ناتوانی مصلحتی دولت فرانسه
«با اشاره به وضعیت امنیتی پاریس، دولت فرانسه تظاهرات اقلیمی برنامهریزی شده ۲۹ نوامبر در پاریس را ممنوع کرده است. با اینکه تراژدی اتفاق افتاده، برنامههای اولیه ما را به هم ریخته، ما راهی پیدا خواهیم کرد که مردم در پاریس بتوانند خواست عدالت اقلیمی را به گوش برسانند.»
این عبارات در صفحه اول وبسایت یکی از سازماندهندگان تظاهرات جهانی اقلیمی نوشته شده است. «۳۵۰» یکی از سازمانهایی است که همراه دیگر گروهها و سازمانها به برنامهریزی دو هفته تظاهرات، راهپیمایی، تجمعات و برنامههای دیگر از آغاز تا پایان اجلاس سران تغییرات اقلیمی پرداخته است. قرار است روزهای ۲۸ و ۲۹ نوامبر، در ۱۵۰ کشور دنیا، ۲۱۷۳ برنامه مختلف برگزار شود.
۲۰ سال است که سران کشورها دور هم جمع میشوند تا در مورد خطرات تولید و انتشار بیرویه گازهای گلخانهای تصمیماتی اتخاذ کنند، اما تا کنون نه تنها از میزان تولید و سوخت کربن کاسته نشده که هر سال وضعیت زمین از سال پیش نگرانکنندهتر میشود. با این حال، امسال، شاید با سالهای گذشته فرق کند. پیامدهای احتمالی نشست دوازده روزه (۳۰ نوامبر تا ۱۱ دسامبر) تغییرات اقلیمی سران کشورها کمی امیدبخش به نظر میرسد. بعضی وعدهها پیش از اجلاس داده شده؛ اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۳۰ انتشار گازهای گلخانهای را ۴۰ درصد (به نسبت سال ۱۹۹۰) و آمریکا، تا سال ۲۰۲۵ انتشار این گازها را ۲۶ تا۲۸ درصد (به نسبت سال ۲۰۰۵) کاهش خواهند داد. چین، نیز به این قائله خواهد پیوست. اینها کشورهاییاند که نود درصد حجم تولید گازهای گلخانهای جهان را تولید میکنند و عدم توافق بینشان مانع بزرگی در پیشبرد معاهدههای بینالمللی بوده است. تدقیق و تعیین موعدی مشخص برای کاهش میزان تولید کربن، قدمی بزرگ در پیشگیری از نتایج فاجعهبار تغییرات اقلیمی، نوسانات ناگهانی آبوهوایی، گرمایش زمین و بالا آمدن آب دریاهاست. پیشبینیها حاکی از آن است که حتی درصورت عملی شدن اقدامات و وعدههای کشورهای شرکتکننده در اجلاس پاریس، تا آخر قرن ۲۱ام زمین بین ۲.۷ تا ۳ درجه گرم خواهد شد. دانشمندان این عدد را همچنان خطرناک میدانند؛ برای اینکه زمین قابل زندگی کردن باشد نباید از ۲ درجه گرمتر شود. برای رسیدن به این هدف، از همین حالا، تمام زغالسنگهای جهان باید در زمین باقی بمانند. از این روست که بسیاری از تحلیلگران و فعالان محیط زیست تصمیمات وعده داده شده در این اجلاس را کافی نمیدانند.
در چنین بستری، شنیده شدن صداهای پیشروتر و حضور نهادهای مستقل و مردمی در برنامههایی به موازات نشست، مهم میشود. این تظاهراتها در نقاط مختلف جهان خواهان عدالت تغییرات اقلیمی هستند و نجات زمین از معرض نابودی را در گروی تغییرات بنیادین اقتصاد جهانی و شیوههای تولید و مصرف کنونی میدانند. قرار بود ۱۲ دسامبر تظاهرات عظیمی در شهر پاریس برگزار شود که اختتامیه همه برنامههای اعتراضی باشد، اما پس از کشتار هفته گذشته در پاریس و اعلام وضعیت اضطراری، دولت اولاند این تظاهرات را ممنوع کرد. دولت فرانسه مدعی است که قوای حفظ امنیت پاریس را در چنین شرایطی ندارد. نائومی کلاین در این یادداشت شکاف عمیق چنین منطقی را عیان میکند.
امنیت چه کسانی هر طور که باید تامین میشود؟ چه کسانی امنیتشان، علیرغم وجود گزینههای بهتر، به سادگی قربانی میشود؟این سوالها در قلب بحران آب و هوایی قرار دارند و پاسخهای آنها باعث میشود که نشستهای تغییرات آب و هوایی اغلب با آه و زاری پایان یابند.
