خود را از طریق تالیف، ترجمه و نشر کتاب داشته باشند. اما نحوه مواجهه با انتشار آزاد سرمایه مارکس و تلاش برای رفع تنگناهای مالی از طریق انحصاری کردن کتاب و ارجاع به اصل کپیرایت برای مترجم و ناشر رادیکال برخلاف اصول و نادرست خواهد بود.مارکس تولید ایدهها را مشخصا فعالیتی جمعی و تولید جامعه به عنوان یک کل میداند، و نمیتواند با استخراج درآمد انحصاری از طریق تصاحب و شخصی کردن چنین فعالیت جمعیای موافق باشد. اهمیت این مخالفت مارکس با انحصاری کردن ایدهها در مورد کتاب سرمایه، وقتی دو چندان میشود که بدانیم کوشش مارکس بر تجهیز و آموزش طبقه کارگر دربرابر سرمایهداری بوده است. بیشک خواسته مارکس هرچه بیشتر قابل دسترس کردن کتاب سرمایه برای طبقه کارگر بوده و نه انحصاری کردن حق نشر آن. بر این اساس میتوان تصور کرد که ادعای کپیرایت بر روی کتاب سرمایه عملی بر خلاف نیات مولف اصلی کتاب و آرمانهای او خواهد بود.
همه آنچه گفته شد به این معنی نیست که مترجم و ناشر نباید توانایی تامین معاش روزانه خود را از طریق تالیف، ترجمه و نشر کتاب داشته باشند. اما نحوه مواجهه با انتشار آزاد سرمایه مارکس و تلاش برای رفع تنگناهای مالی از طریق انحصاری کردن کتاب، و ارجاع به اصل کپیرایت برای مترجم و ناشر رادیکال برخلاف اصول و نادرست خواهد بود.
برای ناشر و مترجم کتاب سرمایه مارکس برازندهتر است که به جای استفاده از ایده سرمایه محوارانه کپیرایت و تلاش برای کسب انحصار عرضه کتاب سرمایه، به ایده سوسیالیستی همبستگی (Solidarity) جامعه چپ(۱) روی آورند، تا هم امکان مالی ادامه فعالیت ارزشمندشان فراهم شود، و هم در عمل نشان دهیم که آلترناتیوی سوای انحصار و رقابت وجود دارد و آن همبستگی ست.
پانوشت؛
۱. این همبستگی میتواند به صورت کمک مالی مستقیم به ناشر و مترجم یا درخواست واریز وجهی از جانب کسانی که نسخه پیدیاف کتاب را دانلود میکنند، به حساب ناشر باشد.
در پاسخ به این مقاله:
https://tabaqe.com/?p=942
بدون شرح:
© ۱۳۹۳ – تمامی حقوق برای میدان محفوظ است.
آقای خوشبوئی عزیز
درج «نسخه آزمایشی» در کنار لوگو میدان مطلقا تزئینی نیست و در واقع از این طریق قصد آن را داریم که به مخاطبانمان بگوییم سایت در مرحله آزمایش و تست بوده و ممکن است در بخشهای زیادی ناکارآمد و یا دچار ایرادات اساسی باشد. نکتهی بدون شرحی که شما اضافه کردید ما را نسبت به یکی از اشتباهات بزرگمان آگاه کرد؛ میدان اگرچه نسبت به درج منبع مطالبی که از سایتهای دیگر میآورد حساس است اما ابداً اعتقادی به محفوظ داشتن حقی نسبت به خود در رابطه با مطالب رسیده و اختصاصی ندارد و از همگان دعوت میکند تا با بازنشر آنها، ولو بدون ذکر منبع، ما را در پیشبرد ایدهها و وصل کردن آنها به یکدیگر یاری برسانند. ضمن آنکه قیاس بدون شرح شما نکتهای را روشن نمیکند؛ بحران بر سر کتاب سرمایه این نیست که کسی بدون نام مترجم یا انتشارات آن را بازنشر داده است؛ مسئله حقوق مادی مولف و انتشارات است. میدان در بازنشر دیدگاههای موافق و مخالف حول این موضوع تلاش میکند تا فضای گفتگو را فراهم کند.
فارغ از این همه، ممنونِ نگاه دقیق شما هستیم و خوشحال خواهیم شد دیگر مشکلات نسخه آزمایشی میدان را نیز با ما در میان بگذارید.