شاگرداولهای دانشگاههای ایران، خیلیهایشان حالا تنها و درماندهاند و شب که میآید، فکر روزهای بعد، خواب را از چشمهایشان میدزدد. کار هم خودش را از آنها میدزدد، خانه و زندگی هم، خانوادههای فقیر روستاهای دور هم و بعد تمامشدن مهلت خوابگاه است و سایه جریمه که خودش را به تمامی و با همه زورش، پهن میکند روی اندامهای باریک و البته درماندهشان.
بعد از خصوصی یا پولیشدن بسیاری از امکانات در دانشگاهها حالا بحث خصوصیشدن خوابگاهها به میان آمده است. مسئولان دانشگاهها به معترضان به وضع خوابگاهها میگویند «چاره کار این است که یک پیمانکار خصوصی خوابگاه را مدیریت کند» اما این موضوع هزینه خوابگاهها را چندبرابر خواهد کرد.
روایتهای شخصی از تجربههای جمعی راهی برای به چالش کشیدن روایت رسمی از یک مکان یا دوره زمانی خاص است. این یادداشت روایتی از دانشگاه ده سال پیش است که این نهاد را در گسستها و تداومهایش با دورههای بعد و قبل تصویر میکند.