تصمیم دولت فرانسه بر منع تظاهرات، راهپیمایی، و دیگر «فعالیتهای فضای باز» در طول نشست تغییرات آب و هوایی در پاریس از چند نظر ناراحتکننده است. در این میان آنچه فکر مرا بیش از همه به خود مشغول کرده این است که این تصمیم نابرابری موجود در بحران اقلیمی را نشان میدهد – و این سوال محوری را، که در دنیای بیمساوات ما در نهایت امنیت چه کسی ارزش دارد؟
اولین چیزی که باید بفهمیم این است؛ مردمی که با بدترین اثرات تغییرات آب و هوایی مواجهاند، عملاً در مباحثات کشورهای غربی درباره انجام کاری جدی برای جلوگیری از گرمایش فاجعهبار زمین هیچ صدایی ندارند. اجلاس بزرگ درباره تغییرات آب و هوایی مانند کنفرانس رو به رو در پاریس مواردی استثناییاند. هر چندسال یک بار، به مدت دوهفته، مردمی که پیش و بیش از همه آسیب میبینند، فرصت مختصری مییایند تا در جایی که تصمیمات سرنوشتساز گرفته میشود، صدای خود را به گوش برسانند. به همین دلیل است که جزیرهنشینان اقیانوس آرام و شکارچیان اینوئیت و مردم کمدرآمد رنگینپوست ساکنان جاهایی مثل نیواورلئان صدها مایل سفر میکنند تا در این نشست شرکت کنند. هزینهها هنگفتاند، چه به حساب دلار و چه کربن، اما شرکت در این نشست امکان ارزمندیست برای صحبت از تغییرات آب و هوایی به زبان اخلاق، و برای اینکه به این بحران در حال گسترش چهرهای انسانی ببخشیم.
اولین چیزی که باید بفهمیم این است؛ مردمی که با بدترین اثرات تغییرات آب و هوایی مواجهاند، عملاً در مباحثات کشورهای غربی درباره انجام کاری جدی برای جلوگیری از گرمایش فاجعهبار زمین هیچ صدایی ندارند.نکته بعدی این است که حتی در این لحظات استثنایی، در جلسات رسمی تغییرات آب و هوایی که میکروفون در دست دولتها و گروههای «سبز» بزرگ و حمایتشده است، صداهای خط مقدم فضای کافی ندارند. صدای مردم عادی در وحله اول در تجمعات خودجوش موازی با نشست، و همینطور در راهپیماییها و تظاهراتهایی شنیده میشود که توجه رسانهها را جلب میکنند. حالا دولت فرانسه تصمیم گرفته که این بلندترین بلندگوها را ساکت کند، با این ادعا که تامین امنیت راهپیماییها به هزینهی توانایی تامین امنیت قسمت رسمی اجلاس است که سیاستمداران در آن ملاقات میکنند.
برخی میگویند این بازی در مقابل پسزمینه ترور و وحشت بازی عادلانهای است. اما اجلاس اقلیمی سازمان ملل مثل جلسات گروه هشت یا سازمان تجارت جهانی نیست که قدرتمندان دور هم جمع شوند و بیقدرتان سعی کنند بزم آنها را به هم زنند. رویدادهای موازی «جامعه مدنی» ضمیمه یا انحرافی از رویداد اصلی نیستند؛ آنها بخشی جدانشدنی از فرایند آنند. و به همین دلیل است که دولت فرانسه هرگز نباید اجازه داشته باشد تصمیم بگیرد کدام بخش از نشست کنسل شود و کدام بخش برگزار.
دولت فرانسه پس از حملات هولناک ۱۳ نوامبر، به جای این کار باید مشخص میکرد که آیا اراده و توان میزبانی کل نشست – از جمله مشارکت کامل جامعه مدنی، حتی در خیابانها – را دارد یا نه. اگر ندارد، باید برنامه را به تعویق میانداخت و از کشور دیگری درخواست برگزاری میکرد. در عوض، دولت اولاند تصمیماتی گرفته است که منعکس کننده ارزشها و اولویتهایی بسیار خاص است، ارزشها و اولویتهایی که نشان می دهند برخورداری از امنیت و حفاظت کامل از سوی حاکمیت نصیب چه کسی و چه چیزی میشود. یعنی آری گفتن به سران کشورها، بازیهای فوتبال و بازارهای کریسمس؛ و نه گفتن به تظاهرات و اعتراضات اقلیمیای که گوشزد میکنند که مذاکرات، با وجود سطح کنونی انتشار گازهای گلخانهایی، زندگی و معیشت میلیونها، اگر نه میلیاردها، انسان را تحتالشعاع و در خطر قرار میدهند.
