رسوایی مالی اخیر سران فیفا که به استعفای سپ بلاتر انجامید، سر و صدای رسانهای فراوانی به پا کرده است. این در حالیست که فساد مالی در فیفا امر تازهای به شمار نمیرود. بیل کرین در این یادداشت، چگونگی رشد ساختار فیفا را مرور کرده و نشان میدهد که فساد مالی اخیر در مقایسه با بهرهکشی درازمدت این نهاد از کشورهای در حال توسعه و کارگران بسیار ناچیز است. کشور قطر که در ارتباط با کسب میزبانی جامجهانی ۲۰۲۲ در مظان اتهامِ پرداخت رشوه قرار دارد، نمونه اعلای بهرهکشی از کارگران مهاجر برای پیشبرد پروژههای موردنظر فیفا به حساب میآید. طبق آمارهای رسمی تاکنون ۱۰۰۰ کارگر مهاجر جان خود را بر سر آمادهسازی این کشور پادشاهی برای میزبانی جامجهانی از دست دادهاند و تخمین زده میشود تا زمان آغاز مسابقات، این تعداد به ۴۰۰۰ نفر افزایش پیدا کند. بیل کرین از ارتباط مدل رشد سرمایهدارانه فیفا با چنین روندهای مرگباری پرده برمیدارد.
هفتهی گذشته برخی از باشگاههای بزرگ اروپا گفتند که میخواهند بین خودشان یک سوپرلیگ تشکیل دهند. این خبر چند روزی در سرخط خبرها بود و با اعتراضات گسترده روبرو شد و در نهایت بیفرجام ماند.
اگر جام جهانی واقعی برای ۲۱۱ عضو فیفا برگزار میشود، در مقابل هدف کنیفا که در سال ۲۰۱۳ به عنوان یک مؤسسه غیرانتفاعی در سوئد تأسیس شده، نمایندگیِ آدمهای دیگر است؛ آدمهایی که بدون کشور ماندهاند، اقلیتهایی که آزار دیدهاند، شبهِ ملتها و مستعمرات جداافتاده؛ ویژگیهای فرهنگی آدمهایی که چنین احساسی دارند، آنها را بهتر نمایندگی میکند تا کشوری که در آن به دنیا آمدهاند.
هشتسال تا آغاز جامجهانی فوتبال در قطر باقی است؛ مدتزمانی طولانی که اگر با روند کنونی استثمار کارگران خارجی در ساخت استادیومهای ورزشی، هتلها و زیرساختهای حملونقل همراه باشد، میتواند بدل به یکی از دیرپاترین موارد بردهداری نوین شود. اما بهرهکشی از کارگران خارجی اتهامی نیست که تنها به واسطه میزبانی جامجهانی۲۰۲۲ متوجه قطر شده باشد.