محمد قوچانی سالهاست که در پروژههای رسانهای خود، سرمایهداری ملی را به عنوان راه توسعه کشور معرفی میکند. اما چه قدر این ادعا درست است؟
مدتی است که حمله عدهای از مقامهای دولتی و رسانههای حامی دولت به «چپها» و «چپگرایان» تشدید شده و میگویند مساله چپ یکی از عوامل مشکلات جاری است. این هیولای چپ کجا است و اعتدالیهای دولتی کدام بچه را از آن میترسانند؟
رویکرد نشریاتی که محمد قوچانی سردبیری آنها را بر عهده دارد بارها و بارها از سوی چهرههای مختلف سیاسی، فرهنگی و فکری مورد نقد قرار گرفته است. بسیاری از این نقدها نیز نوشتههای خود قوچانی را هدف قرار دادهاند. سایرا رفیعی در یادداشت پیش رو به شیوه استدلال مورد استفاده قوچانی در نوشتههایش پرداخته است. او با بررسی یکی از مقالات اخیر قوچانی در مجله مهرنامه با عنوان «نئومارکسیسم و بحران جامعهنشناسی» شیوه استدلال قوچانی را بررسی میکند. نویسنده کار قوچانی را شبیه کابینتسازی میداند که مدام مشغول طبقهبندی است. طبقهبندیای که در آن نویسنده مجبور است اطلاعات غلط بدهد، بخشی از واقعیتها را نادیده بگیرد، تحریف کند و یا دست و پای مفاهیم و اتفاقات را طوری ببرد که در طبقات کابینت جا شوند.