یک بار دیگر، یک کشور متمول غربی، امنیت بالادستیها را جلوتر از منافع آنهایی که برای بقا میجنگند قرار میدهد. یک بار دیگر، پیام این است؛ امنیت ما غیرقابل مذاکره است، امنیت شما روی هواست.و چه کسی میداند اینها به کجا ختم خواهد شد؟ آیا باید منتظر باشیم که سازمان ملل خودسرانه جواز نیمی از شرکتکنندگان جامعه مدنی را لغو کند؟ جواز کسانی که احتمال میرود در این نشستِ دژبانیشده خرابکاری کنند؟ من اصلا تعجب نخواهم کرد.
تامل در مورد معنای واقعی و همین طور، نمادین تصمیم لغو تظاهرات، راهپیماییها و اعتراضات مهم است. [بحران] تغییرات آب و هوایی بحرانی اخلاقی است، زیرا هر بار که دولتهای ملل ثروتمند قدمی بر نمیدارند، به این معناست که ما در نیمکره شمالی، آسایش و امنیت اقتصادیِ در لحظهمان را به زجر و بقای بعضی از فقیرترین و آسیپپذیرترین مردم جهان اولویت می دهیم. منع مهمترین فضاهایی که صداهای مردم متاثر از تغییرات آبوهوایی قرار بود در آن شنیده شود، بروز شگرف این سواستفاده عمیقا غیراخلاقی از قدرت است؛ یک بار دیگر، یک کشور متمول غربی، امنیت بالادستیها را جلوتر از منافع آنهایی که برای بقا میجنگند قرار میدهد. یک بار دیگر، پیام این است؛ امنیت ما غیرقابل مذاکره است، امنیت شما روی هواست.
یک ایده دیگر؛ من این کلمات را از استکهلم مینویسم که در آن این چند روز مشغول به انجام برنامههای عمومی مرتبط با آب و هوا بودم. وقتی رسیدم، رسانهها توییت آسا رامسون، وزیر محیط زیست سوئد، را دست گرفته بودند. اندکی پس از خبر حملات پاریس، رامسون عصبانیت و اندوه خود از جانهای از دست رفته را توییت کرد. پس از آن، توییت کرد که به نظرش این ماجرا برای اجلاس سران تغییرات اقلیمی خبر بدی خواهد بود، فکری که به ذهن همه آشنایان من که به هر طریقی به این لحظه محیط زیستی پیوند میخورند نیز رسیده بود. اما او به دلیل بیاحساسی مورد تمسخر و تقبیح قرار گرفت – چگونه هنگام چنین کشت و کشتارهایی میتواند به تغییرات آبوهوایی فکر کند؟ چنین واکنشی روشنگر است؛ چراکه پیشفرضش این است که تغییرات اقلیمی مسئلهای جزئی، بدون تلفات واقعی و حتی بیهوده و بیمعنی است. به خصوص زمانی که مسائل جدیتری مثل جنگ و تروریسم مرکز توجهاتند. این موضوع من را یاد جملهای انداخت که ربکا سولنیت چندی پیش نوشت: «تغییرات آبوهوایی خشونت است.»
همین طور است. بعضی خشونتهای تغییرات اقلیمی به طرزی فرساینده کندند؛ بالا آمدن سطح دریاها که به مرور کشورها را از سطح زمین پاک میکنند و خشکسالیهایی که هزاران نفر را میکشند. بعضی خشونتهای آن به شکل هولناکی سریعند؛ طوفانهایی با نامهایی مانند کاترینا و هایان که جان هزاران نفر را طی یک رویداد واحد میگیرند. وقتی دولتها و ابرشرکتها آگاهانه برای جلوگیری از گرمایش فاجعهبار زمین قدم برنمیدارند، این یک عمل خشونتآمیز است. خشونتی چنان بزرگ، چنان جهانی و همزمان علیه دورههای زمانی متعدد (فرهنگهای باستانی، زندگیهای حال حاضر و پتانسیلهای آینده) که هنوز کلمه درخور برای خصلت هیولاییاش وجود ندارد. و به کارگیری اعمال خشونتآمیزی که صداهای کسانی را که در مقابل خشونت آبوهوایی از همه آسیبپذیرترند، به سکوت وا دارد، خود خشونت بیشتری است.
وزیر کشور فرانسه، در توضیح اینکه چرا بازیهای فوتبال طبق برنامه برگزار خواهند شد، گفت: «زندگی باید ادامه یابد.» قطعا همینطور است. برای همین من به جنبش عدالت آبوهوایی پیوستم. چون آنگاه که دولتها و ابرشرکتها در راهی قدم برنمیدارند که ارزش همه زندگیهای روی زمین را بازتاب دهد، باید جلویشان ایستاد و مبارزه کرد.
—
این متن ترجمهای است از:
What’s really at stake at the Paris climate conference now marches are banned